طلاق
۲- هر زندگی زناشوئی که از هر لحاظ و بهر دلیلی به زجری طولانی مدت و مستمر و لاعلاج منجر شده باشد معنایش آن است که حق طلاق بین آن دو زن و شوهر فرود آمده و طلاق واجب گردیده است و ادامه این نوع زندگی تحت هر بهانه ای منجر به نزول عذابهای خداوند می شود و گاه به فاجعه ای غیر قابل جبران منجر می گردد که می تواند در دنیای زن و شوهر را تباه سازد.
٣- بن بست های طولانی و لاعلاج جنسی ، نفرت و عداوت آگاه و ناخودآگاه که مدتی طولانی ادامه داشته باشد ، امراض جسمانی و عصبی و روانی که در هر یک از طرفین که به طور مسلم حاصل این رابطه ناهنجار باشد ، میل به خیانت و یا ارتکاب خيانت از دلائل محکم بر واجب بودن طلاق است و مخصوصا بر مرد است که بازیچه عواطف لحظه ای نباشد و با اقدام طلاق این عذاب فاجعه بار را پایان دهد و فرزندان را نیز از ابتلا به این عذاب برهاند.
۴- در صورتی که یکی از طرفین زناشوئی بهر دلیلی جداً مصمم به طلاق باشد بر طرف دیگر واجب است که رضایت دهد.
۵- برای طلاق ، عدم میل به ادامه زندگی زناشوئی کافی است و هیچ دلیل دیگری ضرورت ندارد . و هيج قانون و مرجع و فردی حق ندارد کسی را به زور وادار به ادامه زندگی زناشوئی نماید همانطور که هيج فرد و قانونی حق ندارد دو نفر را که میل به ازدواج دارند و به سن عقل و بلوغ رسیده اند ممانعت کند .
۶- حرام است که زن و شوهر به هنگام طلاق و بعد از طلاق به یکدیگر تهمت ناروا بزنند و مکروه است که حتی تهمت به حق بزنند.
۷- بر مرد واجب است که به هنگام طلاق در حد توانش زن را به لحاظ اقتصادی به حداقل خود - كفائي برساند و حتی اگر لازم باشد پس از دوران طلاق نیز بی هیچ منت و دخالتی در زندگی زن ، وی را حمایت مالی نماید و این از عبادات است.
8 - مفیدترین و خداپسندانه ترین طلاق آن است که بدون تشنج و تهمت و جنجال و با رعایت تقوی و حرمت انجام شود. این از عبادات است .
۹ - ترس از طلاق همچون ترس از مرگ ، صفت و خیالی باطل و مکروه است .
۱۰ - واجب است که فرزندان پس از طلاق والدين بر اساس توانائیهای مالی و لیاقت حراست و تربیت و نیز با توجه به عواطف بچه ها به پدر یا مادر سپرده شوند و در ارتباط با والدین کاملا آزاد باشند .
از کتاب چه باید کرد؟ تألیف استاد علی اکبر خانجانی ص 28
https://t.me/khodshenasi4