امروز کلاً روزم فرق داشت، عجیب و عمیق بود…
جوری که وقتی چشمهامو باز کردم تازه فهمیدم کولر دیگه باد خنک نمیزنه—یعنی برق رفته،
و من اصلاً متوجه نشده بودم، حتی گرمم هم نشده بود!
انقدر غرق بودم توی اون لحظه که یادم رفت کجام.
این بهترین و حالخوبکنترین مدیتیشنی بود که توی این مدت انجام دادم.
قبلش ذهنم خیلی درگیر بود،
ولی وقتی مدیتیشن تموم شد،
کاملاً آروم و خالی شدم و حس سبکی کردم.
هنوزم این حس رو دارم،
مثل اینکه توی آسمون پر از ستاره و آرامش شب غرقم،
و حالم خوبه.
---
من زندهام و هنوزم اینجام.
فقط کافیه هر روز یه قدم کوچیک بردارم.
– مریم