قراره با هم یه تیریپ بریم به صد سال پیش، و ببینیم مفهمومی به نام مارکتینگ از کجا و کی شروع شد. تمام مطالب هم از مقاله ای با عنوان Scholarly Research in Marketing: Exploring the “4 Eras” of Thought Development گرفته شده.
چکیده
امروزه مفهوم بازاریابی مرزهای زیادی را از نظر کیفی، رفتاری و راهبردی جابه جا کرده است که این امر به سبب پیشرفت فناوری و روند روزافزون جهانی سازی حاصل شده است. با وجود این پیشرفت ها، لزوم بررسی مجدد سِیر پیشرفت بازاریابی و روند تکامل آن در دوره های مختلف از این باب مهم جلوه می کند که مطمئن شویم چیزی مورد چشم پوشی واقع نشده باشد.
در این مقاله به این موضوعات پرداخته می شود:
1. اندیشه کلی طی شده در چهار دوره بازاریابی
2. نحوه برخورد با ابعاد اجتماعی بازاریابی در هر دوره
این دوره با توجه بیشتر به مفهوم توزیع به عنوان بخش خاصی از سیستم تجارت که در حال تکامل و ظهور هرچه بیشتر در بازار بود آغاز شد. به طور کلی ، اقتصاددانان به توزیع توجهی نداشتند ، زیرا محور تئوری اقتصاد سنتی بر تولید (و در نتیجه زمین ، کار و سرمایه) به عنوان خالق ارزش اقتصادی متمرکز شده بود و تأکید کمی بر خدمات، از طریق توزیع داشت.
با ورود به قرن جدید در آمریکا و مواجه با پدیده هایی چون مهاجرت به شهرهای مرکزی، پیشرفت محصولات و فن آوری ها، پیشرفت در حمل و نقل و انبارداری، موقعیت بازار به طور چشم گیری تغییر پیدا کرد و سیستم های توزیع با سرعت زیادی توسعه پیدا نمودند. در نتیجه این نیاز ایجاد شد تا تنی چند از اقتصاددانان پا را فراتر نهاده و عناصر به وجود آمده در دنیای جدید را توضیح دهند.
تعدادی از استادان دانشگاه های سراسر آمریکا به طور مستقل شروع به راه اندازی رشته های جدید برای بررسی جنبه های مختلف سیستم های بازاریابی از جمله صنایع توزیعی (دانشگاه میشیگان) ، بازاریابی محصولات (دانشگاه پنسیلوانیا)، روش های بازاریابی محصولات کشاورزی (دانشگاه ویسکانسین) و موسسات تجاری (دانشگاه نیویورک) نمودند. به طور اساسی، این رشته ها انعکاس دهنده واقعیت های زمان و مکان خود بودند به عنوان مثال ، کشاورزی در آن زمان بسیار مهم بود و توجه زیادی به توزیع محصولات کشاورزی می شد، بنابراین اتفاقی نیست که ده دانشگاه بزرگ آمریکا مدت ها پیش به فعالیت در زمینه بازاریابی پرداختند.
با پیشرفت دوره اول بازاریابی ، به ویژه در نیمه دوم آن (از 1910 تا 1920) ، مقالات در مجلات اقتصادی و کتاب های مستقل به حوزه نوپای بازاریابی کمک کرد تا رویکردهای مفهومی متفاوتی را برای توسعه این دانش ایجاد کند. در ادامه سه مورد از این رویکردها با عناوین زیر شناخته شد:
چالش های اجتماعی دوره اول
در این دوره مسائل اجتماعی یک مفهوم ضمنی بود و همان طور که اشاره شد تمرکز بر سیستم های توزیع با توجیه اقتصادی بود. فشار بر بهره وری اقتصادی باعث کشف نقش هایی است که بازاریان و دولت در این میان ایفا می کنند. به عنوان مثال ، تصویب قانون کلیتون و ایجاد کمیسیون تجارت فدرال ، هر دو در سال 1914 ، نشان دهنده نگرانی جدی جامعه در مورد قیمت گذاری و سایر رفتارهای رقابتی در اقتصاد رو به رشد سرمایه داری بود.
ادبیات دوره اول همچنین مایل بود سوال های بزرگتری مانند موارد زیر را مطرح کند و به آنها بپردازد:
در آغاز دوره دوم در سال 1920 بازاریابی یک زمینه بد شکل و نوپا بود اما در سال 1950 و در پایان این دوران، بازاریابی به عنوان یک رشته دانشگاهی پویا و فعال درآمد. توسعه سریع این رشته در این دوره ناشی از تحولات عمیق در جامعه بود چرا که فقط در طی 30 سال، ایالات متحده با شکوفایی در دهه 1920 به رکود بزرگ دهه 1930 مصادف با جنگ فاجعه بار جهانی و سپس به دوران پس از جنگ دهه 40 منتقل شد و از بسیاری جهات، این زمان قابل توجهی در تاریخ ایالات متحده بود.
با تغییر و تحول جهان، سیستم بازاریابی نیز تغییر کرد. امکان تولیدات انبوه، نیاز به سیستم های توزیع پیچیده تر و متنوع تری را به وجود آورد و پیشرفت فنآوری منجر به معرفی مجموعه گستردهای از محصولات جدید شد. به عنوان مثال، با ورود برق به خانههای ایالات متحده (53 درصد از خانه ها در سال 1925 نسبت به تنها 8 درصد در سال 1908) ، نوآوریهایی مانند اتو برقی، ماشین لباسشویی، یخچال و جاروبرقی زندگی را برای مصرفکنندگان آسانتر کرد.
گزینههای انتخابی مصرفکنندگان نیز با معرفی کالاهای با بستهبندی آسان، که در قالبهای خرده فروشی های جدید (مانند سوپرمارکت در حدود سال 1930) ارائه می شد به طور گسترده ای افزایش یافت. این تحولات چالش های جدیدی را برای مصرف كنندگانی به وجود آورد كه در این بازار پیچیده تر از نظر فن آوری بی تجربه بودند. تجدید حیات "جنبش مصرف کننده" در دهه های 1920 و 1930 تا حدی ناشی از ناامیدی از قیمت ها، کیفیت برخی از محصولات، کمبود اطلاعات محصول (و سردرگمی ناشی از مصرف کننده) و استفاده روزافزون از احساسات و حتا ترس در تبلیغات بود. رکود بزرگ نیز همه این مشکلات را تشدید کرد و با شروع جنگ جهانی دوم به یک بحران داخلی دیگر تبدیل شد.
توسعه زیرساخت های بازاریابی
تا اوایل دهه 1920، کنفرانس انجمن اقتصادی آمریکا به عنوان زمینه ای برای تعداد کمی از فعالین بازاریابی جهت بحث و گفتگو مورد استفاده قرار می گرفت و مجله این انجمن، تعداد کمی از مقالات بازاریابی را منتشر می ساخت. پس از آن، در سال 1925 مجله خرده فروشی در دانشگاه نیویورک راه اندازی شد. این نشریه به صورت فصلی منتشر می شد و شامل مقالاتی كوتاه (یك تا پنج صفحه) با هدف فهم مدیریت فعالیت ها و فرآیندهای خرده فروشی بود.
در سال 1936 و 1937 انجمن بازاریابی آمریکا (AMA) تشکیل شد و در ادامه، انتشارات این گروه به ژورنال بازاریابی (JM) تغییر نام داد که امروزه با هدف برقراری ارتباط در طیف وسیعی از فعالیت های بازاریابی به کار خود ادامه می دهد.
تاسیس بنیادی برای بازاریابی
در این دوره بود که مدارس بازرگانی به طور گسترده ای تاسیس گردید و کتب درسی بازاریابی، پیشرفت این رشته را به دور از ریشه های اولیه آن در اقتصاد و کشاورزی و به عنوان یک رفتار رسمی تر از سیستم تجارت، به طور کلی تسهیل نمود.
همانطور که دوران دوم در حال پایان بود ، کتابهای دانشگاهی و مقالات ژورنالی به طور جدی به یک موضوع جدید پرداختند: نقش تئوری و علم برای این رشته چه می تواند باشد؟ چهره های برجسته ای مانند پاول کنورس (نویسنده مقاله "توسعه علم بازاریابی" در سال 1945) ، ورو آلدرسون و ریویس کاکس (نویسندگان مقاله "به سوی یک تئوری بازاریابی" در سال 1948 و سردبیران تئوری کار در بازاریابی در سال 1950) رابرت بارتلز (نویسنده مقاله "آیا بازاریابی می تواند یک علم باشد؟" در سال 1951) شروع به کشف پارامترهای جدیدی کردند. این تغییر، تحول عمده ای را در آینده پیش بینی نمود.
چالش های اجتماعی در دوره دوم
در این دوره چالش های زیر در رابطه با مسائل اجتماعی مطرح بود:
نقش نشریات
همان طور که گفته شد نشریه JM در سال 1936 شروع به کار کرد و تا سال 1950 و پایان دوره دوم، 147 مقاله پیرامون موضوعات روز آن دوره بدین ترتیب منتشر شد: نقش دولت در حمایت از خرده فروشانِ مستقل، در برابر تولید کنندگان عمده و توزیع کنندگان گسترده، اتخاذ قوانینی برای تجارت عادلانه، سیاست های قیمت گذاری و حمایت از مصرف کنندگانی که در برابر تبلیغات آزاردهنده حاوی تصاویر نامطلوب و ترس قرار می گرفتند. با پیشرفت جنگ در اروپا و افزایش تنش در داخل کشور ، مقالات JM در مورد نقش بازاریابی در شرایط اضطراری ملی ، آمادگی صنعتی و تغییر روند تجارت خارجی منتشر شدند. با توجه به محاسبات انجام شده، در حالی که کشور در اثر جنگ گالوانیزه شده بود ، 55٪ از مطالب JM به مسائل اجتماعی اختصاص داشت. با افزایش احتمال پایان جنگ، گردانندگان مجله به طور قابل توجهي بر برنامهريزی و تحليل شرایط پس از جنگ متمرکز شدند. زیربنای این تلاش ها تصدیق این مساله بود که کارآیی و عملکرد سیستم بازاریابی نقشی اساسی در ایجاد رونق اقتصادی ایفا می کند. مسائلی از جمله تاثیرات طولانی مدت کنترل قیمت ها، مطالعات تاثیرگذار در صنایع اصلی و پیش بینی تقاضا برای بازارهای پس از جنگ مطرح شد. پس از سال 1945 یعنی در دوران پساجنگ، به مسائل جدیدی مانند رشد بازار انبوه، اشتغال، پس انداز مصرف کننده و توسعه صنعتی پرداخته شد.
در کل رویکرد دوره دوم بیشتر توصیف کننده عملیات بازاریابی بود و کمتر بحثی در مورد حل مشکلات مدیریتی می شد و توجه قابل ملاحظه ای به تحولات خارجی و شرایط آن زمان داشت.
دوره سوم دوره سلطه بازاریابی انبوه و رشد سیستم بازاریابی در آمریکا است. زیرساخت ها و بدنه تفکر بازاریابی در طول 30 سال از 1950 تا 1980 به طور قابل توجهی گسترش یافت. آنچه در این دوران متفاوت بود، بروز علایق آشکار، در کمک به مدیریت فردی برای تصمیم گیری بهتر بود. در زمان های گذشته، تلاش های متفکران بازاریابی به نوعی غیرمتعارف تر بود. به نظر می رسید برخی از دانشگاهیان برجسته به وضوح برای مشاهده و توصیف عملیات بازاریابی از هم جدا می شوند. از این منظر، آنها می توانند ارزیابی های تخصصی، همدلانه و در عین حال عینی و در بعضی مواقع انتقادی از اقدامات انجام شده توسط بازاریابان ارائه دهند. همانطور که مایرز، مسی و گریسر به طور خلاصه بیان می کنند: "مطالعه بازاریابی به جای اینکه تنها موضوعی جالب برای تامل باشد، جای خود را به دیدگاه عمل گرایانه تری از آموزش مدیران بالقوه بازاریابی داد."
در این دوره (تغییر پارادایم) فرصت های دانشگاهی زیادی برای دانشجویان فراهم شد تا با تحصیل در رشته های علمی و مدیریتی بازاریابی فرصت شغلی خوبی برای دوران پس از فارغ التحصیلی خود به دست آورند. افزایش جمعیت نیز باعث به وجود آمدن مصرف کنندگان زیادی شد به طوری که از سال 1946 به بعد هر سال 4 میلیون فرزند به دنیا آمد و جمعیت 76 میلیون مصرف کننده 19 ساله در سال های بعدی پدیدار شد. این دنیای در حال تغییر در عین فراهم نمودن فرصت های جدید بزرگی که ارائه می دهد، نیاز به ارائه محصولات سازگار با خواسته های مصرف کنندگان، آزمایش های متوالی و ریسک های قابل توجهی را برای شرکت ها و مدیران بازاریابی به وجود آورد.
در ادامه این دوره، مفاهیم زیر پا به عرصه گذاشت:
کمی بعد، در سال 1967، فیلیپ کاتلر با انتشار کتاب درسی کلاسیک خود، با هدف ایجاد دانشجویان پیشرفتهتر در دوره های تحصیلات تکمیلی در آن زمان، با چارچوب معروف تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی و کنترل، عملن چرخش به جریان اصلی مدیریت را تقویت کرد و علاوه بر تاثیر بر دانشجویان MBA، بسیاری از دانشگاهیان جوان و محققان در حال توسعه را در مقطع دكترای آن زمان تحت تاثیر قرار داد که در نتیجه با تلفیق علوم كمی و رفتاری به بازاریابی، گرایش و تفکر جدیدی شکل گرفت. این امر توسط دو عامل خارجی به شدت افزایش یافت:
1. تلاش برای تزریق ریاضیات و آمار در مدارس بازرگانی
2. توسعه رایانه به عنوان یک ابزار تحقیق
موسسه فورد پژوهشی در 5 دانشگاه آمریکا و 300 مدرسه بازرگانی انجام داد و به این نتیجه رسید که بخش عمدهای از تدریس اساتید به توصیف تجارت معطوف است و محور آموزشی آن ها به گذشته مربوط می شود نه مسائل پیش رو و آینده. در این راستا این موسسه با گردآوری دانشجویانی متعهد از دانشکده های بازرگانی و آموزش آنان توسط دانشکده ریاضی، آنان را رهسپار دانشگاه های خود نمود تا با تزریق این دانش به دانشکدههای خود، این رویکرد جدید را توسعه دهند. از جمله این افراد می توان به اسامی چون فرانك باس، رابرت بوزل، فیلیپ كاتلر، ویلیام لازر، ای. جروم مك كارتی، ادگار پسیمیر، دونالد شاوور و آبراهام شوچمن اشاره نمود.
دومین عامل بیرونی برای موفقیت علم مدیریت، توسعه سریع فنآوری رایانه در صنعت و دانشگاه به خصوص در دهه 1960 بود. این ابزار جدید، محققان را قادر به انجام اقدامات لازم برای مدلسازی مشکلات پیچیده بازاریابی، مانند مدل های بهینه سازی فرآیندهای بازاریابی در حوزه هایی مانند توزیع فیزیکی، تخصیص نیروی فروش و بودجه بندی تبلیغاتی کرد.
با پایان دوران سوم ، مجموعه مطالعات بازاریابی، چهار برابر بیشتر از شروع این دوره بود و نزدیک به 6000 مقاله به چاپ رسید.
در سال 1961 موسسه علوم بازاریابی MSI تشکیل شد. این موسسه دو هدف داشت:
1. کمک به شک دهی یک علم قطعی در مورد بازاریابی
2. استفاده بیشتر از تکنیک های علمی برای مشکلات فعلی بازاریابی
به طور موازی موسسه فورد نیز کتاب هایی با موضاعت زیر منتشر ساخت:
این کتاب ها به پرورش دانشجویان دکترای بازاریابی کمک شایانی نمود که در ادامه تبدیل به رهبران تاثیرگذاری شدند.
تاثیر علوم رفتاری در بازاریابی
در ابتدای دوره سوم، به بازاریابی از دیدگاه رفتار مصرف کننده توجه چندانی نشد تا این که از سال 1965 به بعد کتاب هایی با عناوین زیر منتشر شد:
چالش های اجتماعی در دوره سوم
با وجود تحولات انفجاری و زیر جریانهای موجود در این دوره، دو نیمه متفاوت از منظر توجه به جامعه در این دوره حاکم بود. در نیمه اول این دوره، محورهای اصلی، تزریق دیدگاه علمی و دیدگاه مدیریتی به بازاریابی بود و تا حد زیادی نسبت به مطالعه بازاریابی و جامعه بی تفاوتی شد. اما در نیمه دوم دوره سوم، در واقع توجه زیادی به این مسائل نشان داده شد.
مسائلی مانند حقوق مدنی و نقش دولت و مجموعه نظامی - صنعتی در به راه انداختن جنگی بحث برانگیز در ویتنام، در خط مقدم زندگی روزمره قرار گرفت. ترورهای رهبران و الگوهای ملی منجر به ناآرامی های بیشتر در شهرها شد. افراد متفکر مرتبط با تجارت به طور فزاینده ای شروع به بررسی مسائل و گزینه ها نمودند و برخی از دانشگاهیان، دوره های جدید تحقیق را دنبال نمودند تا در نهایت به بهبود عدالت و عملکرد جامعه خود کمک کنند. یکی از این مسائل مورد تاکید در اندیشه بازاریابی نیز مساله "مسئولیت اجتماعی در تجارت" شد. در این دوره، AMA یک واحد سیاست عمومی تشکیل داد و کمیته هایی را برای پرداختن به موضوعاتی مانند بازاریابی در شرکت های محلی ایجاد کرد. علاوه بر این، JM شماره ای ویژه با موضوع "نقش بازاریابی در تغییر جامعه و محیط" را منتشر کرد (ژوئیه 1971)، که شامل مقالاتی با عناوین زیر بود:
به نظر می رسد که فشارهایی که بر جریان اصلی تفکر بازاریابی ایجاد شده بود سرانجام به سطح تنش رسید که خواستار رهایی از زیرساخت ها بود و به مانند سدی شده بود که شکاف برداشته است تا آبهای جمع شده بتوانند مسیرها و مقصدهای جدید خود را پیدا کنند. رهنمودهای جدیدی که در دوران چهارم اتخاذ شدند پیامدهای گسترده ای هم برای جریان اصلی بازاریابی و هم برای حوزه رفتار بازاریابی و جامعه داشته است. بنابراین در عصر چهارم، دیدگاه مدیریتی یا اعتقاد به اینكه هدف اصلی كار دانشگاهی افزایش اثربخشی تصمیمات بازاریابی مدیران است، همچنان موقعیت برجسته ای را در این زمینه حفظ می كند. همچنین، اتکا به رویکرد علمی توسعه دانش نیز وجود دارد: تقریبن همه محققان امروز آموزش دیده اند و ترکیبی از دیدگاه های علوم رفتاری و مدیریتی را به کار خود آورده اند. اگرچه از جنبه های مهم دیگر، این رشته امروز نسبت به سال 1980 بسیار متفاوت است.
از سال 1980 ، تحولات قابل توجهی در دنیای بازاریابی و دانشگاه اتفاق افتاده است و عصر چهارم منعکس کننده این آشفتگی ها در درون اندیشه بازاریابی است. به عنوان مثال، در این دوره بود که اقتصاد دستوری بسیاری از ملت های کمونیست متزلزل شد، سپس سقوط کرد و بعد با سیستم های مبتنی بر بازار جایگزین شد. گسترش جهانی شدن، باعث شد تا بازاریابان به دنبال فرصت های جدیدی در سرزمین های جدید باشند و در مقابل مردمان آن سرزمین ها نیز در پی یادگیری این علوم بودند. با گسترش اینترنت نیز مرزها از بین رفت و علاقه به مفاهیم بازاریابی به شدت در سایر کشورها بیشتر شد. در داخل آمریکا نیز، تملک های اهرمی و استراتژی های مالی مرتبط، فضای کسب و کار داخلی دهه های 1980 و 1990 را تغییر داد و دستیابی به سود کوتاه مدت (و تاثیر آن بر قیمت سهام یک شرکت) را در یک موقعیت برتر و جدید قرار داد. بحث و اختلافاتی که به پیدایش این دوره منجر شد این بود که نشریات جریان اصلی بازاریابی تا چه حد باید منعکس کننده تئوریهای علمی یا رهنمودهای کاربردی باشند. مجله JM نیز در پرداختن به نیازهای بازار و دیدگاه های نوظهور اندیشمندان بازاریابی با مشکل مواجه شده بود. هر دو طرف به طور كلی در مورد حفظ تمركز مدیریتی توافق داشتند، اما در مورد چگونگی برخورد با توسعه فكر به شدت اختلاف نظر وجود داشت. درست در طلوع عصر چهارم، سیاست جدیدی برای JM به تصویب رسید. این مجله که فقط مقالات علمی را منتشر میکرد، همچنین تلاش نمود به عنوان پلی بین محققان و فعالان در بازار عمل کند. پلی بین دانش و عمل
در آغاز عصر چهارم یک اختلاف کاملن مجزا نیز به وجود آمد که در بخش رفتار مصرف کننده جامعه دانشگاهی، بروز پیدا کرد. این اختلاف در واکنش به تسلط و سختگیریهای رویکرد غالب اثبات گرایانه در تحقیقات بود. علاوه بر این، منافع مصرف کنندگان به طور واضح همیشه با منافع فروشندگان یکی نیست. در ادامه دیدگاه پسا اثبات گرایی نیز وارد نشریات شد.
در این دوران مدرسه های بازرگانی با تدریس رشته MBA در کشورهای چین و روسیه و کشورهای اروپایی رونق بسیاری یافت.
دوره چهارم و مسائل اجتماعی
عصر چهارم یک تحول متناقض در این زمینه را تجربه کرده است. در اوایل این دوره، در طول تاریخ تفکر بازاریابی، بیشترین کاهش در علاقه مندی اصلی به مسائل اجتماعی را شاهد هستیم. منصفانه است که بگوییم توجه بیشتر متفکران بازاریابی به جای دیگری معطوف شده بود و بسیاری از افراد در این زمان تقریبن هیچ تحقیقی درباره مسائل جامعه نکرده اند. تمرکز عمده مقالات و تحقیقات بر تجزیه و تحلیل شرکت ها و ارائه راه کارهای مدیریتی برای شرکت های ناکارآمد است. و در حوزه مصرف کننده نیز تحقیقات بیشتر در حوزه فردی مصرف کننده و خانواده است.
توسعه زیرساخت ها
همانطور که اشاره شد، یکی از پیش نیازهای واقعی یک حوزه تحقیقاتی فعال، وجود زیرساخت دانشگاهی است که (1) به متفکران کمک می کند تا از پیشرفت های مهم مطلع شوند، (2) بستری را برای انتشار تحقیقات با کیفیت فراهم می کند و (3) به طور کلی ارتباط و تبادل بین محققانی را که منافع مشترک دارند تسهیل می کند. در این دوران بود که حوزه تحقیقات بازاریابی و جامعه زیرساختی قوی برای خود ایجاد کرد. به نقل از یک نشریه: "ما امیدواریم که بتوانیم موضوعات اجتماعی را شناسایی کنیم که در آن پیشرفت دانش می تواند منجر به بهبود نحوه مدیریت منابع در سازمان های خصوصی و عمومی برای تامین منافع جامعه شود."
در ادامه، این موضوعات مورد توجه نشریات قرار گرفت: (1) تاریخچه بازاریابی ، (2) مطالعات کیفیت زندگی، (3) بازاریابی و توسعه، (4) رقابت و بازارها، (5) سیاست جهانی و محیط، (6) اخلاق بازاریابی و (7) بررسی و ارتباطات
طیف گسترده ای از مباحث و موضوعات پژوهشی نیز در این دوره مطرح شد که می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. حق امنیت: مصرف کنندگان حق دارند در برابر محصولات و خدماتی که برای سلامتی و زندگی خطرناک هستند محافظت شوند.
2. حق مطلع شدن: مصرف کنندگان حق دارند در برابر تبلیغات کلاهبردارانه ، فریبکارانه ، یا گمراه کننده یا سایر اقدامات محافظت شوند و حقایق لازم برای انتخاب آگاهانه به آنها داده شود.
3. حق انتخاب: مصرف کنندگان حق دارند در صورت امکان ، از دسترسی به انواع محصولات و خدمات با قیمت های رقابتی اطمینان حاصل کنند. در صنایعی که رقابت قابل اجرا نیست ، مقررات دولت برای اطمینان از کیفیت و خدمات با قیمت های مناسب جایگزین می شود.
4- حق شنیده شدن: مصرف کنندگان حق دارند اطمینان حاصل کنند که منافع مصرف کننده در تدوین سیاست دولت و برخورد منصفانه و سریع در دادگاه های اداری آن مورد توجه کامل و دلسوزانه قرار می گیرند.
کجا میرویم؟ کجا می خواهیم برویم؟ حوزه آکادمیک بازاریابی دارای دامنه وسیع، پیچیدگی زیاد و وعده های زیادی است، اما پاسخ این سوال ها قطعن واضح نیست. برای کمک به پرداختن به آنها، در این مقاله، ما نگاه گسترده ای به توسعه اندیشه مدرن در بازاریابی، با توجه ویژه به موضوعات گسترده تر برای این حوزه، انجام دادیم.