برخی کلمه ادریس را مشتق از دروس و دراست دانسته و علت این نامگذاری را دانش بسیار یا ممارست او بر آموزش، ذکر کردهاند و گفتهاند که او بیشتر از سی صحیفه را تدریس کرده است.
این مفهوم در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در روایتی از امام صادق(ع) نیز تایید شده است در این روایت آمده است: «و سمی ادریس لکثرة دراسته الکتب: این که او ادریس نامیده شد برای آن است که کتابها را بسیار میخواند و درس میداد.»
برخی دیگر به اشتقاق کلمه «ادریس» از ماده «دروس» به معنای پنهان شدن، معتقد بوده و علت این نامگذاری را پنهان شدن ناگهانی ادریس بیان کردهاند.
بعضی میگویند ادریس اسمی عجمی (غیر عربی) است و نمیتواند مشتق از دراست باشد.
به قولی، ادریس همان هرمس است که در یونان باستان واسطه بین خدایان و انسان به حساب آمده است.
بنا بر یک نظریه دیگر، او همان کسی است که در تورات اخنوخ نامیده شده و نام پدر وی «برد بن مهلیل» است
و چون نام ادریس را، عرب از اهل تورات گرفته و مخارج حروف در زبان عربی با مخارج حروف در زبان یهود فرق میکند، چنین اختلافی در نام او به وجود آمده است.
باور کنید من خودم سعی کردم مخارج حروف هرمس را از مخارج عربی تلفظ کنم قولنچ شدم. دیگه از تلفظ اخنوخ نوح عبری از مخارج درست منصرف شدم و بدون بررسی بیشتر از خیر اینکه ادریس ایرانی اولین مکتب فلسفه رو بنا نهاد یا هرمس یا هرمز یا هورمزد یا اهورامزدا یا زرتشت میگذرم و مثل مابقی منابع من هم مینویسم:
با توجه به نقل قدما هرمس آغازگر بحثهای فلسفه بوده که این نخستین بحثهای فلسفی به صورت مکتب فلسفی هرمس تنظیم شدهاند و فلاسفهای که در مکتب هرمس تعلیم دیده بودند را هرامسه میخواندند.
همانطور که نظامی در خمسه در خردنامه میفرماید:
#فلسفه_در_پاورقی