یکی از حوزههای جدیدی که علاقه کارفرمایان و طراحان را به خودش جلب کرده، تفکر طراحی یا Design Thinking است.
در مصاحبهها یا روند کار شاید چیزی که زیاد شنیده میشود این است که تفکر طراحی را چگونه تعریف کرده و چطور استفاده میکنید؟ و اغلب جوابها به این سمت است که IDEO Design thinking مسیرهایی و برای آن منتشر کرده و افراد رودمپ مانند از این نقشه راهها استفاده میکنند.
در پایین برخی از مدلهای تفکر طراحی را مشاهده میکنیم.
اما بیایید بررسی کنیم واقعا تفکر طراحی چیست؟
چیزی که ما امروز شاید به آن خیلی توجه نمیکنیم ماهیت اصلی این نوع نگاه است. در تفکر طراحی مهم نیست شما طراح محصول باشید یا طراح صنعتی در یک کارخانه یا معمار، شما برای طراحی کردن باید فکر کنید و این فکر کردن اصولی خواهد داشت که به آن تفکر طراحی میگوییم.
خارج از حوزه طراحی محصول، میخواهم چند مثال برای شیوه تفکر طراحی بیاورم تا بعد با هم در این زمینه نیز به بررسی بپردازیم.
زاها حدید که به ملکه منحنی ها و معماری ساختار شکن معروف است طراحی های پست مدرنی در بیش از 40 کشور دنیا دارد. او به طراحی بر اساس اهمیت به طرح هایی مبتنی بر معماری منظر، ساختمان سازی و درکی واقع بینانه از مختصات زمین معروف است و طراحی های وی در تمام اقلیمها و قارهها دیده میشود. همه بناهای او شبیه یکدیگرند و تابع تفاوتهای اقلیم و بوم و فرهنگ مناطقی که در آن به معماری پرداخته است، میباشند.
زاها، تفکر خود برای معماری را در پروژههای مختلف خود بسط میدهد و چه در نیویورک و یا در دبی میتواند طراحیای معرکه در بستر ماهیت و موقعیت آن ساختمان ارائه دهد. این تفکر طراحی اوست که جان مایهی طراحیهای وی بوده است.
پیتر شرایر طراح ارشد در کارخانه آئودی این روزها در شرکت کیا فعالیت میکند.
آئودی شرکتیست که خودروهایش سهم بازار خودروهای لوکس را از آن خود دارد و کیا برای یک خودروساز به طرز شگفت انگیزی بازیگوش به نظر می رسد و همانطور که شعار این برند میگوید، آنها قدرت شگفت انگیزی دارند.
پیتر شرایر طراح ارشد محصول در هر دو شرکت بوده است که در آئودی طراحی لوکس و در کیا به طراحی مدرنتر و سبکتر پرداخته است.
شرایر در پاسخ به اینکه از آئودی چیزی همراه خود به این شرکت آورده است میگوید:
چیزی که همراه خودم آوردهام تجربه است. من در آئودی بودهام و در فولکسواگن روی خودروهای لامبورگینی کار کردهام. در آئودی این تجربه را به دست آوردم که چهطور میتوان یک برند را به برندی ردهبالا و لوکس بدل کرد.
در آنجا کار با کواترو و فناوریهای جدید آغاز شد و به تدریج نخستین مدل A8 و TT را هم عرضه کردیم. برای من داشتن این پیشزمینه و این نوع از آگاهی و تجربه بسیار حائزاهمیت بود.
نسخهبرداری از طراحیهای آئودی فایدهای نداشت، اما داشتن این نوع از تجربه و نگاه بسیار مفید بود. من به طراحی در کیا موتورز بر اساس تجربیاتم پرداختم.
آن چیزی که سبب میشود شرایر بتواند در آئودی خودروهای لوکس بسازد و در کیا خودروهایی مدن، نحو تفکر کردن اوست که در ساختار شرکتی که وارد میشود آن را بسط میدهد.
او تفکر خود را بر اساس ارزشهای جدید پای ریزی میکند و سوالات جدید را پاسخ میدهد.
تفکر طراحی فرآیندی برای حل خلاقانه مسئله است.
این تعریفیست که از تفکر طراحی وجود دارد. ما به عنوان طراح محصول یا طراح تجربه کاربری ممکن است در طول عمر کاری خود در شرکتهای مختلفی با موضوعات مختلف کار کنیم. ممکن است از شرکتی که در حوزه تاکسی آنلاین است به شرکتی با محوریت خدمات بانکی برویم. کاربران، نیازهایشان، هویت محصول و همه چیز ممکن است در این دو پروژه متفاوت باشد.
شما به عنوان یک طراح با تجربیات و دانشتان باید سوالات جدید را حل کنید و به نیاز کاربران فعلی برسید. آن چیزی که تفاوت بین یک طراح مسلط به تفکر طراحی و یک طراح که تفکر طراحی را صرفا آموخته است نحو استفاده از این نوع نگاه و ابزار میباشد.
طراحی که به تسلط به این ابزار رسیده، در ماهیت و بستر هر محصول تفکر طراحی را بسط میدهد و به موضوعات میاندیشد، ولی طراحی که به این درجه از تسلط نرسیده باشد مراحل را از 3 تا 7 فرا میگیرد و طبق همان نقشه راه به بررسی سوالات و طراحیها میپردازد.
تقلیل تفکر طراحی به تقلید مسیر تفکر طراحی اتفاقیست که این روزها شاهد آن هستیم.
ما مراحل را میخوانیم و یاد میگیریم و سعی میکنیم در پروژههایمان طبق همین اصول پیش برویم.
ممکن است با پروژهها شبیه هم برخورد کنیم در حالی که اهمیت Define در دو پروژه ممکن است متفاوت باشد.
هدف این نوشته نه آموزش تفکر طراحی است و نه معرفی منابع آن، صرفا تلاش شده تا دید جدیدی به این مقوله بین خوانندگان ایجاد کند.
تفکر که جانمایه خلاقیت و کارهای ماست متاسفانه در مدارس به ما آموزش داده نمیشود و افراد باید در خارج از محیط مدرسه تفکر کردن را خودشان فرا بگیرند.
بارها در پروژه های مختلف یا کار ها دیدهام که تا مسئلهای بیان میشود افراد به دیدن طرح دریبل یا بررسی رقبا و غیره روی میآورند، در حالی که خودشان پیش از اینها، یک بار مسئله را برای خودشان بازسازی نکردهاند و به تحلیل آن نپرداختهاند.
جای خالی چگونه فکر کردن و بررسی موضوعات، چیزیست که امروزه نیاز جامعه دیزاین است و امیدوارم در آینده بتوانیم قدمهایی بهتری در این جهت برداریم.