ویرگول
ورودثبت نام
محمدعلی کلانتری
محمدعلی کلانتری
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

من،ذهن و فوبیای سوسک

من و سوسک در دستم
من و سوسک در دستم

می خوام یه اعترافی بکنم.

من از بچگی از عنکبوت و سوسک می ترسیدم. یه فوبیای عجیب داشتم که هر وقت اینا رو می دیدم، فرار می کردم. در حال حاضر، از این عنکبوت های معمولی اصلا نمی ترسم، فقط عنکبوت باغی ها، بخاطر هیکل درشت شون، هنوز برای من کمی وحشتناکن (که اونم دارم براش).

فروردین 98 بود که به خودم قول دادم که این فوبیا رو برای خودم حل کنم و برای همیشه بذارمش کنار.

دیگه فرصتش پیش نیومد تا امشب که نشسته بودم و داشتم یه مقاله ای می خوندم. یهو سر و کله ی یه خاله سوسکه پیدا شد. من هم چون قول داده بودم، مُصر شدم که بگیرمش دستم تا از خونه ببرمش بیرون.

بلاخره با کمک همسرجان که هرگز از سوسک نمی ترسید، بر فوبیام غلبه کردم و گرفتمش. ذهن،برای من از سوسک یه هیولا ساخته بود. وقتی گرفتمش، برخلاف تصورم، بدن بسیار نرم و لطیفی داشت، فقط پاهاش کمی خار داشت که اون هم اذیت نمی کرد.

قسم می خورم که هر کاری که ما اراده کنیم انجامش بدیم، برای ما قابل انجامه. ما زمانی شکست می خوریم که گول ذهن مون رو بخوریم.

هر چی می ریم جلوتر،ایمانم به یک ذهن زیبا بیشتر میشه.


https://www.instagram.com/abeautifulmindir

یک ذهن زیباسخنران انگیزشیمحمدعلی کلانتریارادهتعهد
سخنران و مجری|مدرس رشد فردی|هنرجوی تئاتر|اینستاگرام : abeautifulmind.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید