هر روز ساعت 8:45 دقیقه صبح پسر چهار سالهام را به مهد کودک میبرم و پس از بغل و خداحافظی با ماشین شخصی به خانه برمیگردم. اغلب اوقات تا ساعت 5:15 که زن و بچهام به خانه برگردند، وقتم را به تنهایی در خانه میگذرانم.
منظورم این نیست که کلاً تنها هستم. به هر حال تعاملات خوشایندی با همکارانم در اسلک دارم، به فامیل و رفقا پیامک میدهم. برای غریبهها توییت میکنم(هر چند این کار همیشه خوشایند پیش نمیره!) از طریق گوگل میت و زوم در کنفرانسهای ویدئویی شرکت میکنم. من همه این کارها رو از یک شهرک خوابگاهی در دلاوِر انجام میدم، جایی که من و همسرم میتونیم با هزینهای کمتر نسبت به نیویورک در یک خانه متوسط زندگی کنیم.
به نظر میرسد بهترین راه برای مقابله با همهگیری بیماری نشستن در خانه است. در حالی که رفقای مجازی من در شهرهای بزرگ مثل سگ از عطسه زدن بقیه در مترو میترسند و مدام اسپری الکل را روی دستانشان خالی میکنند، من این امتیاز لوکس را دارم که در خانهام آزادانه پرسه بزنم و از دست زدن به صورتم وحشت نکنم.
ویروس کرونا سبک زندگی صدها میلیون نفر را حسابی کن فیکون کرده است. شرکتهای فنی از کارکنانشان میخواهند در خانه بماند و دور کاری کنند، دانشگاهها و کالجها کلاسهای خود را آنلاین برگزار میکنند و مسابقات ورزشی لغو میشوند و یا بدون تماشاگر برگزار میشوند.
راستش را بخواهید حس میکنم ما داریم تمرینی برای آینده پیشروی خود انجام میدهیم. زمانی که خودمان را داوطلبانه بیشتر ایزوله خواهیم کرد و تعاملاتمان با بقیه روز به روز غیرمستقیمتر خواهد شد.
ایزوله بودن دلتنگمان میکند ولی خب مزیت هم کم ندارد: اگر بخش بزرگی از جامعه تصمیم بگیرند از خانه کار کنند، در زمان رفت و آمدشان صرف جویی خواهد شد، بر قیمت زمین تأثیر میگذارد، ترافیک و آلودگی هوا کمتر میشود و خب به این ترتیب گاز گلخانهای کمتری تولید میشود. افراد معلول هم از شانس برابرتری برای یافتن کار بهرهمند خواهند شد.
اما این آیندهای نیست که همه بتوانند از آن سهمی داشته باشند. همینطور باید از خودمان بپرسیم که این آیندهای است که واقعاً میخواهیم؟ چون بسیاری از تغییرات که پیش بیایند غیر قابل بازگشت خواهند بود.
از سالهای پیش اقبال به دورکاری وجود داشت. نتایج برخی تحقیقات هم از افزایش بهره وری فردی حکایت دارد، چون وقت کارمندان در رفت و آمد تلف نمیشود و از عوامل مزاحم و حواس پرت کن سر کار هم خبری نیست. در سال 2014 مجله فست کمپانی این گمانهزنی را مطرح کرد که "آیا ممکن است تا سال 2020 نیمی از نیروی کار دورکار شود؟"
واقعاً اقبال به دورکاری وجود داشت، اما نه با آن سرعتی که انتظار میرفت. بر اساس آمارهای رسمی در امریکا فقط 30 درصد نیروی کار در سال 2019 میتوانستند بخشی از کارهایشان را به صورت دورکار انجام دهند. یک نظرسنجی در سال 2017 هم نشان میدهد که تنها 43 درصد پاسخگویان معتقدند که میتوانند بخشی از وظایفشان را دورکار انجام دهند.
اقبال به دورکاری زمانی فروکش کرد که مدیرعامل یاهو در سال 2013 دورکاری برای کارکنانش را ممنوع کرد. در ادامه چند شرکت معتبر هم روی خوش به دورکاری نشان ندادند و حتی تحقیقاتی انجام گرفت که نشان میداد دورکاری برای همکاری جمعی مضر است.
اما در همین سه چهار سال اخیر معادله عوض شده است. حالا اسلک و زوم آمده و شما میتوانید خیلی راحت ویدئو کنفرانس برگزار کنید. پلت فرومهایی برای انجام کار و پروژههای جمعی مثل آسانا و جیرا و سیلزفورس و نت سوئیت و جی سوئیت و آفیس 365 و..میتوان هر جای دنیا زندگی کرد و به صورت دورکار کارمند یک شرکت بود.
دو عاملی که باعث شد دوباره دورکاری مجدداً محبوب شود، یکی این ابزارها و دیگیری افرایش سرسام آور هزینه زندگی در شهرهای بزرگ بود. در ماهی می 2019 یک شرکت پرداخت آنلاین در سانفرانسیسکو اعلام کرد که 100 مهندس جدید استخدام میکند اما کاملاً به صورت ریموت!
این روزها به من به ندرت به دفتر مرکزی محل کارم میروم، ممکن است به من معترض شوید که تعاملات انسانی را از دست میدهم ولی راستش را بخواهید همکارانی که در یک اتاق کار میکنند هم از طریق اسلک با یکدیگر در تماس هستند!
حالا که ویروس کرونا کل دنیا را در بر گرفته است، سبک زندگی من هم فراگیر شده است!
هر چند مشخص نیست چقدر درگیر این ویروس هستیم ولی بسیاری از کارفرماها با دیدن مزایای دورکاری و کم نشدن بهرهوری ترجیح خواهند داد که همین شیوه را بعد از غلبه بر کرونا هم همچنان ادامه دهند.
بسیاری از شرکتها تصمیم گرفتند که رویدادهای بهاری خود را آنلاین برگزار کنند و میلیونها نفر هم اکنون مایحتاج روزانه خود را آنلاین خریداری میکنند. رفتارهای مصرفی ما همین گونه تغییر میکند و عادات جدیدی پیدا میکنیم.
دلیلش مشخص است: برای کسانی که این امکان را دارند تا از طریق دورکاری شغل و درامد داشته باشند، این روش ممکن است خیلی هم به دلشان بنشیند! خود من برای مثال دیگر نیاز ندارم در یک شهر گران قیمت اقامت داشته باشم و در ساعات رفت و آمدم هم صرفه جویی شده است! من و همسرم میتوانیم یک اتومبیل قدیمی را به اشتراک بگذاریم که چندان هم از آن استفاده نمیکنیم!
حتی خیلی از چالشها هم قابل حل است. شاید من دیگر از در خانه برای رفتن به سر کار در نیایم ولی میتوانم بیهوا سر ظهر به پارک نزدیک خانه بروم و سه کیلومتر بدوم بدون آنکه نگران این باشم که خیس عرق شوم و لباس برای تعویض نداشته باشم! شاید من نتوانم با همکارانم یک قهوه بخورم ولی همین قهوه را میتوانم با همسرم یا همسایهمان که او هم دورکار است، بنوشم! حتی من میتوانم تایم استراحت را با همکارانم تنظیم کنم که وقتی آنلاین گپ میزنیم چایی بنوشیم!
شاید در آینده نزدیک بسیاری از ما داوطلبانه از این انزوا استقبال کنیم! در واقع کارگران یقیه سفید تمام ابزارهای لازم را دارند تا همیشه در قرنطینه زندگی کنند! این را شاید بتوان یک جور امتیاز نامید!
کارگران یقه سفید این شانس را دارند که در خانه پشت لپ تاپ بنشینند و ناهار هم پیتزا سفارش دهند، ولی پیک موتوریها و نظافتچیها و ...از چنین امکانی محرومند. برای همین هم بود که آمازون از کارمندان خود خواست که حتما در این ایام شیوع کرونا از خانه کار کنند ولی به پیکهایش توصیه کرد تنها زمانی که علائم بیماری کرونا دارند مرخصی بگیرند.
این در حالی است که کارگران نیمه وقت و قراردای که کارهای یدی میکنند از اقشار بسیار آسیبپذیر هستند و معمولاً از حق مرخصی با حقوق و بیمه هم محرومند! و اتفاقا این افراد در صورت بیمار شدن با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم خواهند کرد و از طرفی چون محتاج نان شب هستند و پس انداز آنچنانی ندارند مجبورند که همچنان سر کار بروند.
پس وقتی ما صحبت از آینده دورکاری میکنیم یادمان باشد که اقشار زیادی از این امتیاز محرومند.
با این حال آن قشری که امکان کار در منزل را دارند، میتوانند تغییرات زیادی را ایجاد کنند. شرکتها برای استخدام نیروهایشان دیگر نیاز ندارند که در یک منطقه لوکس و گران شهری مستقر شوند و از هر جای دنیا میتوانند به راحتی نیرو بگیرند. اقتصاد شهرهای کوچک هم شاید تکانی بخورد و لازم نباشد که همه شرکت ها در پایتخت مستقر شوند.
هر تغییر اجتماعی اثرات مثبت و منفی خود را دارد. مسئله این است که بسیاری از تغییرات اجتناب ناپذیر است. آیا ما برای آنها آماده هستیم و اینکه چقدر میتوانیم خود را با این تغییرات منطبق کنیم؟
ترجمه آزاد از اینجا