حسد و حسادت
حسد صفتی حاصل « هستی در دیگران » است تا جائیکه آدمی دیگری را به جای خودش می گیرد و چون توان تصرف او را نمی یابد تا احساس وجود کند کمر به نابودی او می بندد و این غایت حسد است.
بهر کسی که حسودی می کنی خدمتش کن تا حسادت خود را مهار کنی. ولى علاج حسد جز رجعت بخویشتن نیست بخویش باز گرد و هستی ات را در خویشتن بیاب تا انگل وجود دیگران نباشی !
==========
ریاست و سلطه
همه جدالها و جنگها بر سر تصاحب ریاست و سلطه بیشتر است در قلمرو خانواده، جامعه و حکومت و کل جهان. از نبرد زناشویی تا نبرد بین ابرقدرتها.
و این بی وجودان بر سر تصاحب وجود دیگران در نبردند تا بدین طریق صاحب وجود شوند و نام این وجود دزدی و ظلم آشکار را عشق نهاده اند مثل عشق زن و شوهر به یکدیگر یا عشق آدمخواری والدین نسبت به فرزندان تا عشق
دولتمردان در بلعیدن مردمان و ... و شاهدیم که هر چه که در این وجود خواری موفق ترند قحطی زده تر و نابوده تر و لذا ديوانه ترند مثل هیتلر !
'============
هرگز نمی توان در وجود دیگران احساس وجود کرد. اینست مسئله ! به خود آی تا سلطان جهان باشی بی خونریزی!
=================
برده داری مدرن
و امروزه کیست که مقروض نباشد آنهم نه به کسی. بلکه به موجودی که وجود خارجی ندارد و یک اسم است : بانک !
و امروزه فرمانروایان جهان بانکهایند و نه بانکداران ! براستی بانک چیست و کیست؟
بانک یکی از نامهای شیطان است که بی وجودان را وعده به وجود می دهد و به بند می کشد تا راضی شوند به نبودن !
وجودی مفروض که مقروض هم باشد ! اینست معنای انسان مدرن ! انسان بانکی و بانک زده ! بانک زدگی بزرگترین انسان مدرن است که تماميت معنا و ابعاد شيطان زدگی را داراست. ...
امروزه نجات از اسارت بانک اساس هر نوع نجاتی است که بدون آن ممکن نیست.
به خود آی تا از اسارت و بردگی بانک رها شوی زیرا بانک آدم بی خود را می خرد و با او تجارت می کند. بانک ها برده داران مدرن هستند.
===============
بلایا، آئینه های خودشناسی
بنابر این برای یک مؤمن اهل معرفت هیچ حادثه ای نیست که حامل خیری نباشد و خیرهای بزرگ در بلایای بزرگ نهفته است و چه بسا خواسته ها و دعاهای بزرگ به واسطه این بلایا امکان تحقق می یابند.
فقط در بلایاست که آدمی خود را آنگونه که هست می یابد و ظرفیت ها و توانایی ها و نیز ضعف های پنهانش را آشکار می کند. پس بلایا آئینه های خود شناسی هستند.
استاد علی اکبر خانجانی
اخلاق عرفانی ص ۲۶