مهدی زبیدی
مهدی زبیدی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

نظری بر فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness

شاید زمان زیادی از نگارش نقد روی یک فیلم سینمایی برای من گذشته باشه، هرچند با کمی ادبیات متفاوت! ولی خب بعد مدت ها تصمیم گرفتم هر از چندگاهی روی فیلم هایی که حس میکنم نیازه حرفی راجع بهشون بزنم نقد که نه ولی متنی بنویسم و نظر خودم رو بیان کنم. از همین ابتدا بگم که سینما برای من عنصر مهمی توی زندگیه و من همیشه برای چشم های خودم ارزش قائل شدم. نه سعی کردم به خاطر تشویق و جوّ موجود از یک فیلمی خوشم بیاد نه بی جهت به خاطر همون جو های رسانه ای، از فیلمی تمجید کردم. فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness هم دقیقا از همون فیلم هاییه که از نظر رسانه ای بشدت درحال پرموته (مثل الباقی آثار دنیای مارول) و با توجه به اسپویل های درست و غلط موجود توی شبکه های مجازی تصمیم گرفتم به جای صبر کردن نسخه پرده ای فیلم رو دانلود و تماشا کنم.

از این فیلم به عنوان اولین اثر ترسناک مارول یاد میشه، فیلمی که به کارگردانی سم ریمی انتظارات رو حتی برای کسانی که طرفدار دنیای مارول نیستن بالا برد. از طرفی طول کشیدن روند ساخت اثر هم خودش نوید اثر خوبی رو به مخاطب میداد. ولی آیا واقعا این فیلم تونسته خوب عمل کنه؟

این مقاله نقد جزء به جزء اثر نیست و من هم مثل گذشته توان وقت گذاشتن برای ویرگول به ویرگول فیلمنامه اثر رو ندارم ولی سعی میکنم منظور خودم رو برسونم. درجواب سوالی که مطرح کردم: خیر!

مولتی ورس دیوانگی درست مثل اسپایدرمن راهی به خانه نیست (Spider-Man: No Way Home) یک اثر بی دلیل شلوغ با بن مایه داستانی سطحی و کوتاهه "واندا دلش بچه میخواد!"

از ابتدای امر فیلم با آشوب و مرگ آغاز میشه و بدون اینکه بدونیم چی شد فضا عوض میشه. دوباره وارد آشوب میشه و در حین دیدن مبارزانی که غالبا دنبال کردنشون هم کار سختیه و لابه لای اثر، دلیل مرگ هایی که اول فیلم دیدیم توضیح داده میشه. دوباره وارد آشوب جدید میشه و میفهمیم جریان زیر سر وانداست و همون طور که اولش فهمیدیم واندا دلش بچه میخواست و بابت این کل کهکشان و هستی رو به هم میریزه و کلی آدم میکشه تا بتونه با بچه هاش بازی کنه.

شخصیت آمریکا با بازی بد و میمیک خام (Xochitl Gomez) تا آخر فیلم بدون ارتباط مناسبی با مخاطب صرفا درحال فراره و تنها تحولی که شخصیت میبینه اینه که یادمیگیره از قدرتش استفاده کنه، بماند که چقدر این تحول کلیشه ای و تکراریه و بماند که اصلا به آمریکا نمیشه گفت شخصیت و بیشتر شاهد تیپ هستیم.

در سفر های میان بعدی شاهد کرکتر های مختلف و دوباره آشوب و مبارزه هستیم و تنها چیزی که تقریبا بعد 1 ساعت و 58 دقیقه حس میکنیم دستگیرمون شد فرار کردن، اکشن شدیدا شلوغ و بچه بود! و مرگ کرکتر های مختلف که در احمقانه ترین حالت ممکن هیچ حس خاصی رو برای دیگر شخصیت ها به همراه نداره. تنها جوهره صحنه هایی که میتونه برای یه عده سرگرم کننده باشه دیدن شخصیت های جدید یا نوستالژیک و یا آشنا ولی با ظاهری متفاوت بود. همین! و مجددا عناصری شدیدا کلیشه ای و تکراری برای مثلا ترسناک کردن فضای فیلم و چند پلان مشابه آثار قبلی سم ریمی که کمی تداعی گر سری فیلم های اسپایدرمن این کارگردان بود.

اگر طرفداران سینه چاک دنیای مارول ناراحت نمیشن و با جمله کودکانه (اگه خوشت نمیاد نبین) ما رو مستفیض نمیکنن، به شخصه بعد دیدن این فیلم از بابت اینکه بیشتر از این برای دیدنش صبر نکردم خوشحالم!

فیلممارولدکتر استرنج ۲سینماییDoctor Strange in the Multiverse of Madness
دنیای هنر غالبا فارق از نوع مدیوم برام جذابه، تصویر برم مهمه و گاهی هم دست به قلم میشم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید