مهتاب جودکی·۲ ماه پیشیکی بگوید آب چشمه کجا رفت؟آن روز که چشمه علی خشکید، خبر دهان به دهان چرخید و به روزنامهها رفت و صبح روز بعد مردمی که به چشمه سر میزدند، دیدند که...
مهتاب جودکی·۱ سال پیشهمهچیز متوقف شد، به جز جنگتا قبل از آنکه برادر ویکتوریا تماس بگیرد و بگوید پوتین دستور حمله داده، زندگی عادی بود
مهتاب جودکی·۱ سال پیشموجها و آدمهایکجا ساحل بوی نفت میدهد و یکجا نهنگهای مرده دارد؛ چه غمی در دل دریاست
مهتاب جودکی·۱ سال پیشنشانی: روستای تاجآباد، کوچهی شازده کوچولوروحانی دِه گفته بود اسم جاده ورودی را بگذارند شکسپیر. با این نام، مسافران برای دیدن آبادی عجیب کنجکاو میشدند.
مهتاب جودکی·۲ سال پیشدنیای هیچ از چشم گِوَرگیزابرها نگذاشته بودند که ماهگرفتگی را کامل ببیند. چون بالاخره یک چیزی هست که جلوی آدم را بگیرد. مثلا یکبار آدم است، یک بار ابر.
مهتاب جودکیدر#من_حامی_تو!·۲ سال پیشنگهبانان جنگلهای روی آبدر «حرا»، نهالهای همیشه سبز، کپهکپه، شاخههایشان را به هم گره زدهاند تا موج سهمگین تکانشان ندهد