البته شخصی به نام مارک تواین وجود نداشته است، نه تنها به این معنی که میدانیم مارک تواین نام مستعار نویسندهای است به نام سمیوئل لنگهورن کلمنز که در پایان قرن نوزدهم مشهورترین چهرهی ادبی آمریکا شمرده میشد،
البته شخصی به نام مارک تواین وجود نداشته است، نه تنها به این معنی که میدانیم مارک تواین نام مستعار نویسندهای است به نام سمیوئل لنگهورن کلمنز که در پایان قرن نوزدهم مشهورترین چهرهی ادبی آمریکا شمرده میشد،بلکه چون آن داستان سرای شوخ و شیرینکاری که ما به نام مارک تواین میشناسیم در حقیقت نوعی شخصیت ساختگی است.
کمابیش نظیر نقشی که در نمایشی به بازیگری واگذار میکنند…
سم کلمنز پیش از رفتن به غرب زندگی عادی یک جوان جنوبی جویای نام را گذرانده بود.
رفتن به غرب در اصطلاح آمریکای آن زمان، گاه به معنای یاغی شدن یا حتی سر به صحرا نهادن نیز بوده است…
نویسنده نام آور پایان قرن نوزدهم سالهای سازندهی زندگیاش را در کنار آن رود پهناور گذراند، که پیش از کشیده شدن خط آهن، شاهراه کسب و کار غرب آمریکا بود و در دامن طبیعت وحشی بسیار زیبایی که حتی در آن دوران هم، نصیب هر کودکی نمیشد.
در آن دوران، کشور آمریکا در حال پدید آمدن بود. در جنوب، رسم برده داری هنوز برقرار بود، اما آثار انقلاب صنعتی دوردست اروپا و شرق آمریکا رفته رفته پدیدار میشد…
اما این دوران چندان دوام نداشت.
زیرا سم فقط دوازده ساله بعد که پدرش درگذشت و برادر بزرگش، که روزنامه نگار شهرستانی خرده پا و ناموفقی بود، او را در چاپخانهی روزنامه خود به شاگردی و حروف چینی گماشت.
بسیارند مردان برجستهای که در قرن نوزدهم آمریکا و اروپا، تحصیلات خود را در چاپخانهها انجام دادند.
سم کلمنز نیز پس از ده سال حروف چینی، جوان چیزخواندهای به شمار میرفت.
در واقع او یک دوره ادبیات انگلیسی و تاریخ و جغرافیا و حتی علوم و فلسفه را در چاپخانه دیده بود…
سم کلمنز در شمار شوخی سازان غرب درآمد… پیش از آن شاید در هیچ کجای دنیا چنین حرفهای دیده نشده بود.
این زاییده شرایط بسیار دشوار زندگی در مرزهای غرب آمریکا بود.
در سرزمینهایی که یک گام بعد از
در سرزمینهایی که یک گام بعد از آن، انسان با مخاطرات طبیعت وحشی و با تیر و تبر قبایل به جان آمدهی سرخپوست رو به رو میشد.و با تیر و تبر قبایل به جان آمدهی سرخپوست رو به رو میشد.
شوخی ساز آدمی بود که مانند نعل بند و دندان کش، همراه جماعت حرکت میکرد.
ظاهراً جامعهی سرزنشی برای نگهداری تعادل روانی خود، به کسانی نیاز داشت که بتوانند از شرایط توانفرسای زندگی، تعبیر تحمل پذیری ارائه کنند.
گ
به این ترتیب در خطهی غرب، هر نوع استعداد شاعری و داستانسرایی به صورت قریحهی طنز و هزل در میآمد. آنچه در ادبیات آمریکا، طنز غربی نامیده میشود.
این نام [مارک تواین] را کلمنز در سال ۱۸۶۲ روی خود گذاشت و نوشتن تجربه های رنگارنگ زندگی غرب و جنوب را به زبان شوخی و طنز آغاز کرد.
کلمات مارک تواین اصطلاح ملوانان می سی سی پی بود. به معنای نشانهی دوم:
هنگام نزدیک شدن کشتی به ساحل همیشه یک ملوان از روی دماغهی کشتی شاغولی به آب میانداخت و ژرفای آب را اندازه میگرفت و تا زمانی که آب، دو بالا [واحد] ارتفاع داشت و خطر به گل نشستن کشتی در پیش نبود دم به دم فریاد میکشید: مــــــــــــــارک تواین. مــــــــــــــــــــارک تواین.
این صدایی بود که در بندرهای رودخانهی می سی سی پی مدام به گوش میرسید.
نجف دریا بندری