ویرگول
ورودثبت نام
ماهد توسلی
ماهد توسلی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

بیابان تاتارها؛ پنج

جملات و ترکیبات اسمی جذاب به زعم من از کتاب بیابان تاتارها که به عقیده من خوندن اونها میتونه لحظاتی شما رو به دنیای دیگه ای ببره و تخیلتون رو به بازی بگیره.

خوندن جملات زیر، داستان رو برای شما روشن نمیکنه و روایت گر داستان کتاب نیست و بعد از خوندن این جملات همچنان داستان برای شما فاش نشده است. پس اگر نگران اسپویل شدن هستید، با خیال راحت میتونید این جملات رو بخونید.

بیابان تاتارها کتابی به قلم دینو بوتزاتی می باشد که در سال 1398 شمسی، استاد سروش حبیبی اون رو ترجمه کرده و نشر ماهی اون رو به چاپ رسونده. کتاب نوعی رمان ایتالیایی مربوط به قرن بیستم می باشد.

· انتظار روزی که زندگی در حقش گذشت خاصی نشان دهد.

· زندگی او اما به­عکس انگار از سیر خود باز­ایستاده بود.

· شط زمان بر دژ می­گذشت.

· خوابی عمیق و وسوسه­گر دل­ها و خاص خانۀ نیک­بختان .

· بزرگ­زادگانی خفته زیر آسمانه­ی حریز بستر خود که حتی آن­ها را سزاوار نیم­نگاهی هم نمی­دانستند.

· لباسی مخملین با یقه­ای از دانتل سفید به تن داشت.

· احساس تلخ ظلمی بزرگ در او را خون کرده بود.

· دل او ناگهان از هر حسد مصفا شد، زیرا به حقیقت آنچه می­دید پی برده­بود .

· آن­ها از اعماق مغاک بیرون جوشیده بودند.

· پژواک های سمج این خواب در ذهنش تکرار می­شدند .

· در انتظار فرا­رسیدن شب به تماشای شمال ایستاد.

· شبی که باد­ها بر فرق سرش می­کوفتند.

· فانوس­ها آونگ­وار بر سینه­ی سیاهش خط می­کشیدند.

· دهان، به­رغم انجماد ناشی از سردی مرگ، اندکی باز می­شود.

بیابان تاتارهاسروش حبیبینشرماهیماهد توسلیکتاب
https://mrtavassoli.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید