از بچگی عادت نداشتم حرف بزنم ..
نوشتن خیلی بهتر بود. آرومم میکرد
بزرگتر که شدم یه جایی پیدا کردم برای نوشتن ..
چقدر خوب بود جایی میشد خود واقعیم باشم .. گاهی هم از خیالاتم و آرزوهام بنویسم
حس آرامش داشتم انگار روحم ارضا میشد از نگفته هایی که همش تو ذهنم مرور میشد
بزرگتر که شدم آپ های مختلف اومد
یه مدتی اینستاگرام نوشتم اما صفحم پر شد از فک و فامیل
دیگه نوشتن راحت نبود .. قضاوتا ، حرفا و ... هی میومد و خط مینداخت روی نوشته هام
زخمیشون میکرد و میترسیدم همین نوشتنم ازم بگیرن .. :)
گذشت و وارد توییتر شدم .. کسی منو نمیشناخت .. حتی وقتایی که عکس خودم پروفایلم بود
خیلی خوب بود .. چون قضاوتی هم اگه بود به نوشتم بود نه خودم ..
جدیدنا اونجا هم داره پر میشه از فامیل و آشنا .. داره راه گلوی نوشتنم سد میشه .. :(
فکر کنم بهتره برم تو وبلاگ نویسی .. یا شاید همینجا ..
بنظر تو کجا باید پناه برد از این نگاه های پر از تیر؟!
#نوشته
#حرف
#حرف_دل
#توییتر
#اینستاگرام
#نوشتن
#من_واقعی
#ماه_دلم