مریم نعیمی
مریم نعیمی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

پدر و مادر ناآگاه چگونه فرزندی را به جامعه تحویل خواهند داد ؟



پدر و مادر ناآگاه با کنترل های بی مورد و بکن نکن های سخت گیرانه باعث می شوند کودک فکر کند احساس و تصمیمش بد است در نتیجه، جهانی که در آن خواسته کودک، احساس و تصمیمش بد و غلط است و با مخالفت پدر و مادر روبه روست برای او ناشناخته است. ارمغان چنین جهانی برای کودک به جای استقلال و آزادی، شک و تردید است. و این شک و تردید باعث می شود که از موضوع تازه ای وحشت کند و بترسد.
چنین کودکی کوشش می کند، اشتباه نکند. شکست برای او غیر قابل قبول و تحمل است و تنها نظر و قضاوت دیگران، اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند. پس من و شما صاحب فرزندی هستیم که از چیز جدید به خاطر اینکه، آن را نمی شناسد یا به خاطر خطر، اشتباه و یا شکستی که در کمین هر کاری می بیند، آهسته آهسته از کار می افتد و تصمیممی گیرید با کارهای تکراری پذیرفته شده، مادی و معمولی که برای هیچ کس مسئله و مشکلی به وجود نمی آورد، زندگی خود را سپری کند و همانگونه که گفته شد تنها نگرانی چنین فردی، قضاوت و نظر دیگران خواهد بود. همچنین همراه با این شک و تردیدها، اضطراب، نگرانی، ترس و وحشت، سراسر وجودش را در بر می گیرد.
این وضعیت کودک را معمولا به دو مرحله افراطی می کشاند: در مرحله ی اول، با انزوا و کناره گیری و هیچ کاری نکردن هیچ خطری را متوجه خودش نمی کند و در مرحله ی بعد، با کمال گرایی (همه کارها باید به بهترین صورت خودش باشد) دهان همه را به جهت هر گونه اعتراض و سرزنشی می بندد.
حال این انسان کمال گرا که در کودکی چنین آموخته؛ دست به تعارف و تظاهر می زند، پنهان کار، دروغگو و فریب کار خواهد شد. به بیان دیگر برای رسیدن به آن چه که برایش مهم ترین است یعنی آرامش و امنیت و در آمدن از این همه شک و تردید چاره ای جز بازی و فریب نخواهد داشت. کودک در این حالت وجود خودش را انکار می کند، حس خودش را رد و نفی می کند، احساس خودش را نادیده می گیرد و فکر و عقیده خودش را کنار می گذارد. زیرا جهان، تجربه درونی و شخصی او نیست و باید به قضاوت و نظر دیگران بسنده کند و باید همه چیز و همه کس باشد جز آن چه که هست. این گونه انسانها بسیار تنها هستند. اگر چه ظاهرا نقش اجتماعی هم ایفا می کنند. و بجای آموختن از زندگی، یا با دیگران می جنگند یا به شکل انگل وار به آنها می چسبند. به جد بر این باوریم همه این مشکلات که متاسفانه امروز جامعه مانیز با آن دست به گریبان است، تنها و تنها به یک دلیل ایجاد می شود و آن هم توقف در مراحل رشد روانی - عاطفی است. عامل اصلی این ناهنجاری عدم آگاهی پدران و مادران از مراحل رشدی کودک است و آسیبی که در پی آن به کودک وارد می شود. این امر باعث شکل گیری انسانی می شود که ده، بیست، سی، و یا پنجاه ساله است در حالی که روان وی به دلیل صدمات وارده در مراحل ابتدایی رشد متوقف شده و دو، سه و یا پنج ساله باقی مانده است و عدم تناسب و تعادل بین رشد سنی و رشد روانی خواستگاه بسیاری از معضلات اجتماعی از جمله اعتیاد و... است.

سبک های فرزند پروری دو حیطه در نظام تربیتی والدین وجود دارد:?

یکی حیطه عاطفی دیگری حیطه کنترلی (اقتدار). بر اساس این دو حیطه سبک های فرزند پروری به چهار دسته تقسیم بندی می شوند
1- فرزند پروری مقتدرانه (علمی) 2-
فرزند پروری مستبدانه 3- فرزند پروری سهل گیرانه
4- فرزند پروری بی اعتنا در سبک فرزند پروری مقتدرانه گرما و محبت به همراه کنترل رفتارهای کودک به تعادل رسیده اند و ثبات و پایداری والدین در رفتارشان با کودک احساس امنیت در کودک بوجود می آورد. این سبک باعث تولید کود کی خلاق، با اعتماد به نفس، با عزت نفس و مسئولیت پذیر می گردد و تقریبا با هر سرشتی سازگار است.
در سبک فرزند پروری مستبدانه گرما و محبت والدین کم است و در مقابل کنترل بر رفتار کودک شدت بیشتری دارد. این سبک کودکانی دمدمی مزاج و پرخاشگر که دچار اختلالات رفتاری شدید هستند را تولید می کند و چنین کودکانی از امنیت کافی برخوردار نمی شوند.
در سبک فرزند پروری سهل گیرانه، گرما و محبت زیاد ولی کنترل و نظارت کم است. اینها کودکانی پرخاشگر و نا پخته و خارج از کنترل و اصطلاحا «لوس، تولید می کنند
در سبک فرزند پروری بی اعتنا هم سطوح گرما و محبت پایین است هم کنترل و نظارتہ اینها کودکانی متوقع، سرکش، نا فرمان تولید می کنند.

والدین با این آموزش ها اطلاعاتی کسب می کنند و این اطلاعات آنها را قادر می سازد در تربیت کودک خود مهارتهایی بدست آورند. اگر چه همه ما پدر و مادر هستیم ولی این مهارتها می تواند از ما پدر و مادر بهتری بسازد درست مانند اینکه همه ما می توانیم بدویم ولی یک دونده حرفه ای نیاز دارد مهارتهای بیشتری بدست آورد.



پدر و مادرفرزند پروریوالدین بدانندسبک زندگیهشدار
روان درمانگر کودک و نوجوان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید