مهتاب جودکی
مهتاب جودکی
خواندن ۹ دقیقه·۳ ماه پیش

یکی بگوید آب چشمه کجا رفت؟

هفت سال پیش، در صبحی شبیه امروز، چشمه‌علی دیگر نجوشید. از خشکیدنش اهالی شهرری ترسیدند. پرسیدند چرا؟ و کسی جواب درستی نداد. آن زمان به شهرری رفتم تا درباره خشکیدن یک روزه‌‌ی چشمه بنویسم. از اهالی محله، هر کس دلیلی گفت و مسئولان گفتند وقتی درباره وضع این چشمه کار مطالعاتی انجام می‌دهند که خشکی طولانی باشد. اکنون هفت سال گذشته و چشمه‌ی هشت‌هزار ساله خشکی‌های طولانی را تجربه کرده است. مطلب پیش رو گزارشی است که شهریور سال ۱۳۹۶ از آن خشکی یک‌روزه نوشتم. از آن زمان تغییر زیادی در اوضاع پیش نیامده است؛ جز اینکه تونل‌های مترو درازتر شده، زمین خشک‌تر شده و آسمان کم‌باران‌تر.

پیرزن یک پا این‌ور چشمه و یک پا را آن‌ور گذاشته و آب گل‌آلود را هل می‌دهد. چشمه دیگر رونده نیست. جریان ندارد. مثل ظرفی آب، راکد است. معلوم نیست چه بلایی سرش آمد که روز شنبه مردم محله، زیر کتیبه فتحعلی‌شاه قاجار، به جز آت و آشغال هیچ ندیدند. چشمه‌ای که نه صد‌سال و نه‌هزار سال، که هشت‌هزار ‌سال در شهرری جوشیده بود و روزگاری از باروی ری تا قلعه گبری می‌رفت، ناگهان از حرکت ایستاد و هیچ‌کس نمی‌داند که چطور. حالا سایه سیاه پیرزن توی آب راکد مانده و وسط هیاهوی چند بچه که در چشمه پایینی شنا می‌کنند، صدایش شنیده می‌شود که «یکی بگوید آب چشمه را کی برد؟»

آن روز که چشمه علی خشکید، خبر دهان به دهان چرخید و به روزنامه‌ها رفت و صبح روز بعد مردمی که به چشمه سر می‌زدند، دیدند که چشمه پایینی شبانه جوشیده و چشمه بالایی پر آب شده اما تقریبا راکد مانده است.

یکی می‌گوید، تقصیر مترو است که از وسط شهر تاریخی ری رد شده و چشمه را کور کرده و آن یکی، مردم محله چشمه علی را مقصر می‌داند که در خانه‌هایشان چاه دارند یا کشاورزان بالادست که در این بی‌آبی از چشمه سهم برمی‌دارند. مسئولان سازمان میراث فرهنگی هم نمی‌دانند چرا، آنها هم منتظرند سازمان زمین‌شناسی بررسی کند و ببیند چه بلایی به سرِ چشمه هشت هزارساله نازل شده. از روز شنبه اهالی محله که این آب را مقدس می‌دانند، به چشمه سر می‌زنند بلکه دوباره جوشیدنش را ببینند.

چشمه علی، تابستان ۱۴۰۲، ایسنا
چشمه علی، تابستان ۱۴۰۲، ایسنا

سه چشمه می‌جوشید

زیر کتیبه تاریخی فتحعلی‌شاه همیشه سه چشمه، قُل‌قُل می‌جوشید. روی همین چشمه‌ها بعد از خشکی و جوشش شبانه لجن نشسته و گل‌ولایش رفتنی نیست. سه چهار روزی از ماجرا گذشته و پیرزنی چادر مشکی‌اش را به کمر بسته و از صخره‌ها پایین رفته تا ورودی چشمه. «چطور راه چشمه را باز کنم؟» سنگ‌ها را یکی‌یکی از گوشه چشمه بلند می‌کند و گوشه‌ای می‌اندازد. گل‌ها را هُل می‌دهد و بی‌قرار دست‌ها و صورتش را می‌شوید. خاطره مشترک مردم شهرری از این چشمه، پرآبی آن در گذشته است که چقدر بچه‌ها را آب برده و چقدر عید به عید فرش‌هایشان را این تو شسته‌اند و چه و چه و چه.

حالا او که از ٥٠‌سال پیش در محله چشمه علی ساکن بوده و پیری کمرش را خمیده کرده، دنبال راهی برای بازکردن آب است اما نمی‌شود. «بیچاره شدیم. آب را بستند. یکشنبه صبح چهار تا مرد آمدند و نمی‌دانم چه کار کردند که چشمه راه افتاد. از همین مهندس‌ها که ذره‌بین می‌گذارند تا ببیند آب چقدر پایین است و چقدر بالا.» در تمام این سال‌ها سابقه نداشته که چنین چیزی در چشمه علی ببیند. تمام این ٥٠‌سال به جز دو سه‌سال اخیر بارها از همین آب دبه‌دبه خانه برده و لباسش را این‌جا شسته و تا وقتی که می‌گذاشتند، شست‌وشوی فرشش هم همینجا بوده است. یک‌ساعت گذشته و او بی‌وقفه به این‌طرف و آن‌طرف آب می‌پاشد و زیرلب چیزی می‌گوید، انگار که مناسکی مذهبی را به جا می‌آورد. دستش را توی آب می‌برد و نگاه می‌کند: «ببین. حرکت ندارد. فقط بپرس به چه دلیل آب را بستید؟ همین. دلیل بیاورید و مردم را قانع کنید. مردم ناراحتند.» بعد باعث و بانی‌اش را نفرین می‌کند که «خدا او را بزند.» هن و هن‌کنان وقتی که سنگ‌ها را جابه‌جا می‌کند، از چاه‌های عمیقی می‌گوید که آب را کم کرده و مترو که معلوم نیست چرا این همه زیر شهر پیچ و تاب‌ خورده است. بعد آب را با دستش هل می‌دهد: «برو دیگه.»

چشمه‌علی در سال‌های پرآبی، ایسنا
چشمه‌علی در سال‌های پرآبی، ایسنا

آب تو را می‌بُرد

«قربان» وقتی چشمه خشکیده را دید، شب با سردرد به خواب رفت. او مهاجر افغانی است که از‌ سال ٥٧ در شهرری ماندگار شد. پیرزن را «خاله» صدا می‌زند: «الله اکبر. ببین چه شد. صددرصد مترو راه آب را کور کرده. این همه‌ سال است اینجام. تابه‌حال این‌طور نشده بود. درست است خاله؟ می‌توانستی قبل از این، این‌جا بایستی؟ آب تو را می‌برد.» قربان سکوی پایین کتیبه فتحعلی، دومین پادشاه قاجار را نشان می‌دهد که یک زمان «خودشان را از این‌جا پرت می‌کردند پایین» و روی پله می‌نشیند و می‌گوید: «ما جرأت نداشتیم روی این پلکان بنشینیم .خیسِ خالی می‌شدیم. این‌جا هشت‌هزار‌ سال جوشیده، چرا باید در این چند‌ سال کم آب بشود و یکهو خشک شود؟»

هرکس می‌آید نگاهی به آب چشمه می‌اندازد و درباره خبرها حرف می‌زند و چیزهایی که شنیده. مرد افغان سنگ بلندی که آب چشمه زیر کتیبه از آن رد می‌شود را نشان می‌دهد و می‌گوید: «کمتر از یک‌سانت آب از این چشمه می‌رود. قبلا روی این سنگ پا می‌گذاشتیم، خیس می‌شد. حالا ببین.» توی چشمه پایینی بچه‌ها در آفتاب ظهر شیرجه می‌زنند و در همان آب کم زیرآبی می‌روند.

آب‌تنی در چشمه‌علی، تابستان ۱۳۹۸، محمدحسن ظریف‌منش، تسنیم
آب‌تنی در چشمه‌علی، تابستان ۱۳۹۸، محمدحسن ظریف‌منش، تسنیم

ما هم در خانه چاه داریم

باروی ری، بازمانده از دوران مادها، ته کوچه پیداست. خیابان شهید برادران تقوی‌نیا به چشمه علی می‌رسد؛ چشمه‌ای که نام باستانی‌اش «سورینی» است و محتمل است که منسوب به دودمانی بزرگ در دوره اشکانیان و ساسانیان باشد و بعدها به نام امام اول شیعیان معروف شده. «عباس آقا» در راه برگشت از چشمه، توی صف نانوایی می‌ایستد. از ٢٢‌سال پیش که در محله چشمه علی ساکن شده، هرشب با زن و بچه لب چشمه نشسته‌اند اما حالا که آب کم شده، کمتر پیش می‌آید. «قدیم‌ها آبش خیلی بود. اگر بچه‌ای می‌افتاد، آب او را می‌برد. بعضی وقت‌ها فرش می‌شستیم، اگر می‌گذاشتند اما از یک وقتی دیگر نگذاشتند. خیلی وضعش خراب شده، آبش کم شده.» چرا؟ «اطراف چشمه چاه‌های زیادی زده‌اند. نه برای کشاورزی. برای خانه‌ها زده‌اند، فرش شستن و شست‌وشوی روزانه.» چاه خانه‌ها مجوز ندارد و چاه خانه عباس آقا هم: «مثلا خود من. خب دروغ ندارم که. بیشتر خانه‌ها در این محله چاه دارد، چون آب مصرفی گران شده، همه سه چهارمتر چاه می‌زنند و می‌رسند به آب.»

مردی که در پارک «سورنا»، رو‌به‌روی چشمه علی، نوه‌اش را تاب می‌دهد هم همین را می‌گوید: «این چشمه از یک سفره زیرزمینی مشترک برخوردار است. آن سال‌ها که آب این‌جا بالا زده بود، در خانه‌ها در چاه را که برمی‌داشتیم، آب آن‌قدر بالا بود که همان‌جا روی چاه می‌توانستیم صورتمان را بشوییم. یعنی چاه‌ها و چشمه با هم در ارتباطند.»

او ٦٥‌سال عمرش را در این محله بوده و پدرش ٣٠‌سال پیش از او همینجا خانه داشته است. درباره گذشته این محله قصه‌های زیادی دارد: «این سکوها را بعدا ساختند. قبلا این‌جا یک رودخانه بود. این‌جا پر از درخت بود و تا این حد خانه نداشت. از چشمه تا شهرری باغ بود. آن‌قدر درخت داشت که آفتاب به کف آب نمی‌رسید. این‌جا منطقه ییلاقی بوده و بیخود نبوده که فتحعلی‌شاه خواسته یک کتیبه در آن داشته باشد. ما قدیم‌ها در این محله اصلا به کولر نیازی نداشتیم.»

روی کتیبه قاجاری رد سفیدی است که به گفته این مرد، رد عبور آب است: «پیش از انقلاب که مجرای خروجی آب بسته شده بود، آب پس زد و تا نصفه کتیبه بالا آمد. از ‌سال ٥٠ تا ٥٥ اینطور بود و در طول این سال‌ها ٦٠-٧٠نفر در آن غرق شدند. حالا به علت کم‌آبی، سطح سفره پایین رفته و حجمش کم شده اما این چشمه خشک نمی‌شود، چون هزاران ساله است، مگر این‌که چندین‌سال باران نیاید.»

چشمه علی، کتیبه‌ی فتحعلی‌شاه و باروی ری در نقاشی اوژن فلاندن، ۱۲۳۰-۱۲۲۹ شمسی
چشمه علی، کتیبه‌ی فتحعلی‌شاه و باروی ری در نقاشی اوژن فلاندن، ۱۲۳۰-۱۲۲۹ شمسی

شاید آب از جای دیگر بیرون بزند

«مثل سه‌سال پیش شب عید که جلوی  آرامگاه شیخ صدوق ناگهان دهانه خیلی بزرگی باز شد و آب از آن بیرون زد، برای این‌جا هم ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد.» مترو از چشمه چندان دور نیست و بعضی کارشناسان می‌گویند؛ دور از انتظار نیست که در مسیر ساخت راه قطار، مسیر آب زیرزمینی را سد کرده باشند و آب را به سمت دیگری منحرف کرده باشند. احمد ابوحمزه، عضو انجمن ری‌شناسی که خبر را به گوش رسانه‌ها رسانده بود، به «شهروند» می‌گوید: «احتمالا آب منحرف شده و بالاخره از یک جایی بیرون خواهد زد، شاید از زیر خانه‌ها بیرون بزند و این خطرناک است.» او خیالش از این بابت که چشمه کم‌وبیش آب دارد و شاید کم‌کم پرآب بشود، راحت نیست: «روز یکشنبه آب از سرچشمه‌ها نمی‌آمد. ثابت بود و آن چشمه بالایی لجن بسته بود. من بعید می‌دانم به این سادگی به وضع قبل برگردد.»

ابوحمزه توضیح می‌دهد که «کوه بالای چشمه همیشه مثل یک سد عمل می‌کرده و آن‌طرف کوه آب‌های سطحی تا یکی دومتر بالا بوده» اما حالا آب کم شده است: «قنات‌های این منطقه هم کم‌آب شده‌اند. قنات چهارچوب سمت دژ رشکان خیلی کم‌آب شده. با این‌که بارندگی ری در سالی که گذشت، خوب بود اما باز هم دِبی آب چشمه کم است.» به گفته او، آب چشمه علی روزگاری تا قلعه گبری می‌رفت و زمین‌هایش را آبیاری می‌کرد: «حتی به روستاها هم می‌رسید، مثل ده خیر. حالا اگر این چشمه خشک شود، کتیبه هم به درد نمی‌خورد. تاریخ و گردشگری و محیط‌زیست با هم ضربه می‌خورد. خشکی این چشمه به ضرر تهران است، به ضرر همه است.»

فرش‌های شسته‌شده را روی تپه‌ی سنگی چشمه علی پهن کرده‌اند، ۱۳۳۹، توماس.جی ابرکرومبی
فرش‌های شسته‌شده را روی تپه‌ی سنگی چشمه علی پهن کرده‌اند، ۱۳۳۹، توماس.جی ابرکرومبی

زمین‌شناسان بررسی کنند

امیرمصیب رحیم‌زاده، رئیس اداره میراث فرهنگی شهرری می‌گوید: روز دوشنبه گروهی در چشمه بررسی تحقیقاتی کردند و چشمه دیگری هم که راکد بود، کم‌کم جوشش می‌کند: «خشکی فقط همان یک روز بود. از فرداش اوضاع بهتر شد.»

رحیم‌زاده می‌گوید: دلیل اتفاق بحث‌های زمین‌شناسی است: «آنها باید مطالعاتشان را انجام دهند تا بفهمند چه اتفاقی افتاده؛ دِبی آب پایین آمده یا ناگهان وقفه‌ای در جوشش به وجود آمده است. باید دستگاه‌های متولی بررسی کنند و توضیح دهند.»

این‌طور که مدیرکل میراث فرهنگی شهرری توضیح می‌دهد، برداشت‌های آب زیرزمینی و چاه‌های آب برای مصرف کشاورزی سطح آب‌های زیرزمینی را پایین آورده است. چهار روز از خشکیدن و جوشش ناگهانی چشمه گذشته است و با این‌که رحیم‌زاده گفته بود؛ «میراث ‌فرهنگی باید در مکاتبه با دستگاه‌های دولتی از زمین‌شناسان بخواهد تا هرچه زودتر مطالعات زمین‌شناسی را در این منطقه انجام دهند تا به نتیجه قطعی و علت دقیق این قضیه برسیم.» اما خبری از انجام این مطالعات نیست.

روابط‌عمومی مرکز پژوهش‌های سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی می‌گوید که باید قطعی کماکان ادامه داشته باشد تا بررسی‌های علمی آغاز شود: «فعلا باید بررسی‌های فنی انجام   و جوابی برای این خشکی مقطعی پیدا شود. شهرداری باید پیگیر این کار بشود. اگر خشکی ادامه داشت، سازمان مطالعه علمی این مشکل را پیگیری می‌کند.» آب چشمه هشت‌هزار ساله شهرری برای یک روز از حرکت ایستاد و هنوز هیچ‌کس نمی‌داند چرا. مردم هنوز به چشمه سر می‌زنند و می‌گویند: «این چشمه آنی نیست که قبلا دیدیم.»


آبمیراث فرهنگیمحیط زیست
روزنامه‌نگارم و اینجا در ویرگول هم می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید