محیای حیات
محیای حیات
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

برایندمان به سمت مولا ست...!

می‌گفت: گفتم هرچه مولا می‌پسندند! هر چه ایشان دوست دارد... هرچه یک لبخنکِ ریزی می‌آورَد روی لبان مولا، همان!

فرض کن! مولا از کنار حوض کوثر، دارد پیمانه‌ی عشاق را تقسیم می‌کند. قسیم النار و الجنة! مولا از آن‌جا دارد لحظه‌های ما را به هم می‌دوزد و برایمان خیر پشت خیر می‌نویسد و می‌فرستد. حال در همین اثنا، وقتی نوبت ما می‌شود که از جام‌اش مست و سرخوش شویم، نگاهی می‌اندازد به‌مان! ترکیب‌مان را که می‌بیند، می‌بیند که بدک نیستیم! ترکیب‌مان بد نیست! ایده‌آل است؟ نه. ولی مجموعا برآیند مان به سمت مولا ست...

وقتی این را می‌بیند، یک رزقی برایمان می‌ریزد که مقدارش مهم نیست. مهم کیفیت‌اش است! مهم آن چیزی‌ست که با «لبخند رضایت مولا» ریخته می‌شود درون کاسه‌های گدایی‌مان...

فطوبی لنا! فطوبی لنا! فطوبی لنا ...

روایت‌ها را راوی‌ام. در تکاپوی پرکردن خلأ.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید