سالهاست دربارهی تابوهای ذهنی و اجتماعی زنانگی در محل کار، سکوت کردهایم.
اما سکوت، کمکم خودش تبدیل میشه به بخشی از مسئله.
برای همین تصمیم گرفتم گاهی اینجا، درباره بخشی از این تجربه که پیشیائسگیه بنویسم .
نه فقط برای زنانی که در این مسیر هستند، بلکه برای همکاران، مدیران و دوستانی که اگر بدانند، شاید دنیا را برای اونها قابلتحملتر کنند.
دیروز در جلسهای، درباره محصولمون حرف میزدیم که ناگهان موج گرمایی آمد، تمرکزم پرید، و ذهنم تار شد ، حافظهام یاری نکرد و وسط جمله، عنوان یک ولیوی محصول که بارها در موردش حرف زده بودم، یادم رفت. چند نفس عمیق کشیدم، ادامه دادم، اما این فقط یکی از چالشهای روزمره دوره پیش یائسگیه.
چالش واقعی وقتیه که بیخوابی سراغم میاد،
وقتی اضطراب بیدلیل از راه میرسه و
ناگهان دلم میخواد فقط چند دقیقه حضور نداشته باشم… فقط سکوت مطلق باشه.
در عین حال، مادر بودن هم ادامه داره. پسر دبستانی شیطون و دختر دانشجوی پرشور خسته !
من زنی هستم میان دو نسل، میان دو نقش، و در حال عبور از مرحلهای مبهم در جسم و ذهنم که حتی اسمش را هم کمتر میشنویم.
پیشیائسگی فقط فیزیکی نیست.
نوعی پوستاندازیست: در بدن، ذهن، عاطفه و حتی در تعریف موفقیت.
برای زنان شاغل، بهویژه آنان که در موقعیتهای تصمیمگیریاند، این مرحله چیزی فراتر از گرگرفتگیه.
چالشیه بیصدا، اما قدرتمند.
خانمها اگر تواین دوره هستید کمی تامل کنید .شاید لازم نباشه همیشه با سرعت ادامه بدیم، بجنگیم، قوی باشیم.
باید کمی آروم بگیریم، نفسی تازه کنیم و با خودمون مهربانتر باشیم .
شاید وقتش رسیده که یاد بگیریم
میشه گاهی حرکت را کند کرد
و همچنان پیش رفت.
۲۰ فروردین ۱۴۰۴
#زن_شاغل #پنجاه_سالگی #تعادل_کاروزندگی #پیش_یائسگی #قدرت_زنانه #نسل_جدید_۵۰سالهها
#مدیر
#اتوماسیون_اداری_آوات #چارگون
#awatcloud
