ناز یا محبّت ؟
در اندیشه عامه مردم محبت کردن مترادف با ناز کشیدن است. در حالیکه نازکردن و نازکشیدن بزرگترین دشمن عاطفه و محبت قلبی می باشد زیرا در طرفین رابطه موجب حقارت و مکر و دریوزه گی و منّت است.
کسی که ناز می کند در واقع نیاز خود را انکار نموده و بلکه تظاهر به بی نیازی می کند و این اساس مکر و خودفریبی در رابطه است که گوهره صدق و صمیمیت را نابود می کند.
و امّا کسی که ناز می کشد، آگاهانه این افکار و مکر را تصدیق می کند و بصورت ترحم و تحقیر نیاز طرف مقابل را برآورده می سازد و سپس می آموزد تا خودش هم نیازش را بیان و عیان نکند و بلکه بصورت ناز ادا نماید.
ولی آنکه در جناح محبوب قرار دارد حاضر نیست که ناز بخرد زیرا خودش فروشنده ناز است. لذا فرد عاشق دچار قحطی نیاز و عاطفه شده و کینه می کند.
و بدینگونه بنیاد محبت می پوسد و تمام رابطه غرق در تظاهر و مکر و کینه و چاپلوسی می شود.
ناز، عزّت و حرمت و قداست محبّت را به ابتذال می کشد و به صدق امکان رویش نمی دهد زیرا آنچه که تداوم رابطه را موجب می شود صدق و صمیمیت است و ناز دشمن درجه یک صمیمیت و صداقت رابطه است.
آنچه که مکر نامیده می شود، محصول ناز است و عاقبتش به کینه و خیانت می رسد.
? دائره المعارف عرفانی جلد اول، صفحه 40
استاد علی اکبر خانجانی
کتاب صوتی دائرةالمعارف عرفانی: https://t.me/khodshenasi4/5911