کفترای حرم امام رضا همگی شادن و آزاد و رها
توی این سیاه چاله، بند به دست هارون لعین کظیمو کرده بست
تک و تنها بدون دوستای خود تو غل و زنجیر تازیانه میخورد
پسر نبی خدارو کتک زدن دست و پا و تنشو لگد زدن
میگفت با آه و سوز بی كران به جلادای پر از زخم زبان
هر جارو لگد زدی درد نداشت دلم اما طاقت سیلی نداشت
تا سر و گردن و ایستاده تو خاک تو دل مولا نبود یه ذره باک
دعای تو همیشه اجابته اسم تو مایه ی هدایته
فدای پهلو و بازو و سرت دلم خونه از برای مادرت