به نام خدا ، سلام
هر کدام از ما نسبت به برخوردهایی که با مردمان کشور افغانستان داریم، برداشتها و ذهنیت هایی داریم که می تواند شامل طیف وسیعی از احساسات شود، از خشم گرفته تا ابراز محبت. البته که رسانه، شبکه های اجتماعی و جنبه های تاریخی نیز در آن بی تاثیر نیست، ولی من می خواهم در مورد نگرش خودم و تغییراتش صحبت کنم، و در نهایت نظر شما دوستان عزیز را بدانم
کمی قبل تر
کمی قبل تر یک پیج متعلق به یک فرد افغانستانی ساکن ایران بود (فکر می کنم در شهرری ساکن بود) که مدام در حال توهین به ایران و ایرانی ها بود و با ابراز اینکه ایرانی ها آمدند و سرزمین ما را غصب کردند، خودشان را مالک این خاک می دانستند و می گفتند اگر کسی قرار باشد از این خاک برود شمایید و نه ما! طبیعتا برخورد های دو طرف (ایرانی و افعانستانی) در کامنت ها و پست ها قابل پش بینی هست، سراسر توهین و بی احترامی به قوم و شخصیت و خانواده و مذهب یک دیگر… (شخص من هم مدتی در این دام افتادم) بعد ها که از نگاه بالاتری به مسئله نگاه کردم، و پیام ها و پست ها را بانگرش دیگری دیدم، فهمیدم که کاملا مشخص هست که هدف اصلی همین به مناقشه کشاندن هر دو طرف هست، و هر دو طرف دارند در زمینی که برایشان ساخته شده بدون اطلاع بازی می کنند. به قول آقای شهاب مرادی: در رقابت های کثیف، آن کسی برنده است که کثیف تر هست…
کمی بعدتر
کمی بعدتر در شرکت یکی از دوستان که در حوزه فروش تجهیزات دندانپزشکی فعالیت دارد، به عنوان مشاور چند ساعت در هفته حضور پیدا می کردم، در عین ناباوری متوجه شدم، فردی کارهای خدماتی و نظافتی شرکت را انجام می داد یک دندانپزشک هست! دندانپزشکی که روزگاری دو مطلب دندانپزشکی در پایتخت داشته است و در زمینه دندانپزشکی فرد حاذقی هم بوده است. ولی تفاوت اینجا بود که آن فرد ایرانی نبود و افغانستانی بود، آن پایتخت هم تهران نبود کابل بود. بعد از تصرف کابل توسط طالبان هر دو مطب به همراه همه تجهیزات و وسایل را به قیمت یک هفتم فروخته است به ایران آمده است.
از کمالات و ادب و احترام این فرد هرچه بگویم کم گفته ام، این فرد با اینکه کارهایی رو انجام می داد که در شانش نبود ولی همیشه با احترام و ادب برخورد می کرد و همیشه کارش رو به درستی انجام می داد.
یکبار که سر صحبت با اون باز شد، ازش پرسیدم تو کشور ما کار بهتری که به تخصص و تجربه شما نزدیک باشه نیست! گفت به دلیل مشکلات اقامتی و اینکه قبول نکردن مدرک تحصیلی ما امکان کار کردن رسمی برای ما وجود ندارد، اگر نه قطعا من می توانم فرد مفیدتری باشم.
بخواهیم یا نخواهیم
بخواهیم یا نخواهیم وضعیت دو کشور همسایه و هم زبان و (نسبتا) هم فرهنگ و هم دین و هم آیین این هست، ایران با مشکلاتی نظیر مهاجرت نیرو متخصص، کاهش رشد جمعیت، تحریم و فشار های شدید اقتصادی داخلی و خارجی دسته پنجه نرم می کند و کشور عزیز افغانستان هم سراسر ناامنی و جنگ های پی در پی هست، و قطعا می دانیم که اگر جایی امنیت وجود نداشته باشد، امکان توسعه فردی و اجتماعی وجود ندارد ( قبلا در مطلبی با عنوان عوضش امنیت داریم در باره این موضوع صحبت کرده ام)
و بعد از آن هم پسر عمویش که کارشناسی کامپیوتر و مدرک IELTS داشت به تیم ما اضافی شد…
چه کنیم؟
چه کنیم؟ به عرق به خاک و خون خود اجازه ورود هیچ کس به این محدوده جغرافیایی را ندهیم؟ یا می شود با در نظر گرفتن ملاک های بالاتری مثل دین و آیین و زبان و فرهنگ و تخصص در کنار هم زندگی کرد؟ مگر ما مالک همیشگی این محدوده خاکی هستیم؟ یا هرچه منابع در این محدوده خاکی هست برای ماست؟ ما نمی توانیم با افرادی که شاید هم خون ما نیستند (که هستند) و می توانند به رشد جامعه کمک کنند و سرباری هم برای جامعه ندارند زندگی کنیم؟
به نظر من در شرایط فعلی بهترین راهکاری که می تواند حکومت و ما مردم در پیش بگیریم این هست که پذیرای نیروهای متخصص (در هر حوزه ای، فرهنگ، هنر، مهندسی، پزشکی، عمرانی، …) از کشور همسایه و هم زبانمان باشیم، این کار مزیت های بسیار زیادی برای خود ما هم دارد.
همه ما می دانیم که پرورش یک نیرو متخصص برای یک حکومت از تولد تا تخصص چقدر هزینه دارد، حال یک فرد متخصص خودش علاقه دارد در بین ما باشد، چه اشکالی دارد، یک پزشک بیشتر، یک مهندس بیشتر در این جامعه قطعا منجر به رفاه بیشتر جامعه می شود. این را در نظر بگیریم که هم زبانان افغانستانی ما به مراتب از ما ایرانی ها فعال تر و تمام کننده و کم توقع تر هستند.
حتی به نظرم ایرادی ندارد که ممکن باشد در کوتاه مدت (بعد از تایید مراجع) به هم وطنان جدیدمان تمام حقوق شهروندی (از جمله رای دادن) را اعطا کنیم و بتوانیم فارغ از نگاه های قدیمی و کلیشه ای با هم برای پیشرفت جامعه و این خاک تلاش کنیم.
شرکت های فناوری محور می توانند در این مورد پیشرو باشند، می توانند متخصصانی افغانستانی که در قسمت های مختلف فناوری (از برنامه نویسی گرفته تا شبکه و زیرساخت) فعال هستند را به کشور و شرکت های خود دعوت کنند و از توامندی های ایشان بهرمند شوند.
همان طور که در اول متن نوشتم، به دلیل وجود نظرات متفاوت در این زمینه، نوشتن این متن همراه با ریسک هست، ولی بیایید در کنار هم، محترمانه با هم صحبت کنیم، خوشحال می شوم نظر شما هم در این مورد بشنوم