فرض کن رفتی یه شرکتی و مشغول به کار شدی .
تو از روز مشغول شدنت در اون کار به مدیر اونجا تعهد میدی که کاراشو خوب انجام بدی .
حالا برگردیم به زمان حال ؛ تو میخوای کارتو شروع کنی و رئیس خودت بشی .
پس باید فقط و فقط به خودت تعهد بدی و تعهد به خودت خیلی بالاتر و باارزشتر از تعهد به مدیر یه شرکت غریبه است. چون قراره روی هدف خودت کار کنی.
اما اینجا یه تفاوت وجود داره و اونم اینه که توی یه شرکت فشاری روت هست تا کارهارو در زمان مشخص و با کیفیت مشخص انجام بدی .
اگر انجام ندی یا جریمه میشی یا اخراج ، و با این فشار و ترس هست که تو نظم پیدا میکنی و کارهارو انجام میدی .
ولی وقتی خودت کار میکنی هیچکی نیست بهت فشار بیاره،
و خودت باید زحمتشو بکشی و این یکی از سختترین کارهاست.
چون تو سریع خودت رو میبخشی و یا سریع فشار رو از روی خودت برمیداری
و اینجوری میشه که اهمال کاری به وجود میاد و کاری انجام نمیدی.
سوال اینجاست که چجوری باید به خودمون فشار بیاریم تا منظم بشیم؟
خب شاید مهم تریناش اینه که یک رویای بزرگ و اهداف خوب داشته باشی ؛ حالا بریم ببینیم این چیزایی که گفتیم یعنی چی؟
رویای بزرگ چیزیه که خیلی بهش علاقه داری و تنها سوخت حرکت و کوشش تو خواهد بود .
چیدن یک هدف خوب و تعهد بهش باعث میشه تو به اون هدف برسی ، هدف باعث میشه به رویات برسی و رویات بهت سوخت اضافی میده برای رویای بعدیت .
و همینطور میوفتی توی یک لوپ (حلقه) از رسیدن به رویاها.
ایلان ماسک رو ببین ؛ رویاهای وحشتناک بزرگی داره و وقتی از اونها و دستیابی بهشون حرف میزنه انگار میخواد بره یه املت بزنه بیاد!
اصلا نرسیدن به رویاهاش براش معنی نداره ؛ چرا؟
چون این فرد خیلی خوب بلده از رویاهاش سوخت حرکتشو بگیره و بره جلو .
چجوری؟ منم نمیدونم ولی واقعا تو این کار ماهره. :)
(درمورد رویای بزرگ و نحوه ساختن رویای بزرگ برای خودمون بعدا بیشتر حرف میزنیم ؛ پس همراهم باش.)
هدف خوب هدفیه که زمان داشته باشه ، کارهاش دقیقا مشخص باشه و بدونی کِی باید چی رو انجام بدی و اگر تغییر مسیری به وجود اومد چجوری کنترلش کنی و از خودت انعطاف نشون بدی.
تفاوت دیگهای که توی قضیه کار تو یک شرکت و کار برای خودت هست ،
اینه که وقتی تو یه شرکت کار میکنی همه میدونن که میری سرکار ، یه کاری انجام میدی و همچنین درآمد داری .
اما وقتی برای خودت و اهدافت داری کار میکنی ممکنه یکم طول بکشه تا به درآمد برسی که این خودش هم فشار مالی برات میاره و هم فشار خانوادگی .
همچنین کسی هم نمیدونه داری چیکار میکنی و وقتی کسی ازت میپرسه ، به خصوص کسایی که از کارت سردر نمیارن، فشار اجتماعی هم برات داره.
اما همه اینها با داشتن رویای بزرگ و هدف خوب تا حد زیادی قابل تحمله ؛
چون وقتی رویای بزرگ داشته باشی سوخت کافی برای تلاش داری
و وقتی هدف خوب داری تلاش هات در مسیر دستیابی قرار میگیره.
کارل گوستاو یونگ ،فیلسوف و روانپزشک سوئیسی ، میگوید: روی لوح زرین در ۲۵۰۰ سال پیش نوشته شده که انسان دو مسئله دارد:
۱- حواس پرتی ۲- تنبلی روانی
همچنین یونگ میگوید: هر موقع انسان تونسته بر این دو مسأله غلبه کنه به اَبَرانسان تبدیل شده.
حالا این دوتا دقیقا چی هستن و باید چیکارشون کنیم؟
حواس پرتی یعنی عدم توانایی تمرکز بر کاری که داریم انجام میدیم.
راهحلش دور کردن چیزهایی که باعث حواسپرتیمون میشه در هنگام کاره.
تنبلی روانی یعنی اینکه نمیتونی روی یک موضوع وایسی و اونو نگهش داری یا عدم توانایی بر پایداری در یک موضوع.
راهحلش هم تعهد به کاریه که انتخاب کردی .
تعهد اینه که در کارهایی که توی هدف خوب تعریف کردی هرطور که شده و سنگ از آسمون هم که بیاد باید انجام بدی ،
و کارهایی که مخالف هدفت هست و برنامه ریختی که انجام ندی رو هرطور شده کنار بذاری ؛
این کار رو فقط در لحظه انجام دادن میتونی کنترل کنی ؛ یعنی چی؟
فرض کن با خودت قرار میذاری که اینستاگرام رفتن رو کمتر کنی ؛
بعد توی طول روز لحظههایی میرسه که خیلی دلت میخواد بری اینستا و ببینی چه خبره.
با شاید با خودت بگی «حالا یه ذره برم که اشکال نداره ، سریع میام بیرون».
درصورتی که خارج از تایم مقرر شده توی برنامهات داری وارد اینستا میشی.
باید بدونی که اگر همین یه ذره یه ذره هارو کنترل نکنی ، نمیتونی تعهد رو ایجاد کنی.
ما تو دوراهیهای زندگی اکثرا مسیر درست رو میدونیم اما همیشه مسیر غلط رو انتخاب میکنیم . چرا؟ چون مسیر درست خیلی خیلی سخته.
پس یادت باشه تو اون لحظه تصمیم گیری حتی اگه اون کار خیلی خیلی کوچیک باشه
ولی نباید انجامش بدی . به خودت فشار بیار تا متعهد بمونی .چون همه چی در گام اوله؛
اگر گام اول رو برداری تا تهش رفتی هم توی کاری که نباید انجام بدی هم کاری که باید انجام بدی.
پس این تعهد خیلی مهمه .
توی هرچیزی که بهش تعهد داشته باشی ، و تمرکزت رو بالا نگه داری بهش میرسی شک نکن.
کل حرف دارن هاردی تو اثر مرکب هم همینه :
۱-انتخاب کن که تغییر ایجاد کنی
۲- به تصمیمت متعهد بمون
۳-بسپارش به زمان
چیزی که در مقابل تعهد قرار میگیره بهونه است .
اینکه کاری که باید انجام میدادی رو ، با بهونه های مختلف عقب بندازی ، خیلی خیلی راحته.
اصلا ذهن بهونه هارو رو هوا میزنه. کلا آدمها خیلی خوب بلدن بهونه بیارن.
مرسی که تا آخر همراهم بودی .
اگر دوست داشتی و برات مفید بود برای دوستات هم بفرست .
برای مطالب بیشتر من رو در سایت گرونیوم ، سایت ویرگول ، اینستاگرام و توییتر دنبال کن