آرزو بیرانوند
آرزو بیرانوند
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

گورستانی به نام من

گورستانی دور افتاده

مردگانی فراموش شده

کورسوی حیات در اینجا

تنها درختی است کهنسال

و گورکنی پیر

که روزگار جوانی درخت را

در ذهن خواب آلوده اش

نشخوار می کند


گاهی طلوع چند فانوس

غریبانه می ستیزد

با تاریکی مقیم این دور



و من

تنها مسافر این خاک خاموش

گورستان
من به غمگینترین حالت ممکن شادم...نویسنده،خواننده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید