Mahshid Haghighat
Mahshid Haghighat
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

ورود رسمی به ویرگول

چندسالی هست که با ویرگول آشنایی و در آن اکانت دارم اما بیشتر خودم را متعهد به وب سایتم می‌دانستم و اینجا هر از گاهی پست می‌گذاشتم که اکثراً هم هدف تبلیغاتی داشت.

اما به تازگی تصمیم گرفتم که هرکجا می‌توانم مفید باشم همان‌جا هم حضور داشته باشم و ویرگول جایی است که انسان‌های بیشتری به نسبت سایتم می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند، پس از این به بعد فعالیت بیشتری اینجا خواهم داشت.

اما برای شروع می‌خواهم مقدمه‌ی کتاب بعدیم! ( یعنی کتابی که قرار بود بنویسم اما منصرف شدم ) را اینجا بگذارم.

بعد از نوشتنِ کتاب گردبادِ رشد، سفر جدیدی برای من آغاز شد، سفری که حالا می‌توانستم با ابزارهای مهارتی که در اختیار دارم آن را شروع کنم اما معمولاً ما مستقیماً انتخابگرِ سفر جدیدمان نیستیم و برای این که متوجه شروع سفر شویم نیاز به توجه به نشانه‌ها داریم. این نشانه‌ها حرف‌های تازه‌ای به نسبت زندگی قبلیمان دارند و خودشان را با کشاندنِ ما به سمت یک دسته علاقه نشان می‌دهند.

علاقه‌هایی که من به سمتشان کشیده شده بودم نوع عمیق‌تری از روان‌شناسی، فلسفه و هنر بود که من را در راه شناخت زندگی و خودم انداخت، وقتی عطش جستجوگری خود را با کشف کردن دنیاها و مفاهیم جدید سیراب می‌کردم، به وسیله‌ی خواب‌ها با ضعف‌های شخصیِ خودم رو به رو شدم که در ابتدا من را از ادامه‌ی سفر بازداشت چون تصویری که از خودم می‌دیدم را کامل‌تر به من نشان داد! اما بعد از آن سفر را ادامه دادم تا یاد بگیرم چطور می‌توانم این ضعف‌ها را برطرف کرده و در نهایت تکامل‌یافته‌تر شوم.

می‌دانم که در عصری که اکثر انسان‌ها به دنبال موفق‌تر شدن یا رسیدن به اهداف مالیِ خود هستند (من هم از این دسته جدا نیستم) صحبت از این مسئله که ما به این دنیا آمده‌ایم تا رشد و تکامل پیدا کنیم زیاد طرفدار ندارد؛ اما من خود را مسئول می‌دانم که این حساسیت را در هرچندنفری که می‌توانم ایجاد کنم.

حساسیت پیدا کردن نسبت به این که: مهم نیست حالِ من بد شود، مهم این است که از چیزی که در حال حاضر هستم بهتر شوم. بهتر شدن از نظر هرکس یک مفهومی دارد و شاید شما بگویید همین الان هم این هدف را در زندگی دارید، اما بهتر شدنی که ما در این کتاب به بررسی آن می‌پردازیم، تبدیل شدن به کامل‌ترین انسانی است که ما می‌توانیم باشیم.

یک انسانِ کامل انسانی است که تا وقتی که زنده هست و هرروزه، روی بخشی از وجودش کار می‌کند که نیاز به بهبود، دیده شدن و شاید شفا یافتن دارد! می‌دانم که هرکسی درگیر زندگی در این دنیا هست، کار کردن، پول درآوردن، به خانواده و خودش رسیدگی کردن؛ اما جدای از مِتودی که روانشناسی موفقیت در پیش گرفته، ما نیاز به وقت گذاشتن برای توسعه‌ی شخصِ خودمان داریم، یعنی تنها داراییِ واقعی در طول کل زندگی و مخصوصاً زمان مرگ!

هرکسی در ذهنش فسلفه‌ای را برای خودش، این دنیا و دلیل حضورش در دنیا ساخته یا فسلفه‌ی دیگران را قبول کرده تا از این طریق با خیالِ راحت به زندگی کردن بپردازد چون در غیر این صورت ممکن است همه چیز برایش بی‌معنا شده به ناامیدی و افسردگی برسد؛ فسلفه‌ای که من انتخاب کرده‌ام این است که وظیفه‌ی اصلیِ ما در این دنیا این است که این انسانی که در اختیار داریم (یعنی خودمان) را تا حدِ ممکن بشناسیم و رشدش دهیم. این وسط هم درگیر بازی‌های زندگی می‌شویم و همین بازی‌ها به ما نشان‌ می‌دهند که باید از کجا شروع کنیم و نه هیچ معلم و مشاوری... این ما هستیم که منبعِ شناخت این مسیرهای رشد و بهبودی هستیم.

و از آن جایی که من در دانشگاه پیام نور درس خوانده‌ام و شخصیتی که دارم، دوست دارم همه چیز را خودآموز یاد بگیرم !!! و روشم در کتاب‌ها و پادکست‌ها هم دقیقاً این است که شما را جوری آماده کنم که خودتان از پسِ ردیابی مسیرهایی که نیاز دارید برآیید و در نهایت بتوانید مسیرها را به تنهایی طی کنید؛ که در واقع راهِ درست هم همین است چون ما تنها به این دنیا آمده و تنها از این دنیا می‌رویم، هیچکس در این جهان پهناور نیست که ما را به اندازه‌ی خودمان درک کند، پس خودتان را برای شروعِ یک سفرِ تک نفره آماده کنید.

روانشناسیهنرفسلفهسفر زندگیکتاب
سلام من مهشید حقیقتم، کسی که دغدغه‌ی اصلیش بهبود، رشد و توسعه‌ی خودشه و در این راه دوس داره به دیگران هم کمک کنه. اولین خروجی اصلیم هم کتاب گردبادِ رشد هست که خوشحال میشم بخونید و نظراتتونو بهم بگید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید