خودشناسی و عرفان
خودشناسی و عرفان
خواندن ۵ دقیقه·۴ ماه پیش

اخلاق عرفانی (2) باب دوستی، صبر، نیکی و بدی، حیا، صدق، غیرت، ایثار، سخن، جماع، تغذیه، مشورت، معاشرت و مجامعت، تقلید، نظافت و نظم، نیاز

تفاوت ریاکاری و حیا

حيا، عين تقوا و ادب است و ریا نیست. ریا به قصد فریب دیگران است در حالیکه حیا به قصد حرمت دیگران است و حرمت خویش.

انسان بی حیا، فاقد عقل و وجدان و وفا و محبت است. بی حیایی، صداقت نیست وقاحت و فحشای مفتخرانه است و افسار گسیختگی نفس و مقدمه جنون و جنایت است.


۱۷ - باب صدق

صداقت دو وجه دارد با خویش و غیر خویش !

صداقت با خویشتن عبارتست از همسوئی و همخوانی احساس با اندیشه و اندیشه با عمل. و این مقام صدیقین و موحدین وجودی است در درجات !

و اما صداقت با دیگران اینست که درباره هر آنچه که در رابطه دارید صادق باشید و نه هر آنچه که در دل و اندیشه خود دارید. یعنی صداقت در مشترکات امور !


صدق با خویشتن

و اما صدق با خویشتن که اساس صدق است اینست که خود را به عمد نفریبی و تخدیر و تحریف نکنی احساس و وجدان و عقل خود را که بستر این گمراهی است. یعنی به عقل و دل خود اجازه سخن گفتن دهی و آزادی بیان را از وجدان خود دریغ نکنی ! ...


احساس ایثار

عاقل باش، عادل باش، وظیفه شناس باش و خودت باش تا مجبور نباشی دعوی عشق و ایثار کنی و دیگران را مفتخرانه بدری و بخوری آنهم با احساس ایثار و خدمت و از خودگذشتگی !

گفتگو

ای آدمها گفتگو کنید به نیت صدق که همه موانع و جنگها و بحرانها و قحطی ها را از میان می برد و درب نعمات خدا را می گشاید.

ای دوستان گفتگو کنید به راز دل که خداوند در میانتان حاضر شود و دیدارش کنید.

ای زن و شوهرها گفتگو کنید به انس و اعتماد تا دوزخ زناشویی خاموش شود و محبت جاری گردد.


ای طبیبان

بدانید که هیچ طبیبی شفابخش تر از گفتگوی صادقانه و صمیمانه نیست. ای طبیبان گفتگو کنید با بیماران خویش برای رضای خدا. و وقت خویش را محاسبه نکنید.

مشاوران - مشورت با متخصصین

مسئله اینست که انسان و انسانیت گم شده است و اینها برای موجودی که وجود ندارد نسخه می پیچند و لذا کسی هم نیست که به این مشورتها عمل کند.

و گمشده ترین این آدمها همین متخصصین هستند و لذا شاهدیم که این متخصصین در همان تخصص خود درمانده ترین افرادند و بیش از سائرین نیازمند مشاوره می باشند.

عقل، مشاور، پول، امام زمان، دجال

امام اول عقل است عقل که نداشته باشی امام زمان هم نمی تواند نجاتت بخشد زیرا او را نخواهی شناخت و بلکه با او عداوت خواهی کرد.

تا زمانیکه امام تو پول است هیچ راه نجاتی نداری جز مرگ !

تا زمانیکه ناجی خود را پول می دانی از این مشاورین و متخصصین هم رهایی نداری و امام آخرین تو یک دجال است یک شیطان به صورت آدم !

با کسی مشورت کن که زبانش را فهم کنی و آن عقل توست که حق ویزیت هم از تو نمی خواهد.


علت عذاب در روابط

اگر در رابطه و روابطی دچار عذاب و نفاقی بدان که جایگاه خودت را در آن ارتباط نیافته ای. و بدان که دروغی بزرگتر و دامی مخوفتر از مساوات نیست زیرا هیچ کس با کس دیگری به لحاظ مقام وجودی برابر نیست.

پس تا پله بالا و پله پایین خودت را ندانی جایگاه خودت را نیافته ای و همواره در برزخ ارتباط جان می کنی یا زور می گوئی و ظلم می کنی و یا ستم می بری و دریوزه ای.

بدان که کلاس چندی تا بدانی که استادت کیست و شاگردت کدامست. مرادت و مریدت کیانند !

تقلید، اطاعت، ارادت

و رابطه آدمی با امام هدایت یا ضلالتش چند نوع و درجه دارد: تقلید، اطاعت، ارادت !

تقلید پیروی کودکانه، حیوانی، غریزی و ظلمانی است. اطاعت، پیروی رشد دهنده است از هر دو نوع هدایت بخش یا ظلمانی.

و ارادت، پیروی عاشقانه - عارفانه است که دال بر تبعیت و ارتباط قلبی فرد با امامش می باشد.

خطرات هولناک تقلید

و بدان که تقلید ناخود آگاه کمابیش در تو هست مراقب باش و آنرا مهار کن تا بر تو مسلط نگردد زیرا تقلید تو را با امامت به عداوت و بن بست و سوء ظن می کشاند زیرا حاصل تقلید آن چیزی نیست که انتظارش را داری.

هرگز با تقلید به مقام و موقعیت ظاهری یا باطنی مرجع خود نمی رسی و لذا با او به تناقض و عداوت می رسی.

هیچ دام و فتنه ای هولناکتر از تقلید کورکورانه نیست. بخش عمده ای از مفاسد جهان مدرن محصول این امر است.

انسان مدرن و نظافت و بهداشت

... انسان علمی - فنی - بهداشتی - ریاضیاتی مدرن کثیف ترین و بی نظم ترین و مریض ترین و مفسدترین انسان کل تاریخ است. چرا ؟ زیرا کل این تمدن بر علیه نظم حاکم بر جهان طبیعت و انسانیت طبیعی عمل می کند و انسان را نه تنها از انسانیت که از طبیعت حیوانی خویش هم ساقط کرده است و لذا نظافت و نظم و تربیت و عقل حیوانی خود را هم بدست تکنولوژی و ریاضیات سپرده و به این سرنوشت سیاه دچار شده است زیرا از فطرتش جدا شده است که گوهره دین و ایمان است. و براستی که نظافت و نظم و انضباط از نشانه های ایمان است. ...

ناز و ایثار و جنایت

ناز و ایثار دو روی سکه مالیخولیای عشق است. نیازی که تبدیل به ناز می شود و نازی که ارضایش هم ایثار محسوب می شود. و این واژگونسالاری کامل است.

نه ناز کن و نه ناز بکش، نه ایثار کن و نه ایثاری را بپذیر تا عشق تبدیل به جنایت نشود. همواره نیازت را بیان کن تا دیوانه نشوی !

استاد علی اکبر خانجانی
اخلاق عرفانی ص ۱۶ - ۲۴

نظافت نظمآزادی بیانتاریخ تمدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید