معرفی و نقد فیلم Million dollar baby - تفاوت «زنده ماندن» و «زندگی کردن»

سلام خدمت عزیزان ویرگولی؛ امیدوارم حالتان مثل «آمیلی پولن» خوب باشد :)

امروز با نوشته معرفی، نقد و بررسی شاهکار کلینت ایستوود، «Million dollar baby» ( عزیز میلیون دلاری ) خدمت‌ شما هستم؛ فیلمی که بدون شک، یکی از تاثیرگذارترین و غیرکلیشه‌ای‌ترین فیلم‌هایی است که سینمای جهان، به خود دیده.


معرفی فیلم:

سال ساخت: 2004

ژانر: ورزشی - تریلر (هیجان انگیز) - درام

رده سنی: PG-13

کارگردان: Clint Eastwood

بازیگران سرشناس: Clint Eastwood - Morgan Freeman - Hilary Swank

مدت فیلم: 2:12

خلاصه داستان: فِرانکی (کلینت ایستوود) مربی بوکس مشهوری است که در لوس آنجلس، باشگاهی دارد و دوست قدیمی‌اش، اِسکِرَپ (مورگان فری‌من) سرایدار آنجاست. مَگی (هیلاری سوانک) شدیدا به بوکس علاقه دارد و می‌خواهد، فرانکی مربی‌اش باشد؛ اما فرانکی درخواست او را رد می‌کند. ولی بعد از اینکه بهترین شاگرد فرانکی، به او خیانت می‌کند و با مربی دیگری قهرمان جهان می‌شود، فرانکی آموزش مگی را برعهده می‌گیرد؛ اما...

پوستر فیلم Million dollar baby
پوستر فیلم Million dollar baby

سخنی با دوستانی که فیلم را ندیدند: از آنجایی که ماهیت فیلم به گونه‌ای هست که بدون صحبت کردن از پایانش، امکان بررسی کامل‌ آن وجود ندارد، نتوانستم این نوشته را بدون اسپویل بنویسم. پس متاسفانه باید بگویم:

** این نوشته کاملا داستان فیلم را لو می‌دهد -خطر اسپویل**

فقط در همین حد بدانید که Million dollar baby شاهکاری با یکی از بهترین فیلمنامه‌های تاریخ محسوب می‌شود و در زمینه‌های فنی و کارگردانی و بازیگری، حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. پس وقت را تلف نکنید و هرچه سریع‌تر، این اثر فوق‌العاده را تماشا کنید؛ چون یکی از تاثیرگذارترین تجربه‌های شما در زندگی‌تان خواهد شد و پس از تماشای آن، به کلی تغییر می‌کنید.

*این فیلم درباره بوکس نیست؛ بلکه از آن برای پیشبرد داستانش کمک می‌گیرد. پس حتی اگر به ورزش بوکس علاقه‌‌ای ندارید، باز هم باید آن را ببینید.


بررسی فیلم:

«عزیز میلیون دلاری»، ژانر درام را به شکلی واقعی، معنی می‌کند و آنقدر کوبنده تمام می‌شود که تا مدتی پس از تماشای آن، نمی‌توانید به حال قبلی خود برگردید. در ادامه به بررسی جزء به جزء این اثر استثنائی می‌پردازیم.

فیلمنامه:

فیلمنامه «عزیز میلیون دلاری»، یکی از بهترین فیلمنامه‌‎هایی هست که تا به حال دیده‌ام. داستانی غیرکلیشه‌ای و غیرقابل پیش‌بینی که برای متاثر کردن بیننده، شدیدا بی‌رحمانه عمل می‌کند. مهم‌ترین نقطه قوتی که از این فیلم به ذهنم می‌رسد، پایان‌بندی فوق العاده‌اش است.

تا به حال مرگ های بسیاری را در سینما دیدیم، اما احتمالا هیچکدام به اندازه مرگ مَگی، ناراحتمان نکردند. کارگردان و نویسنده، به شکلی فوق‌العاده عمل کردند تا مرگ مگی، به سنگین‌ترین شکل ممکن، از آب در بیاید و بیننده به هیچ وجه انتظار این پایان‌بندی را نداشته باشد.

در حقیقت، آنها ذهن بینندگان را منحرف می‌کنند و به ما امید می‌دهند؛ اما وقتی با پایان‌بندی مواجه شویم، شدیدا غافلگیر می‌شویم. بیایید بررسی کنیم چگونه موفق به انجام این کار شدند:

  • 1- فیلم، در ابتدا - به شکلی عامدانه - به صورت کلیشه‌ای عمل می‌کند. مثلا مطابق کلیشه های رایج، فرانکی قبول می‌کند به مگی آموزش دهد و مگی در عرض دو سال، از سطح آماتور به سطح قهرمانی جهان می‌رسد (در حالی که برای این کار سن بالایی دارد!). دقیقا مطابق رویداد‌هایی که در اکثر فیلم های ورزشی می‌بینیم. یعنی سازندگان Million dollar baby می‌خواستند در ابتدا، ما فکر کنیم با فیلمی کلیشه‌ای طرف هستیم و اشتباهاً پیشبینی کنیم که مگی، قهرمان جهان می‌شود و - مانند فیلم های وطنی - یک عروسی هم خواهیم داشت! اما سپس با شکسته شدن گردن مگی، به تمام خیالبافی‌هایی که درباره فیلم کرده بودیم، لگدی محکم می‌زنند! عملکری بسیار هوشمندانه برای غافلگیر کردن بینندگان.
فیلم به شکلی کلیشه ای شروع می‌شود تا تصور نادرستی نسبت به آن در ذهن بیننده ایجاد شود
فیلم به شکلی کلیشه ای شروع می‌شود تا تصور نادرستی نسبت به آن در ذهن بیننده ایجاد شود


  • 2- در قسمتی از فیلم می‌بینیم: جوان سیاهپوستی که دَنجِر را آزار داد، مجازات شد. این موضوع به بیننده القاء می‌کند که در دنیای این فیلم، همیشه خیر بر شر پیروز می‌شود و ما باز هم امیدوار می‌شویم که مَگی از بیمارستان مرخص شود و در مبارزه‌ای، حریف ناجوانمردش را شکست دهد (بار اول که فیلم را دیدم خودم همینطور فکر کردم). اما کمی جلوتر و با قطع عضو مَگی بر اثر زخم بستر، تمام این خیال پردازی‌ها محو می‌شوند و بیش از پیش غافلگیر می‌شویم.
با مجازات «شارل»، امیدوار می‌شویم که مَگی هم می‌تواند حریفش را به سزای عملش برساند. اما زهی خیال باطل!
با مجازات «شارل»، امیدوار می‌شویم که مَگی هم می‌تواند حریفش را به سزای عملش برساند. اما زهی خیال باطل!


  • 3- در داستان فیلم، اتفاقات بسیاری رخ دادند که اگر کمی تغییر می‌کردند، سرنوشت مگی اینگونه نمی‌شد. مثلا اگر اسکرپ به فرانکی اصرار نمی‌کرد که آموزش مگی را بر عهده بگیرد؛ یا مثلا اگر دستیار فرانکی، آن چهارپایه لعنتی را آنجا نمی‌گذاشت و ده ها «اگر» دیگر، اگر رخ می‌دادند، داستان به شکل بهتری تمام می‌شد. این امر، مواجهه با پایان‌بندی را برای بیننده سخت‌تر می‌کند؛ فاجعه‌ای که به راحتی می‌توانست رخ‌ندهد و بیننده بیش از پیش حرص می‌خورد!

پس متوجه می‌شویم سازندگان قصد داشتند با امید بخشیدن به ما و حرص دادن‌مان، مرگ مگی را به تاثیرگذارترین شکل ممکن، ایجاد کنند. به نظر می‌رسد به خوبی موفق به انجام این کار شده‌اند.


درضمن، شخصیت پردازی Million dollar baby، به شکلی عالی صورت گرفته. با وجود آنکه پیش زمینه چندانی از کاراکتر ها در اختیار نداریم (مثلا نمی‌دانیم چرا دختر فرانکی با او حرف نمی‌زند)، اما شخصیت‌های اصلی و بعضا شخصیت های فرعی (مانند دَنجر) آنقدر با دقت ساخته و پرداخته شدند که می‌توانیم به خوبی با آنها ارتباط برقرار کنیم و دوست‌شان داشته باشیم و از رنج کشیدن‌شان، ناراحت باشیم. فیلمنامه، بازیگری و فیلمبرداری تاثیر زیادی در ایجاد این شخصیت پردازی فوق‌العاده داشتند.

داستان «محبوب میلیون دلاری» جدای از غم‌انگیز بودن، پیام‌های بسیاری دارد که در انتهای همین نوشته آنها را بررسی می‌کنیم.

در مجموع، فیلمنامه Million dollar baby به شکلی هوشمندانه نوشته شده و نقطه قوت مهمی محسوب می‌شود.


کارگردانی:

کلینت ایستوود، با کوله‌باری از تجربه، در مقام کارگردانی Million dollar baby قرار گرفت و توانست یکی از بهترین آثار کارنامه‌اش را بسازد.

 کلینت ایستوود: کارگردان و بازیگر فیلم
کلینت ایستوود: کارگردان و بازیگر فیلم


او موفق شد در صحنه های مبارزه، به خوبی حس تعلیق و اضطراب ایجاد کند و اثرگذاری فیلم را افزایش دهد. وقتی برای نوشتن این نقد -که بار چهارمی بود فیلم را می‌دیدم- به تماشای Million dollar baby نشستم، در سکانس مبارزه آخر ضربان قلبم بالا رفته بود! این امر، نشان دهنده قدرت بالای ایستوود در کارگردانی است. او به خوبی از فنون تدوین و فیلمبرداری برای ایجاد استرس در صحنه‌های مبارزه استفاده کرده.

ایستوود با عملکرد درست خود -مخصوصا در نورپردازی- حال و هوای مناسبی به فیلم بخشیده. وی به شکلی تحسین برانگیز، نور پردازی فیلم را انجام داد. به چند مثال در این باره اشاره می‌کنم:

  • در ابتدا و انتها، فضاهای تاریک بسیاری می‌بینیم که قاب‌های زیبایی ایجاد کردند. مثلا به تصویر زیر دقت کنید که به شکلی هنرمندانه، مگی در پس زمینه قاب قرار دارد:
به سایه مگی در پس زمینه دقت کنید
به سایه مگی در پس زمینه دقت کنید


  • کلینت ایستوود، با تاریک کردن فضای باشگاه، علاوه بر واقع‌گرایانه کردن فضا، حس بدی نسبت به باشگاه ایجاد می‌کند؛ حسی که بی‌جا هم نیست!
  • او در سکانس آخر، به شکلی هنرمندانه، نیمی از چهره کاراکترها را در سیاهی و نیمی دیگر را در روشنایی قرار می‌دهد. این کار می‌تواند مربوط به اتفاقات مثبت و منفی که برای هر دو نفر آنها رخ داده، باشد: مگی توانست به رویایش برسد (بخش روشن صورت) اما مجبور است زودتر از این دنیا خداحافظی کند (بخش سیاه صورت). فرانکی هم با کمک مگی، باری دیگر به زندگی‌اش معنا بخشید (بخش روشن صورت) اما مجبور است مگی را -که حکم دخترش را دارد- بکشد (بخش سیاه صورت):
نورپردازی هنرمندانه در سکانس پایانی
نورپردازی هنرمندانه در سکانس پایانی


در مجموع، کار ایستوود به عنوان کارگردان، بی‌نقص بوده و نمی‌توانم ایرادی از کارش بگیرم.



فیلمبرداری و تدوین:

فیلمبرداری و تدوین Million dollar baby، به شکلی حرفه‌ای انجام شده که بر جذابیت فیلم می‌افزاید. سازندگان به شکلی مناسب و به جا از انواع تکنیک‌ها استفاده کردند؛ چند مثال برای این مورد می‌زنم:

  • در قسمت های مبارزه، فیلمبرداری روی دست و تعویض نما با ریتم تند، به ایجاد حس تعلیق و اضطراب کمک می‌کند.
  • در نمایی که متوجه می‌شویم گردن مگی شکسته، دوربین از بالا و به شکل قائم، مگی را نشان می‌دهد که بی‌هوش، بر زمین افتاده و در همین حال، دوربین از زمین دورتر می‌شود. گویا از زاویه دید روح مَگی که از بدنش خارج شده، به صحنه نگاه می‌کنیم (اولین باری که این نما را دیدم، با خودم زمزمه کردم: ای وای! مُرد!) :
نمونه ای از فیلمبرداری مبتکرانه در Million dollar baby
نمونه ای از فیلمبرداری مبتکرانه در Million dollar baby


  • هنگامی که فرانکی، به مگی آدرنالین تزریق می‌کند، عمق فوکوس دوربین از روی سرنگ، به مانیتوری که نشانگر ضربان قلب آن، در حال صاف شدن هست، تغییر می‌کند. کارگردان با تغییر عمق فوکوس، توجه ما را به مرگ قطعی مگی جلب می‌کند:
استفاده به جا از تغییر عمق فوکوس
استفاده به جا از تغییر عمق فوکوس



  • در قسمتی که پزشک تشخیص می‌دهد باید پای مگی قطع شود، به خوبی از برش خوردن با تکنیک fade (یا همان محو شدن تصاویر) استفاده می‌شود و مگی که بر روی تخت‌اش دراز کشیده، در اتاق ظاهر می‌شود و ناگهان چشم‌مان به پای قطع شده او می‌افتد:
استفاده هنرمندانه از تدوین با تکنیک fade
استفاده هنرمندانه از تدوین با تکنیک fade


همچنین در این فیلم، فیلمبرداری، به خوبی به شخصیت پردازی کاراکترها کمک کرده. مثلا در صحنه زیر، حرکت دوربین به سمت مگی که لبخند می‌زند، او را به شخصیتی دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند:

نزدیک شدن آرام دوربین به مگی، در حالی که لبخند می‌زند، باعث می‌شود بیننده به خوبی با او ارتباط برقرار کند
نزدیک شدن آرام دوربین به مگی، در حالی که لبخند می‌زند، باعث می‌شود بیننده به خوبی با او ارتباط برقرار کند


در مجموع، فیلمبرداری و تدوین Million dollar baby در سطح بسیار خوبی قرار دارد.



بازیگری:

بازیگری نیز از مهم‎‌ترین نقاط قوت «عزیز میلیون دلاری» محسوب می‌شود. هیلاری سوانک، کلینت ایستوود و مورگان فریمن، هر سه به بهترین نحو ممکن بازی کردند. مخصوصا در پرده انتهایی که هیلاری سوانک و کلینت ایستوود، به شکلی دیوانه کننده در نقش‌های خود ظاهر می‌شوند؛ آنها کاملا با نقش خود ارتباط گرفتند و گویا واقع مَگی و فِرانکی هستند.

مثلا به نگاه های عمیق و دردناکی که نمایش می‌دادند، دقت کنید:

نگاه‌های عمیق؛ نمونه ای از بازیگری فوق العاده در فیلم
نگاه‌های عمیق؛ نمونه ای از بازیگری فوق العاده در فیلم


هیلاری سوانک در این فیلم، یکی از بهترین ایفای نقش هایی که از خانم‌ها دیده‌ام را به نمایش گذاشته. مثلا در صحنه‌ای که مگی را از ویلچیر به تخت منتقل می‌کنند، به شکلی هنرمندانه در نقش فردی فلج قرار گرفته:

بازی شگفت انگیز هیلاری سوانک
بازی شگفت انگیز هیلاری سوانک


همچنین صدای گرم مورگان فریمن و کلینت ایستوود، به خوبی بر فیلم نشستند و ما را با فیلم، همراه می‌کنند.

بازیگر‌های فرعی هم به خوبی بازی کردند. مثلا «Jay Baruchel» به خوبی توانسته از پس نقش دَنجر ،فردی عقب افتاده اما شجاع، بر بیاید:



موسیقی متن:

موسیقی متن Million dollar baby هم کاملا مناسب فضای فیلم است و در برخی صحنه‌ها، اثر گذاری تصاویر را افزایش می‌دهد؛ مانند سکانس مرگ مگی.

البته موسیقی متن، با فوق العاده بودن، فاصله دارد و می‌توانست کمی بهتر باشد. چون در برخی صحنه‌ها، آن‌طور که باید بر اثرگذاری لحظات، اضافه نکرده.



پیام و مفهوم:

برخی‌ در کامنت‌ها می‌گویند: «Million dollar baby فیلمی افسرده کنند هست که دیدنش به جز خراب کردن روزتان، کار دیگری انجام نمی‌دهد»؛ اما من مخالف این نظر هستم. Million dollar baby، با وجود تلخ بودن، پیامی بسیار زیبا و قابل تامل دارد. برای یافتن پیام فیلم، باید به این دیالوگ‌ها دقت کنیم:

*در انتهای فیلم وقتی فرانکی تصمیم به خلاص کردن مَگی می‌گیرد، مورگان فریمن، به کلینت ایستوود می‌گوید:

مردم هر روز می‌میرن فرانکی...

در حال تمیز کردن زمین یا شستن ظرف تو رستوران. میدونی آخرین چیزی که قبل از مُردن از ذهنشون میگذره، چیه؟

« هیچ وقت فرصت رسیدن به اون چیزی که میخواستم رو نداشتم...»

به خاطر تو، مگی این فرصت رو داشت (که به آرزوش برسه). اگه امروز بمیره، میدونی آخرین چیزی که تو ذهنش میاد چیه؟

« فکر کنم کارم خوب بود! (یعنی به چیزی که از زندگی می‌خواسته رسیده)»

«عزیز میلیون دلاری» می‌خواهد به ما بگوید: اگر «زنده‌ایم» و هنوز به آرزوهایمان نرسیدیم، پس انگار اصلا زندگی نکردیم! در حقیقت رسیدن به چیزی که میخواهیم و آرزویش را داریم، همان «زندگی کردن» است.

مگی موفق شد در طول عمر کوتاهش، «زندگی کردن» را تجربه کند و وقتی که مجبور بود بدون «زندگی کردن»، فقط «زنده بماند»، تصمیم گرفت از این دنیا برود.

ولی ما چطور؟ دنبال چیزی که خواستیم بشویم رفتیم؛ یا اینکه فقط برای گذشتن روزها و «زنده ماندن»، به کارهایی مشغول شدیم که علاقه‌ای به آنها نداریم؟ هنوز هم فرصت داریم؟ آیا می‌توانیم پیش از مرگ با خود بگوییم: «فکر کنم کارم خوب بود»؟


مرگ مگی و اتفاقاتی که برای فرانکی افتاد، آنقدر تراژدی‌ بزرگی بود که متوجه تراژدی‌‌ بزرگ‌تر نشدیم! :

پس از اتمام فیلم می‌فهمیم که تراژدی اصلی، نه برای مگی و فرانکی، بلکه برای ما بیننده‌ها رخ داده! چون اکثرمان (شاید همگی!) نتوانستیم طعم «زندگی کردن» را بچشیم و فقط «زنده مانده‌ایم»؛ حداقل آنها توانستند «زندگی کردن» را تجربه کنند...


جمع بندی:

فیلم Million dollar baby، برای من، یکی از برترین آثار قرن 21 محسوب می‌شود و برای مخاطب‌اش احترام بسیاری قائل است. بازیگری، کارگردانی، نور پردازی و بقیه عوامل فنی هم در سطحی بسیار بالا قرار دارند و فیلم آن‌قدر اثرگذار است که می‌تواند بیننده‌اش را تغییر دهد.


نقاط قوت:

  • فیلمنامه هوشمندانه و غیر کلیشه‌ای
  • کارگردانی و خلق میزانسن‌های شاهکار
  • فیلم برداری و تدوین خوب
  • بازیگری شاهکار
  • پیام و مفهوم زیبا و انتقال مناسب آن به بیننده


نقاط ضعف:

  • موسیقی متن می‌توانست بهتر باشد


در نهایت، با در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت بیان شده، به این فیلم نمره 9/8 از 10 را می‌دهم و یکی از ده فیلم مورد علاقه من هست.


این نقد و بررسی را همینجا تمام می‌کنم. ببخشید که نوشته‌ام طولانی شد؛ اما هنوز هم کلی حرف ناگفته درباره Million dollar baby باقی مانده.

ممنون که وقت گذاشتید و تا اینجا همراه بنده بودید. امیدوارم این مقاله برایتان مفید واقع شده باشد.

*نظرات و بازخوردهای شما عزیزان می‌تواند کمک بزرگی باشند برای آنکه بهتر بنویسم. پس لطفا اگر ایرادی یا نکته مثبتی در این نقد و بررسی می‌بینید، خیلی خوشحال می‌شوم آن را به بنده گوشزد کنید. منتظر نظرات شما عزیزان هستم...


راستی، شما «فقط زنده هستید» یا «زندگی می‌کنید»؟


نوشته بعدی: هر هفته؛ معرفی و نقد یک فیلم به انتخاب شما


نقدهایی دیگر به قلم بنده:

https://vrgl.ir/rQhP9
https://virgool.io/@mammad_mohsen/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-interstellar-%D8%AA%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D9%85%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF%DB%8C-kuaujlkmtueh
https://vrgl.ir/ppgBF
https://vrgl.ir/lzQHu
https://virgool.io/@mammad_mohsen/%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%D9%81%D9%82%D8%B7-%D9%87%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%85-odyeloqlia8a
https://vrgl.ir/4paQx
https://vrgl.ir/LFhGH
https://vrgl.ir/SNPG1