می خواهم در حیاط خلوت دلت با شک قایم شوم
قدم هایت را تا خودم بشمارم...
وقتی پیدایم کردی صبر کنم تا خبرش را زودتر از من به دلت برسانی و باز نوبت من شود و چشم هایت را بر هم بگذاری و قایم شوم!
میخواهم وقتی نیستی غریبی کنم
در آغوش هیچ کس آرام نگیرم و در حرف های هیچ کس محو نشوم و بی مهابا تو را گریه کنم!
می خواهم دستهایت را درازدحام غیر تو در دستانم حلقه کنم و
گامهایم را همراه با تو بردارم و
تند که بروی من نیز دنبالت کشیده شوم!
می خواهم به دنبالت بی سر بدوم و پایم که لغزید بیفتم و بی تابی را سر دهم
تا بیایی و برایم از بی اشکالی و خوب بودن دردم بگویی ...
و من برای بار بعدی باز هم بی درنگ بدوم!
تو را کودکانه میخواهم
ناب و بی واسطه
بدون هیچ گزاره ای بر تو.
مرا کودکانه بخواه