به نظرتون آدم از کجا باید بفهمه یه نفر واقعا دوستش هست یا ویژگی های یک دوست خوب چیه؟
می خوام کمی از معنی رفیق در ذهن خودم براتون بنویسم.
واژه رفیق از ارفاق اومده خیلی جالبه؛ مگه نه ! به عمق قضیه که نگاه می کنی تمام معانی داخلش هست.
رفیق یعنی کسی که بتونه ارفاق کنه؛بتونه ببخشه و درمقابل مورد ارفاق هم واقع بشه.
رفیق یعنی وقتی بهش بگی نه؛اون فرداش نگه پس منم نه؛بگه باشه،چون نه گفتنِ تو رو بخشیده،این دفعه ارفاق کرده.
رفیق،دوست،بامرام هرچی که اسمشو بذاری یعنی کسی که بفهمه کِی حوصله داری،کِی نداری.
رفیق یعنی کسی که بفهمه حالت با چی خوب میشه،با چی بد؛اگه حتی تفکراتتون یکی نیست لااقل به دیدگاه های هم احترام بگذارید.
رفیق یعنی وقتی تب میکنی اون تب نکنه ولی لااقل بفهمه که چه سخته که تب کردی.
رفیق یعنی دلت قرص باشه که یکی هست که هواتو داره.
رفیق یعنی چیزایی هست که نمیدونی ولی ندونستنشون لطمه ای به رفاقتت وارد نمیکنه.
رفیق یعنی وقتی روزگار واست پشت سرهم بد آورد یا خوب آورد،یادت نره یه روزی اونم کنارت بوده.
رفیق یعنی چشماتو رو بدی هاش ببند و خوبی هاشو ببین و البته بکوش که بدی ها رو با هم حل کنین.
رفیق یعنی وقتی عاشق شدی جرأت کنی بهش بگی یکی دیگه هم هست که دوسش داری .
رفیق یعنی وقتی رفتی یادت بمونه و وقتی هستی به یادش باشی.
رفیق یعنی خیلی چیزها که خیلی ها دارن.
نمیدونم رفاقت از کجا شروع شد!ولی هروقت رفاقتی بوده قهر وآشتی هم بوده،دلخوری هم بوده،ناراحتی هم بوده،شادی هم بوده ولی خوبه که ببخشیم؛یاد بگیریم بدی ها رو زود فراموش کنیم.
سخته ولی ممکنه.
رفیق یعنی دوست داشتن به وقتی که حتی فکر می کنی شاید سخته دوست داشتن.
رفیق یعنی وقتی دلخوری فقط دلخور باشی نه دلگیر و دل زده.
رفیق یعنی کنارش باشی تا وقتی بهت نیاز داره و در قلبش باشی تا وقتی دوست داره.
رفاقت رو میشه تو هزاران جمله دیگه نوشت که دیگه شاید نتوانستم به زبان و کلام بیاورم.
حالا شما بگید از رفاقت.
سراپا گوشم.