Mary
Mary
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

در نکوهش یک واقعیت ناراحت کننده ...

داشتم به این فکر میکردم که چقدر ممکنه از اعتماد ما آدما سواستفاده بشه... مثلا کسی که دوسش داری و خیلی بهش اعتماد داری اونقدری که فکر میکنی وفادار نباشه ! کارایی بکنه ، چیزایی بگه و جاهایی بره که اگر باشی نمیکنه ، نمیگه و نمیره! من همه تلاشم میکنم امن امن باشم ، ولی ایا چنین رفتاری با ما خواهد شد رو واقعا نمیشه قسم خورد! حتی خانواده و دوستان! چند وقته حس خوبی نمیگیرم از این مسائل و با همه وجودم دوست دارم از همه فاصله بگیرم.ساعات کاریم رو به طرز وحشتناکی افزایش دادم یعنی از سال جدید این پلن من هست، خفه کردن خودم توی کار! اونم کاری که کلا به طرز احمقانه ای سنگینه!

چند روزه اومدم خونه. هر روز هر روز توی خیابون و کوچه ها راه میرم.مفیدترین کارم بیش از 10هزار قدم در روز برداشتنه.از این افزایش ساعات کاریم ترسیدم.نسبت به همه چیز مرددم.حسم به همه چی اینه، خوب که چی.دیدی میگن رها زندگی کن و آماده باش طرد کنی یا طرد بشی.چقدر ناراحت کننده است که آدمایی که میگن دوست دارن در واقع پتانسیل بالایی برای ترک کردنت دارن و یا اینکه تو رهاشون کنی و بذاری بری از زندگیشون و هر دوتاتون همین جوری زندگی رو ادامه میدید!ف...ا...ک

الان نشستم توی هال خونه،خونه به شدت به هم ریخته ،تلویزیون روشن و مادر مریض احوال و پدر بی حوصله و من افسرده حال با درد شانه راست و ناراحت از رفتار کسی که فکر میکردم خیلی امنه!


ساعات کاریماعتمادزندگیناراحت
ماری و تلاش برای ارتقای سلامت روانش:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید