شاخه دانش آموختگی مجمع فرهنگی شهید اژه ای
شاخه دانش آموختگی مجمع فرهنگی شهید اژه ای
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

به تماشای جنگ خدایان نشسته ایم...

نظر اسلام درباره بانکداری چیست؟

جمهوری اسلامی به چه معناست؟

آیا حجاب باید اجباری باشد؟

و....

از زمان برخورد مسلمانان با مدرنیته و تغییر شکل زندگی اجتماعی مسلمین، چگونگی رابطه اسلام با این سبک جدید زندگی همواره مورد پرسش بوده است و سوالاتی مانند سوالات بالا دائما ذهن مسلمین اعم از مردم و متفکران را درگیر کرده است. ایرانیان نیز از این قاعده مستثنإ نبوده‌اند(آیا این­ها سوالات ما هم هست؟!)؛ متفکران مذهبی ایران معاصر را میتوان در سه جریان کلی جای داد:

۱_جریان سنتی حوزه: از نظر این متفکران هدف دین "عبودیت" انسانها است. به معنای اطاعت آنها از مولایشان -خداوند- است که فقط با اطاعت بی چون و چرا از دستورات خداوند محقق میشود؛ از این رو تنها آن حکمی را میتوان به دین نسبت داد که مستقیما در متون دینی ذکر شده باشد و نمیتوان با تحلیل اهداف دین دست به تطبیق آنها با شرایط جدید زد. نتیجه آنکه بسیاری از امور اجتماعی عصر حاضر که حکم مستقیمی برایشان نیست(مثل حکومت یا اقتصاد) عرفی هستند و باید در آنها از عرف پیروی کرد‌...

۲_روشنفکری دینی: روشنفکران مذهبی بر این باورند که دین پدیده‌ای معرفتی است نه هویتی و هدف آن رسیدن مردم به آگاهی است؛ اگر احکام دینی را بر مردم تحمیل کنیم، مردم از آن زده میشوند و به فهم آن رو نمی‌آورند پس حکومتی که هدف آن اجرای دستورات دینی باشد، خود نقض غرض است. از نظر این متفکران حکومت هدف ادیان الهی نیست و از همین رو دین فقط قواعدی کلی برای زندگی اجتماعی بیان کرده و به شکل حکومت و زندگی اجتماعی نپرداخته و در آنها عقل را ملاک قرار داده است؛ پس در این موارد احکام عقل عرفی را در دستور کار قرار بدهیم. و چون ادعا دارند که این عقل عرفی انسان امروز ریشه در همان دین اسلام راستین دارد، پس این سبک زندگی ما را به سعادت خواهد رسانید...

۳_عقلانیت شیعه: از دیدگاه این جریان انسان به جهان مادی آمده است تا ظرفیت خود را برای فیوضات الهی افزایش دهد و در برگشت به عالم ملکوت به کمال خود برسد؛ دین پدیده‌ای با خط سیری پیوسته است که به تناسب هر مرحله از تاریخ بشر، راه را به او نشان میدهد و در این برهه تاریخی در قالب اسلام و تشیع به کمالی رسیده است که با استفاده از آن میتوان نه فقط به الگویی حکومتی بلکه به طرحی تمدنی رسید که زمینه ظهور و رسیدن انسانیت به سرحد کمال را فراهم میکند. و سعی میکند در دنیای امروز قرائتی از دین را بر پایه عقلانیت روایت کند. عقلانیتی که نه از دل عقلائیت بیرون می­آید و ستیزی با آن دارد...

به راستی دلیل این اختلافات کلان در مبانی چیست؟ و عجیب­‌تر از آن چه چیزی باعث شده برخی جریانات با مبنای مختلف به نتایج یکسانی برسند؟ اگر خدا را دال مرکزی گفتمان اسلام و هدف دین را تنظیم رابطه خدا و انسان بدانیم، ریشه این تفاوتها را باید در نگرش این جریانات به خدا و به تعبیری "الهیات" این جریانات بدانیم. با نگاهی به تاریخ بشر میتوان دو تصویر کلی و متضاد هم از خدا یافت:

۱) تصویری که خدا و عالم معنا را در تضاد با عالم ماده در نظر میگیرد و وظیفه دین را تنظیم رابطه انسان با عالم معنا و نه جهان مادی میداند؛ نتیجه این نگاه "سکولاریسم" است یعنی آنکه مسائل زندگی دنیوی انسان باید توسط عرف و عقلانیت عرفی تنظیم شوند و دین تنها به مسائل معنوی انسان میپردازد.

۲) تصویری که عالم معنا و ماده را یکپارچه در نظر میگیرد و خدا و همه ابعاد جهان آفریده وی را به صورتی سیستماتیک درهم گره‌ خورده میداند؛ در نتیجه برای تنظیم رابطه انسان و خدا باید رابطه انسان با تمامی جهان به صورتی هماهنگ و یکپارچه تنظیم شود و دین راهنمای انسان برای این کار است.



در ادامه سلسله جلسات جریان­شناسی فکری به بررسی نسبت هریک از این دو نگاه با جریانات فکری عمده ایران امروز میپردازیم...

در نقطه پایان به چه چیزی دست پیدا خواهیم کرد؟!

جریان فکریروشنفکری دینیالهیاتعقلانیتفقه
محلی برای انتشار دست آوردهای دانشجویان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید