نگرانی ها واقع گرایانه هستند و مربوط به موقعیت های خاص است .
از طرف دیگر اضطراب ترس عمومی “ناشناخته” است.
بیشتر اوقات اضطراب را نمی توان توسط کسی که آن را تجربه می کند،نام برد یا توضیح داد.
از آنجا که نگرانی ناشی از موقعیت های خاص و غالبا واقع گرایانه است،فرد برای حل مشکل خود اقدام می کند و علت نگرانی خود را حذف می کند.
اما در اضطراب افراد نمی توانند دلایل خاصی برای ترس های خود پیدا کند. در نتیجه ترس به همه موقعیت های زندگی تعمیم می یابد. بنابراین پاسخ طبیعی به اضطراب، فلج و عدم توانایی در انجام آن است.به همین دلیل بیشتر افراد برای کنترل اضطراب به سمت رفتارهای اجباری روی می آورند.
نگرانی یک واکنش طبیعی انسان است. اگر انسان به هیچ وجه نگرانی نداشته باشد، دیگر راهی برای زنده ماندن وجود ندارد.
نگرانی یک واکنش عاطفی حداقلی را ایجاد می کند، زیرا ما هنوز قادریم علیه آنچه ایجاد نگرانی می کند، اقدام کنیم.
کسانی که با اضطراب مزمن درگیر هستند، واکنش های عاطفی غیر منطقی و بیش از حد نسبت به محیط و شرایط خود دارند.
مانع از توانایی عمل در برابر آنچه که باعث اضطراب است، می شود.
اگرچه نگرانی یک پاسخ طبیعی انسانی است ، اما ما قادر به کنترل مدت زمان آن هستیم. از آنجا که نگرانی به ما امکان می دهد تا از نظر شناختی مسئولیت پاسخگویی به آن را داشته باشیم، می توانیم در پاسخ، احساسات خود را کنترل کنیم.
اما اضطراب مزمن مربوط به خارج از آگاهی شناختی ماست، فرد مسئولیتی در قبال واکنش اضطرابی خود احساس نمی کند و واکنش های بدنی ما را کنترل می کند.
ادامه مطلب در سایت :www.kidsedu.ir