مکاتب دجالی عرفانی؛ عرفان حلقه (شیاطین درون و برون)
۲۱۹ - امروزه آنقدر که مکاتب و دكانهای دجالی عرفانی فراوان و فراگیر است يک انسان عاقل و صادق به این نتیجه می رسد که: اصلاً عرفان نخواستیم بگذار برویم دنبال کار و زندگیمان! ولی مسئله اینست که امروزه کار و زندگانی روزمره همه انسانها نیز با همه این القائات دجالی از درون و برون مصادره شده است و شبانه روز از رسانه ها اشاعه می يابد و اگر تو خود را مصون داری فرزندت به آن مبتلاست و همسرت در دام آن است پس باید چاره ای بينديشی.
دجالیت به طور روزافزونی از زمین و آسمان می بارد و شیطان آریل رسانه های ماهواره ای تا اعماق زندگی و روان بشری رسوخ کرده است. اینک دجال در درون ماست و طرز فکر ما شده است و بلکه بینش و احساس ما گردیده است و اینست که جز در عرفان نفس نمی توان از سلطه و تسخیر شیاطین و دجالان رها شد.
۲۲۰ - گاه آدمی خود شیطان مي شود و به قول علی چه بسا شیطان در صورت بشری. و امروزه چه بسیارند از این شیاطین در هویت عارف و عالم و رهبر و ناجی و هنرمند و روانکاو و درمانگر و امثالهم.
۲۲۱ - بدان که عرفان، باطن دین است پس دین خالص و کامل است که احکامش باید چنان راسخ و عمیق باشد تا امر الهی تا عمق جان نفوذ کند و دین را روحانی سازد. پس عرفان اشد دین است پس اشد تقوا و اشد صدق و اشد عصمت را می طلبد نه بی عصمتی و بی تقوايی را.
در حالیکه خروجی همه این عرفانهای دجالی، بی عصمتی مفتخرانه است و بي عصمتی را تقدیس می کند همچون عرفان حلقه که آشکارا با امامت و عصمت ائمه در جدال و انکار است و دخالت دادن آنان را مترادف سقوط عرفانی می داند که عین حقیقت است زیرا این عارفان حلقه اي را از بی عصمتی برون مي راند که اساس عرفانشان است که می فرماید: هر چه مي خواهد دل تنگت بکن! و حال که در شرایط و کشوری هستی که نمی توانی بكنی پس تصور کن!!
و این تصورات همان کشف و کرامات اهالی حلقه است که جمله خود را عارف واصل مي دانند تا آنجا که امامان معصوم را آشکارا به سخره می گیرند و ...
استاد علی اکبر خانجانی
از خود تا خودآ ص ۲۸