اشاره:
آنچه بیشتر در روشهای بازیابی خلاقیت و اندیشه خلاق برجسته مینماید بر پایه شکستن و دگرگونی انگاره (پارادایم شیفت) استوار است، هر چه بیشتر مسیرهای شکوفه نیلوفر آبی، اسکمپر، مفروضات معکوس، دِلفی، طوفان مغزی، طوفان مغزی معکوس، هیپناگوژیک و… را میکاویم چیزی جز متلاشی کردن پارادایمهای ذهنی یا به عبارتی آنچه جولیا کامرون در کتاب “راه هنرمند” مغزِ منطقِ خطی و منظم مینامد، خودنمایی نمیکند. گویی ذهن بسان چتری است، که اگر باز نباشد به چه کار آید؟
“دیوار” (The Wall, 1979): همواره یکی از شاهکارهایی است که در آثار راجِر واتِرز ستودهام، ورای مفاهیم اعتراض آمیزِ فلسفی به آزادی و اسارت اندیشه که در نمادِ دیوار برلین پیوند خورد و اشاره به فرو ریختن دیوارهای ترس، وحشت، طمع، جنگ، سانسور و… دارد، مخاطب را به فروپاشی دیوارهای درونی، ذهنی، الگووارهها و انگارههای بنیادی رهمنون میسازد.
بازآرایی مفروضات:
مفروضات خود را پیرامون مدلهای پایه ذهنی، بازآرایی و واژگون کنید، درباره ایدههای خود بیاندیشید و از خود بپرسید: آیا وارونه این پاسخ هم میتواند وجود داشته باشد؟ این روش متمرکز بر نیمکره چپ مغز است و منجر به گشودن ذهن و دستیابی به ایدههای خلاقانه میشود گویی دروازهای است برای گذشتن از مرزها، انگارههای ذهنی و فروپاشی “دیوار”ها و الگووارهها.
فرض بگیرید قصد دارید رستورانی افتتاح نمایید که خدمات و ایدههای نوینی در آن به کار گرفته شده است:
برخی مفروضات پایه عبارتند از:
رستورانها منوهایی دارند به صورت نوشته، شفاهی یا ضمنی.
در رستورانها غذا سرو میکنند.
در رستورانها بابت غذا پول پرداخت میشود.
بازآرایی (معکوس) هر فرض:
رستوران ها هیچ منویی ندارند!
رستوران ها هیچ غذایی سرو نمیکنند!
غذا در رستورانها رایگان است!
حال از خود بپرسید چه ایدههایی میتوان با مفروضات بازآرایی شده (معکوس) بدست آورد؟ چگونه هر فرضیه بازآرایی شده تحقق مییابد؟
آیا تا کنون به چند مدل کسب و کار زیر با این دیدگاه نگریستهاید؟
شرکت اوبر عظیمترین شرکت تاکسیرانی در جهان است که در اوت ۲۰۱۶ در ۶۶ کشور و ۵۰۷ شهر در سطح جهان در دسترس است که “هیچ وسیله نقلیهای ندارد!”
ایر بیانبی بزرگترین ارایه دهنده محل اقامت و مسکن است که “هیچ ملک و مستغلاتی ندارد!”
فیسبوک محبوب ترین و بزرگترین شبکه اجتماعی بر خط است که “هیچ محتوایی تولید نمیکند!”
نتفلیکس امپراتوری سریعترین شبکه تلویزونی رو به رشد است که مشترکین آن در اکتبر ۲۰۱۵ ، ۶۹٫۱۷ میلیون نفر در دنیا و ۴۳ میلیون نفر در آمریکا است و در ژانویه ۲۰۱۶ این عدد از ۷۴ میلیون نفر گذشت این شبکه “هیچ کابلی ندارد!”
علیبابا عظیمترین شرکت تجارت الکترونیک و فروشگاه بر خط خرده فروشی در جهان است که “هیچ موجودی کالا و انباری ندارد!”
اینها نمونههایی از پاسخهای مفروضات بازآرایی شده هستند. جهت ملموستر شدن این روش در اینجا مطالعه موردی آورده شده است که مایکل میچالکو در کتاب ” اسباببازیهای متفکران” در تعریف الگووارهها و بهرهگیری از روش مفروضات معکوس بدین شکل نگاشته است:
“قفسی تصور کنید با پنچ میمون، چندین موز و یک نردبان که در بالای آخرین پله آن موزها قرار داده شده است، هر بار که میمونی قصد برداشتن موزها را داشت با گام نهادن بر اولین پله بقیه میمونها را با پاشیدن آب سرد خیس میکردند، هر بار هر کدام از آنها برای رسیدن به موزها در تلاش بودند، همین نتیجه یکسان برای دیگر میمونها اعمال میشد تا جایی که همه آنها پیامد این تجربه را کسب کردند، بعد از مدت کوتاهی اگر میمونی در تلاش برای به دست آوردن موزها بود میمونهای دیگر مانع قصد و نیت آن میشدند.
سپس روند خیس کردن آنها توسط آب سرد قطع شد و میمون دیگری با یکی از آنها در قفس جایگزین شد، میمون جدید موز را میبیند و به محض بالارفتن از پله نردبان مورد حمله مابقی میمونها قرار میگیرد و در نتیجه هر تلاشی جهت دستیابی به موزها با حمله میمونهای قفس مواجه میشود، تا جایی که از این پیامد آگاه میشود.
بعد از مدتی میمونِ دیگری با میمونهای اصلیِ در قفس جایگزین میشود، و البته همان روند گذشته تکرار میگردد و حمله دیگر میمونها، هر چند میمونِ جایگزین نخست در این حمله با گذشت زمان مشارکت میکند. در ادامه روندِ جایگزینی میمونهای اصلی که خیس شده بودند با میمون شماره سه، چهار و پنج تکمیل میگردد به صورتی که در بین آنها هیچکدام از میمونهای نخست آزمایش قرار نداشت، با این حال هیچکدام از آنها برای دستیابی به موزها تلاشی نکردند، اما چرا؟
اگر امکان پرسیدن این سوال از آنها بود; پاسخ قطعا روش، الگوواره و انگارههایی است که در این قفس همواره بدان آگاه بودهاند.”
پژوهش و برگردان: محمود عباسی
منابع:
References:
Thinkertoys: A Handbook of Creative-Thinking Techniques, Michael Michalko
www.independent.co.uk
www.mahmoudabbasi.ir/reverse-assumptions