اکنونیت، معرفت، واقعیت
چرا ذهن و خرد آدمی در قبال واقعه الكن و گنگ و حيران است. یعنی چرا انسان نمی تواند از واقعه ای در حال وقوعش آگاهی یابد . چرا معرفت اکنونی ممکن نیست. چرا انسان نمی تواند اکنونیت را به معرفت دريابد. در حقیقت انسان نمی تواند " حال " را بیان کند و این راز غفلت و نسیان ذاتی انسان است . آدمی در حال ، مدهوش است و بی خود .
۷-براستی " حال " چیست ؟
۸." حال " در زمان نیست یعنی بی زمانی است . زمان از حال عبور نمی کند . حال همان حضور و سکون و ثبات است و نوعی درک جاودانگی است.
9- معرفت محصول گذشت زمان است و این راز خلقت تشریعی است. خداوند جهان را به نیم نظری و آنی خلق و کامل کرد ولی انسان را از عرصه حضورش به درک اسفل ساقط نمود و اسیر زمان کرد و در زمان است که خلقت تشریعی ( تکاملی - تدریجی ) رخ نمود که خلقتی در بستر زمان و تاریخ لامتناهی است. و این بدان دلیل بود که انسان امکان شناخت پیدا کند زیرا انسان به همین دلیل خلق شده بود .
از کتاب سرالاسرار ص 12
مولف: استاد علی اکبر خانجانی
https://t.me/khanjanyaudiobooks2/669