ویرگول
ورودثبت نام
Mahnaz Keyvani
Mahnaz Keyvani
خواندن ۱۸ دقیقه·۴ سال پیش

مروری بر خشم کودکان و ریشه یابی و واکنش صحیح در مقابل آن

اگر هنگامی که خشمگین هستید بتوانید احساساتتان را مدیریت کنید، این عملکرد شما مانند درسی برای کودکتان خواهد بود. مثلا چنین جملاتی را می‌توانید هنگام عصبانیت به فرزندتان بگویید:

اگر هنگامی که خشمگین هستید بتوانید احساساتتان را مدیریت کنید، این عملکرد شما مانند درسی برای کودکتان خواهد بود. مثلا چنین جملاتی را می‌توانید هنگام عصبانیت به فرزندتان بگویید:به خاطر نخریدن خوراکی مورد علاقه باشد یا دعوا با یکی از همسالان برای به دست آوردن یک اسباب‌بازی؛ کودکان کم سن و سال هم گاهی عصبانی می‌شوند.

عصبانیت و خشم، احساسی طبیعی هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان است و به خودی خود امری خوب یا بد نیست.

اما این موضوع که افراد چگونه خشمشان را بروز می‌دهند و با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، متناسب با شرایط آنها با یکدیگر تفاوت دارد و می ‌تواند سازنده یا مخرب باشد.

بنابراین درک اینکه چگونه می‌توان با کودکی خشمگین مناسب رفتار کرد و همچنین آموزش چگونه کنار آمدن با خشم به او، فرآیندی ادامه‌دار و مهارتی بسیار مهم است.

چرا کودکان خشمگین می‌شوند؟

عوامل بسیاری وجود دارد که می‌تواند موجب بروز خشم در رفتار کودکان شود، مانند:

جهش و تغییرات مربوط به روند رشد و بلوغ:

هنگامی که صحبت از رشد فرزندان به میان می‌آید، به احتمال زیاد تغییرات جسمی و چالش‌هایی که کودک از نظر جسمی در این دوران تجربه می‌کند را به یاد می‌آورید، بدون آنکه به ذهنتان برسد که رشد، مشکلات احساسی و عاطفی نیز با خود به همراه دارد.

در برخی سنین مغز با رشد و تغییر ناگهانی روبرو می‌شود و هر تغییر به ساخت و سازی اساسی نیاز دارد. مثلا هنگام جهش رشدی دوران نوپایی کودک، سلول‌های عصبی و سیناپس‌های او بسیار فعال‌اند، اما در مراحل انتهایی رشد کودک و به ویژه هنگام نوجوانی، دسترسی چندانی به مناطقی از مغز که مربوط به کنترل خود و مدیریت احساسات است وجود ندارد.

اضطراب:

بسیاری از والدین نمی‌دانند که علائم اضطراب شباهت زیادی به علائم خشم دارد. مغز در حالت اضطراب، تحت محاصره قرار می‌گیرد و وارد روند جنگ و گریز می‌شود. در نتیجه کودکی که مضطرب است سریع‌تر و با تکرار بیشتری عصبانی می‌شود.

از دست دادن کنترل:

خشم برای ضمیرناخودآگاه بسیاری از افراد، آسان‌ترین راه برای مهار و کنترل احساس قدرت است. کودکان که در طول روز مطابق دستور و رهنمود بزرگسالان زندگی می‌کنند نیز، از این قضیه مستثنی نیستند.

برنامه‌ریزی شلوغ و ساعات طولانی در مدرسه و فعالیت‌های فوق برنامه، زمان کمتری را برای بازی‌های کودکانه باقی می‌گذارد. بازی‌هایی که فرصت‌هایی برای کنترل سالم احساس قدرت در اختیار کودکان قرار می‌دهند.

پس گاهی بروز خشم در کودکان راهی برای ابراز احساس بی قدرتی و ناتوانی است.

احساس قطع ارتباط:

هر کودکی نیاز بیولوژیک بسیار قوی به داشتن رابطه‌های نزدیک و گرم با کسی که از او مراقبت می‌کند دارد. این رابطه برای کودک حس امنیت ایجاد می‌کند و به او اجازه می‌دهد که مراحل رشدش را با سلامت پشت سر بگذارد.

اگر این نیاز کودک برآورده نشود، سریع‌ترین راه نشان‌دادن نیاز برآورده نشده به بزرگسالان خشمگین شدن است. چراکه هر انسانی وقتی دیده و شنیده نشود، از هر ابزاری استفاده و هرگونه تلاشی می‌کند که دیده و شنیده شود.

تغییرات بزرگ در زندگی و آسیب‌ها:

تغییر بخش طبیعی از زندگی انسان‌ها است و خشم نیز احساسی طبیعی است که می‌تواند همراه آن باشد.

برای یک کودک با سن کم، تغییرات ظاهرا معمول مانند شروع پیش‌دبستانی می‌تواند در هارمونی و نظم روزانه او اختلال ایجاد کند و برای او ناراحت‌کننده و برانگیزاننده احساسات منفی باشد. این احساسات ممکن است مانعی برای استفاده از ذهن متفکر شود که وظیفه آن کنترل خشم است.

چالش‌های رفتاری و احساسی:

بسیاری از کودکان با شرایط خاص عاطفی و رفتاری به دنیا می‌آیند که بر توانایی آنها در پردازش و مدیریت خشم تاثیر‌گذار است. این شرایط معمولا از همان اوایل کودکی قابل مشاهده است و در کل دوران کودکی نسبتا ثابت می‌ماند.

AHDH، چالش‌های پردازش حسی و اوتیسم نمونه‌هایی از این شرایط هستند که تنظیم احساسات و عواطف کودک را با چالش مواجه می‌کنند.

مدل‌سازی و الگوپذیری:

رفتار والدین الگوی قدرتمند و موثری برای کودکان در نحوه مواجهه آنها با عصبانیت است. اگر والدین در امور روزمره اجازه دهند که خشم کنترل آنها را در دست بگیرد، کودکان نیز به راحتی این استراتژی را در رفتار خود کپی‌ می‌کنند.

دلایل جسمی:

قند خون پایین، خواب کم و نامناسب و دیگر مشکلات مربوط به متغیرهای سلامت نقش مهمی در توانایی کودک برای مدیریت و کنترل خشم دارد. سلامت روان کودک در ارتباط تنگاتنگی با سلامت جسمی او است.

به عبارت دیگر، کوچکترین تغییرات در امور روزمره مانند تغییر در ساعت و برنامه خواب و گذراندن زمان کمتر یا بیشتری در طبیعت می‌تواند در بدتر‌شدن یا بهترشدن روان و رفتار کودک موثر باشد.

چالش‌ها و ناتوانی‌ها در یادگیری:

اگر کودک درگیر مشکلی تشخیص‌داده‌نشده در یادگیری باشد، اولین اثر آن احساس ناامیدی و عصبانیت در او است.

توان کودکی که در یادگیری مشکلاتی را تجربه می‌کند، معمولا با آنچه دیگران از او انتظار دارند یکسان نیست و به ویژه اگر این مشکل شناسایی نشود، به چرخه‌ای مزمن از استرس، عصبانیت و ناامیدی در او منجر می‌شود.

مشاهده دعوا یا درگیری اعضای خانواده با یکدیگر، مشکلاتی که در روابط کودکان با دوستانشان پیش می‌آید، قربانی قلدری و زورگویی دیگران واقع شدن، دست و پنجه نرم‌کردن با تکالیف مدرسه یا امتحانات، احساس استرس، اضطراب یا ناراحتی درباره موضوعی خاص، از عوامل دیگری است که ممکن است به خشم کودکان منجر شود.

گاهی حتی ممکن است برای شما و فرزندتان علت عصبانی بودن او واضح نباشد. در چنین شرایطی بهتر است با همکاری یکدیگر بر روی این مسئله تمرکز کنید که چه چیزی ممکن است باعث خشم او شده باشد.

طبقه‌بندی علل خشم در کودکان در سنین کم‌تر از ۸ سال:

نوزادان تا ۱۸ ماهگی:

خشم کودکان در این سن به علت احساس ناامیدی است که می‌تواند ناشی از گرسنگی، شنیدن صداهای بلند و ناهنجار و یا خستگی باشد. آنها خشم خود را معمولا با گریه‌کردن نشان می‌دهند.

کودکان نوپا( ۱۸ تا ۳۶ ماهگی):

کودکان در این سن به راحتی عصبانی می‌شوند به دلایلی چون:

  • آنها فکر می‌کنند در مرکز جهان قرار دارند و هنگامی که نتوانند کاری که دلشان می‌خواهد انجام دهند ناامید و عصبانی می‌شوند.
  • مجبور به به اشتراک گذاشتن چیزهایی شوند که به آن‌ها تعلق دارد
  • دایره لغات فراوانی ندارند و نمی‌توانند به خوبی صحبت کنند و دیگران به همین دلیل به خوبی آنها را نمی‌فهمند
  • توانایی کم در کنترل و مدیریت احساسات

کودکان ۳ تا ۵ سال:

کودکان در این سنین عصبانی می‌شوند چون هنوز به طور کامل نمی‌توانند احساسات خود را مدیریت کنند، هنوز در استفاده کامل از لغات تبحر ندارند ، در حال یادگیری چگونه به اشتراک گذاشتن متعلقات خود هستند و معمولا به سختی درک می‌کنند که چرا دیگران نظر مخالفی با آنها دارند.

کودکان ۶ تا ۸ سال:

کودکان در سنین ۶ تا ۸ سال هنگامی که احساس کنند چیزی ناعادلانه است، وقتی که مورد توجه قرار نگیرند، تنبیه شوند، مورد تبعیض قرار بگیرند یا توسط دیگران به درستی درک نشوند عصبانی می‌شوند.

چگونه با خشم کودکان روبرو شویم؟

راه‌های گوناگونی وجود دارد که در هنگام بروز خشم کودک و یا پس از آن می‌توان از آنها برای کنترل خشم کودک استفاده کرد. اما برخی روش‌ها آموزشی هستند و لزوم یادگیری آنها نه در زمان عصبانیت کودک، بلکه در قالب آموزش‌هایی کلی‌است که  به او نحوه شناخت احساسات و کنار آمدن با آنها را می‌آموزد.

راه‌ حل هایی که در ادامه به شما ارائه می‌شود نمونه‌هایی از روش‌های مختلف دست و پنجه نرم کردن با احساس عصبانیت در کودکان است.

● هنگامی که کودکتان بسیار عصبانی است، غر نزنید یا او را به چالش نکشید. بسیاری از والدین هنگام بروز خشم در کودک تلاش می‌کنند با غر زدن یا به چالش کشیدن او وضعیت را کنترل کنند.

اما چنین کاری فقط شما را از کنترل خارج خواهد کرد. بهترین رفتار، آرام ماندن در مواقع بحران است.

چنین موقعیتی را مثلا با زمانی مقایسه کنید که با ماشین تصادف کرده‌اید و راننده طرف مقابل از ماشین بیرون می‌پرد و با حالتی بسیار عصبانی به شما می‌تازد، اگر در چنین شرایطی شما آرامش خود را حفظ کنید، احتمالا باعث تغییر رفتار و منطقی و آرام‌تر شدن طرف مقابل می‌شوید.

اما اگر عکس العملی خشمگینانه مانند آنگونه که او رفتار کرده‌است، نشان دهید و مثلا بگویید:” چه کار داری می‌کنی، مقصر تویی” فقط باعث افزایش بیشتر تنش خواهید شد.

بنابراین فرزند خود را هنگامی که عصبانی است به چالش نکشید. این موضوع فقط باعث خشمگین‌تر شدن او می‌شود. در عوض، با صبوری تحمل کنید تا کودک آرام شود.

کودکان احساسات و اطلاعات را مانند بزرگسالان پردازش نمی‌کنند. اگر سن کودکتان کم است، هنوز چیزهای زیادی درباره احساسات خودش نمی‌داند، چه برسد به احساسات شما. اگر سن کودکتان بالا است نیز، احتمالا خشم او ناشی از تکانشگری یا آشنایی ناکامل با احساسات باشد، نه بدخواهی او نسبت به شما.

بر اساس یک پژوهش ۳ ساله، مادرانی که رفتار فرزند خود را خصمانه تصور می‌کردند، کودکانشان به مرور نسبت به دیگر کودکان، رفتار پرخاشگرانه‌تری پیدا کردند. بنابراین باور و عکس العمل شما نسبت به رفتار کودکتان یکی از مهم‌ترین عواملی است که در شکل‌گیری رفتار او در آینده نقش دارد.

اگر به خودتان نگیرید برای خلق شما، رابطه شما با فرزندتان و همچنین رشد فردی کودک بسیار موثر خواهد بود.

  • تلاش نکنید هنگام فوران عصبانیت کودک از در منطق با او سخن بگویید. منطقی صحبت کردن با کودک عصبانی ایجاد چالشی دیگر است، چراکه که کودک ظرفیت متناسبی برای توقف عصبانیت و وارد شدن به گفتگوی منطقی ندارد
  • بنابراین وقتی با کودک عصبانی روبرو می‌شوید، گفتگوهای کلامی را به زمان دیگری که آرامش بیشتری دارید محول کنید و سعی کنید از تکنیک‌های دیگر استفاده کنید. مثلا اگر بگویید:” چرا از دست من عصبانی‌ای، این تو بودی که فراموش کردی تکالیفتو تو مدرسه بنویسی.” فقط باعث خشم بیشتر کودک می‌شود. به جای آن، صبر کنید تا او آرام شود و سپس با همدیگر صحبت کنید.

● به عکس‌العمل خود دقت کنید. بسیار مهم است که به عکس‌العمل ذهنی و فیزیکی خود در مواجهه با خشم کودک توجه کنید.

به طور طبیعی قرار گرفتن در مقابل یک فرد عصبانی باعث افزایش تپش قلب و تولید آدرنالین در بدن می‌شود.

در چنین شرایطی با وجود اینکه دشوار است، باید تلاش کنید آرامش خود را حفظ کنید. فراموش نکنید که فرزندتان در چنین مواقعی مقاومت و قدرت را از شما می‌آموزد.

با حفظ آرامش، شما به او نشان می‌دهید که چگونه می‌توان خشم را کنترل کرد.

● هرگز وارد درگیری فیزیکی با فرزندتان نشوید. نمونه‌های بسیاری وجود دارد که والدین هنگام مواجهه با خشم کودک، با او وارد تنش و درگیری فیزیکی می‌شوند.

مثلا پدری در تماس با یک مشاور گفت که فرزند نوجوانش را به علت صحبت کردن بی ادبانه و با صدای بلند با مادرش هل داده‌است و پسرش پس از آن دیگر با اون صحبت نمی‌کند، چراکه احساس می‌کند پدرش باید از او عذرخواهی کند.

از طرف دیگر پدر معتقد است که علت اصلی مشکل ایجاد‌شده پسر بوده و اگر او از پسرش عذرخواهی کند اقتدارش زیر سوال خواهد رفت.

اما برخلاف تصور پدر، توصیه مشاور به او چنین بود: به فرزندت بگو ” من کنترل خودم را از دست دادم و  هل دادن تو کار اشتباهی بود، پس من ازت عذرخواهی می‌کنم.”  فقط همین. و نه بیشتر. همین عذرخواهی باعث حل‌شدن مسئله می‌شود. همه ما گه گاه اشتباه می کنیم و بابت آن معذرت می‌خواهیم.

نگران نباشید، فرصت‌های دیگری پیش خواهد آمد که روی فرزندتان درباره بی ادبی و بلند صحبت کردن کار کنید.

مهم این است که مدل خوبی برای فرزندتان باشید. اگر با او در چنین مواقعی فیزیکی برخورد کنید، به او می‌آموزید که مشکلاتش را با پرخاشگری حل کند.

● با کودکان کم سن و سال‌تر رویکرد متفاوتی داشته باشید. اگر فرزندتان سن بسیار کمی دارد و در شرایط خشم و عصبانیت است، از او فاصله بگیرید ولی کاملا او را ترک نکنید.

بهتر است به او کمک کنید تا بیاموزد که در آرام‌کردن خود نقش مهمی دارد. مثلا می‌توانید به او بگویید:” من امیدوارم بتونم کمکت کنم که آروم بشی، شاید بهتر باشه یکم روی مبل بشینی تا آروم‌تر بشی.”

بنابراین به کودکتان کمک کنید تا حدی که کنترل خودش را به دست بیاورد، آرام شود. با این روش شما از او می‌خواهید که به خودش و وضعیتی که در آن قرار دارد توجه کند.

بنابراین به جای اینکه به او بگویید” باید * دقیقا اینجا * بشینی و به کارات فکر کنی” بهتر است بگویید:

” وقتی حالت بهتر شد و دیگه اونقدر ناراحت نبودی، می‌تونی بیای بیرون پیش ما”

همچنین می‌توانید به او حق انتخاب بدهید:

” فکر می‌کنی یه وقتی لازم داری که بری تو اتاقت و مسئله رو با خودت حل و فصل کنی؟”

● وقتی فرزندتان خشمگین می‌شود، خشکتان نزند.

بعضی از والدین وقتی با عصبانیت فرزندشان روبرو می‌شوند خشکشان می‌زند و یا سر او فریاد می‌زنند. در چنین شرایطی آنها از نظر احساسی و عاطفی دست‌پاچه می‌شوند و یا قدرت تصمیم‌گیری آنها فلج می‌شود.

اگر شما هم اینگونه هستید، به این فکر کنید که گاهی فرزندتان ممکن است عامدانه خشمگین شود تا بتواند شما را درگیر کند. او ممکن است با گفتن حرفی بی‌ادبانه یا رفتاری خشمگینانه شما را طعمه خود قرار دهد، چرا که می‌داند در چنین شرایطی شما تسلیم می‌شوید.

بنابراین طعمه نشوید، آرامش خود را حفظ کنید و تسلیم نشوید. بگذارید فرزندتان آرام‌تر شود و بعدا به او بیاموزید که چگونه باید مشکلاتش را حل کند.

● از برگزیدن تنبیه‌های سخت برای کودکتان هنگام مواجهه با عصبانیت او خودداری کنید.

فرض کنید فرزندتان خشمگین است، پرخاشگری می‌کند و جیغ و فریاد می‌کشد.

فرض کنید در چنین شرایطی مثلا به او بگویید:” اگر با مسئله کنار نیایی، من یک هفته موبایلتو ازت می‌گیرم. باشه، حالا شد دو هفته، همینجوری ادامه بده، حالا شد یک ماه”

چنین روشی نه تنها باعث رسیدن به آنچه که می‌خواهید نمی‌شود، بلکه باعث می‌شود کودک همچنان ادامه دهد و بار و شدت تنبیه‌اش را افزایش دهد. وقتی عصبانیت او خارج از کنترل است، هرچه بیشتر تلاش کنید که تنبیه او را شدیدتر کنید یا او را مجبور به توقف کنید، خشم او بیشتر خواهد شد.

پس از استفاده از چنین تکنیکی به ویزه هنگام فوران خشم کودک پرهیز کنید، چراکه فقط به بدتر شدن وضعیت منجر می‌شود.

● کودک را با عواقب رفتار بد مواجه کنید، نه با عواقب عصبانی شدن.

وقتی کودک شما پرخاشگری می‌کند و شروع به جیغ کشیدن می‌کند، به این نکته توجه کنید که او را با عواقب کار بدی که انجام داده است مواجه کنید نه صرفا به خاطر بروز احساس خشم و عصبانیت.

مثلا اگر کودک هنگام عصبانیت به شما دشنام گفت، بعدا او را با عواقب توهین و ناسزایش روبرو کنید، اما اگر او عصبانیتش را در اتاق خودش خالی کرد و درباره اینکه چقدر دنیا ناعادلانه است غرغر کرد، اشتباهی مرتکب نشده‌است.

عصبانیت احساسی طبیعی است و کودکان مانند بزرگسالان عصبانی می‌شوند. آنها نیز احتیاج دارند که حس کنند موقعیتی برای خالی کردن خشمشان وجود دارد.

● وقفه ایجاد کنید.

معمولا وقتی از والدین پرسیده می‌شود که هنگام عصبانی شدن از دست یکدیگر چه می‌کنند تا آرامش خود را به دست آورند، اکثر افراد می‌گویند که سعی می‌کنند یک وقفه ایجاد کنند و خود را به کار دیگری مشغول کنند تا آرامش خود را به دست آورند و پس از آن با یکدیگر صحبت می‌کنند.

این تکنیک در مواجهه با خشم کودکان نیز بسیار اثرگذار است، اما اغلب والدین درباره استفاده از آن فکر نمی‌کنند، چراکه احساس می‌کنند که باید بر فرزندشان کنترل داشته باشند.

اما نکته‌ای که اهمیت دارد این است که وقتی کسی عصبانی است چه بزرگسال باشد چه کودک، نمی‌تواند منطق را درک کند و باید زمانی را اختصاص دهید تا بتواند به خشم خود مسلط شود.

پس یک وقفه ایجاد کنید و سراغ کار دیگری بروید و سپس برگردید و با او هنگامی که آرام شده است گفتگو کنید.

● با ارائه پاسخ‌های مناسب هنگام عصبانیت، الگوی فرزندتان باشید.

اگر هنگامی که خشمگین هستید بتوانید احساساتتان را مدیریت کنید، این عملکرد شما مانند درسی برای کودکتان خواهد بود. مثلا چنین جملاتی را می‌توانید هنگام عصبانیت به فرزندتان بگویید:

” من یه مقدار عصبانی‌ام، چند دقیقه میرم که یه هوایی به سرم بخوره”

” من الان نمیتونم باهات صحبت کنم، من واقعا ناراحتم و صبر می‌کنم آروم بشم،پس بیا بعدا صحبت کنیم.”

پذیرفتن اینکه شما عصبانی هستید و احتیاج به زمانی برای آرام شدن دارید ضعف نیست. بلکه چنین برخوردی نشان دهنده قوت و مقاومت شما است.

بنابراین با نشان دادن عملکرد و رفتار خودتان هنگام عصبانیت، به فرزندتان نیز می‌آموزید که چگونه هنگام خشم، بر احساسات خود کنترل پیدا کند.

● در رویارویی با عصبانیت فرزندتان با زبان خودش به او کمک کنید و به او این باور را بدهید که در کنار او هستید.

برای کودکان کوچک‌تر این مرحله می‌تواند حتی سرگرم کننده باشد. مثلا بر روی عصبانیت نام بگذارید و تلاش کنید نقاشی آن را بکشید. مثلا عصبانیت می‌تواند آتشفشانی باشد که ناگهان فوران می‌کند.

به طور کلی می‌توانید از هنگام نوپایی کودک شروع به نام‌گذاری برای احساسات کنید. با نام نهادن بر روس احساسات، می‌توانید کودک را تشویق کنید با استفاده از زبان مخصوص خودش راحت‌تر با احساسات منفی کنار بیاید.

● به فرزندتان کمک کنید نشانه‌های بروز خشم را درک کند.

با او درباره این موضوع صحبت کنید که هنگام عصبانی شدن چه نشانه‌هایی را حس می‌کند. شناختن این نشانه‌ها به او در شناختن احساس خشم کمک خواهد کرد. مثلا ممکن است او به چنین مواردی اشاره کند:

  • تپش قلب سریع‌تر
  • تنش عضلانی
  • دندان قروچه
  • مشت‌شدن انگشتان دست
  • چرخاندن چشم‌ها

● با کودک درباره استراتژی‌هایی که به کنترل و مدیریت خشم کمک می‌‌کند صحبت کنید.

مثلا می‌توانید کودک را تشویق کنید که در صورت خشمگین شدن:

تا ده بشمارد

از موقعیتی که در آن حاضر است دور شود

نفس آرام و عمیق بکشد

انگشتان مشت‌شده خود را چند بار باز و بسته کند تا تنش موجود در آن آرام شود

با فردی قابل اعتماد صحبت کند

به مکانی خصوص برود تا خشم او کاهش یابد

یک لیوان آب بنوشد

حواس خودش را با یک آهنگ یا داستان پرت کند

● کودکتان را تشویق کنید که مرتب ورزش کند یا بازی‌هایی با فعالیت بدنی انجام دهد.

فعالیت ورزشی باعث کاهش یا مقابله با احساسات منفی از جمله احساس خشم می‌شود و راهی برای بهبود افسردگی است. تمرین و ورزش موجب ترشح اندورفین در بدن و به وجود آمدن حس خوب می‌شود.

برای کودکان سنین بالاتر و نوجوانان چنین فعالیتی می‌تواند شامل پیاده‌روی، دویدن یا دوچرخه‌سواری باشد.

●تکنیک‌های ریلکسیشن را تمرین کنید.

راه‌های بسیاری وجود دارد که هنگام عصبانیت بتوانید به کمک آنها آرامش به دست بیاورید. شما می‌توانید از سخن‌ها و نشانه‌های شخصی مانند واژه‌ها، جمله‌ها یا تصاویر خاصی برای کسب آرامش در شرایط خشم استفاده کنید.

برای کودکان کوچکتر، مثلا به یاد آوردن آهنگ یا داستان مورد علاقه می‌تواند آرامش‌بخش باشد. هرچه کودک بزرگتر شود، می‌توانید تکنیک‌های بیشتری مانند تنفس عمیق، تصور، یا مدیتیشن(مراقبه) را به او بیاموزید. می‌توانید به او نحوه درست نفس عمیق کشیدن از انتهای شکم یا تنفس آسانسوری را یاد دهید.

همچنین می‌توانید به او بگویید که هنگام احساسات منفی چشمانش را ببندد و تصور کند در مکانی شاد که به آن علاقه‌مند است حضور دارد. تکرار بعضی لغات و جملات آرامش‌بخش نیز از دیگر تکنیک‌هایی است که کودکان قادرند برای کسب آرامش استفاده کنند.

●به فرزندتان بیاموزید که برای هر مشکلی پاسخ ساده و شسته رفته نمی‌توان یافت و حل برخی مشکلات احتیاج به زمان و گذراندن مراحل متعدد دارد.

پس او را تشویق کنید که قبل از اقدام به هر عملی درباره آن فکر کند.

برای برخی مشکلات با یکدیگر به دنبال راه حل مناسب بگردید. گاهی با کودک تمرین کنید که اگر شرایط متفاوت پیش برود، او باید چگونه متفاوت عمل کند.

مثلا اگر کودک با کسی دعوا کرده‌است، به کمک او بررسی کنید که چگونه می‌توان درگیری و دعوا را به مصالحه و آشتی تبدیل کرد.

اگر لازم شد به او پیشنهاد دهید که معذرت‌خواهی کند. چنین تمرین‌هایی باعث کاهش اضطراب کودک در مواقع حساس می‌شود.

● از کودکتان انتظار‌های معقول داشته باشید.

کودکان در سنین پایین ظرفیت کمتری در توجه به چیزها و کنترل حواس دارند و حواس آنها به راحتی پرت می‌شود.

آنها معمولا زمان بیشتری نیاز دارند تا دستورالعمل‌های شفاهی را پردازش کنند. همچنین حافظه کاری آنها( تعداد مواردی که می‌توانند در یک لحظه به یاد داشته باشند) محدودتر از بزرگسالان است.

آموختن اطلاعات و داده‌های جدید و هماهنگ‌شدن با تغییرات در قوانین یا روند زندگی در آنها بیشتر از آنچه فکرش را بکنید طول می‌کشد.

پس هنگامی که یک قانون یا دستورالعمل جدید تعیین می‌کنید، از کودکان به ویژه کودکان کوچکتر انتظار نداشته باشید که سریعا و به صورت کارآمد پاسخ شما را بدهند.

آنها سرعت کم‌تری دارند و انتقال از یک فعالیت به فعالیت دیگر برای آنها سخت‌تر است. کودکان جوان‌تر به راهنمایی و دستورالعمل ساده‌‌تر و زمان بیشتری برای تغییر موقعیت احتیاج دارند.

درباره کودکان بزرگتر نیز تا حدی انتظار بیش از حد خود را کاهش دهید.

زیرا هرچند کودکان بزرگتر سرعت بالاتر و توانایی بیشتری در مدیریت امور پیچیده نسبت به کودکان کم سن و سال دارند، هنوز بازه توجه‌ و کنترل حواس، ظرفیت حافظه کاری، کنترل تکانه‌ها و مهارت‌ آنها در تغییر موقعیت در حال رشد است و در این امور با بزرگسالان تفاوت دارند.

بنابراین کودکان با سنین کمتر نسبت به کودکان بزرگتر و کودکان بزرگتر نسبت به بزرگسالان احتیاج به تمرین بیشتری دارند.

● درباره سرچشمه شکل‌گیری خشم با یکدیگر صحبت کنید.

در کودکان، معمولا احساس ناکامی و ناامیدی منجر به بروز خشم می‌شود. سرچشمه عصبانیت ممکن است مهارتی باشد که کودک نتوانسته آن را به دست بیاورد یا مشکلات پیش‌آمده در مدرسه باشد.

همچنین مشکلات مربوط به عزت نفس و یا مشکل در کنار آمدن با همسن و سال‌ها می‌توانند عوامل دیگری برای بروز خشم باشند. بسیاری از مواقع احساس افسردگی و عصبانیت در دوران کودکی با یکدیگر عجین و در هم تنیده‌اند.

هنگامی که منبع و ریشه خشم شناسایی شد، امکان کمک به کودک از طریق توضیح چگونگی کارها یا آموزش مهارت‌های اجتماعی فراهم می‌شود.

●کودکتان را به همدلی تشویق کنید و به او بیاموزید به مسائل از نگاه دیگران نیز بنگرند.

کودکان از سن ۳ سالگی می‌توانند مفهوم همودلی را درک کنند و نسبت به دیگران همدلی نشان دهند اما به شما برای توسعه و درک بیشتر این حس احتیاج دارند.

گاهی می‌توانید با تعریف قصه و وارد کردن شخصیت موردعلاقه او در کتاب داستان‌ به او کمک کنید مسائل را از جنبه‌های دیگر و از دید دیگران نیز ببیند و به نظر و احساس دیگران اهمیت بدهد.

به او یادآوری کنید که خود و دیگران را ببخشد، چراکه حتی انسان‌های خوب گاهی بد رفتار می‌کنند. رفتار بد آدم‌ها را بد نمی‌کند، و عذرخواهی و جبران‌کردن راهی است که می‌توان اشتباهات را جبران کرد.

● به فرزندتان بیاموزید که قبل از عکس العمل فکر کند.

او را تشویق کنید که هنگام بروز خشم از خود بپرسد که ” خواسته من چیه؟ الان میخوام چی بشه؟” به او بگویید که تلافی کردن بیشتر وقت‌ها ارزشش را ندارد و درکامور و انجام کار درست ارزشمندترین انتخاب است.

● برای عصبانیت کودکتان محدودیت قرار دهید.

شما باید به انها بیاموزید که هرچند عصبانیت احساسی طبیعی است، بروز رفتارهای نامناسب و مخرب در اثر آن قابل قبول نیست.

● به فرزندتان بیاموزید بخندد.

خنده دوای هر دردی است، حتی خشم. به کودک یاد بدهید که در هر موقعیتی به نکات طنز و بامز توجه کند. تکنیک خنده به جای غر زدن، تکنیکی است که کل زندگی به یاری آنها خواهد آمد.

● آغوش خود را هنگام عصبانیت کودکتان برای او باز بگذارید.

تماس بدنی گاهی می‌تواند به خنثی کردن شرایطی چالش برانگیز کمک کند. آغوشی به موقع می‌تواند احساس حسادت و ناامیدی و خشم ناشی از آن را دفع کند. همچنین لمس آرام بازو موجب آرامش اعصاب می‌شود.

●فرزندتان را تشویق کنید که هنگام عصبانیت به چهره خود در آینه نگاه کند.

به احتمال زیاد او از دیدن چهره عصبانی خود خوشش نخواهد آمد، چراکه خشم احساس جذابی نیست.

گفته می‌شود که راجر فدرر پس از آنکه فیلم عصبانیت خودش در زمین تنیس را مشاهده کرد، تصمیم گرفت از بروز دوباره اینگونه رفتارها جلوگیری کند.

این مقاله برگرفته شده از مقاله مروری بر خشم کودکان و ریشه یابی و واکنش صحیح در مقابل آن

خشمکودکانریشه یابیواکنش
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید