سلام! من مریم هستم، ۲۵ ساله از تهران!
از بچگی وسط کامپیوتر و برد و مادربرد بزرگ شدم، دلیلش هم داشتن پدری است که مهندس الکترونیک و کارمند شرکت داده پردازی (IBM ایران) هستند. مدرک این مدعا هم میتونه عکسی باشه که توی سن ۴-۵ سالگی ازم وسط نمایشگاه الکامپ گرفته شده!
عکسی که شاید هم سنهای من یکم اونورتر و توی شهربازی که اون زمان کنار نمایشگاه بین المللی بود، ازشون گرفته میشد. بزرگ شدن توی همچنین فضایی باعث شد تا قبل از به دنیا اومدن خواهرم، اولین همبازی من کامپیوتر باشه. تفریحم درست کردن صفحه های خالی ورد با پیج بردرهای مختلف بود که بعدش پدرم اونها برام پرینت بگیره و من روی صفحه هایی که خودم طراحی کردم، تحقیقهای مدرسه رو بنویسم!
همین آشنایی زودهنگام من با کامپیوتر و تسلطم بهش، باعث میشد تا سر کلاسهای خسته کننده و ابتدایی "رایانه" توی مدرسه، همیشه حوصلهام سر بره! آخه من تقریبا مدرک ICDL تجربی داشتم، اونوقت باید به حرفهایی معلمی گوش میدادم که تعریف میکرد موشواره چیه، کبیورد چیه، صفحه نمایشگر چیه!
سال سوم راهنمایی مدرک رسمی ICDL رو گرفتم و همون سال وارد تیم رباتیک مدرسه شدم. یه شروع جدید برای آشنایی های عمیقتر با مفاهیم کامپیوتر و الکترونیک. اول دبیرستان توی المپیاد روبوکاپ شرکت کردم و رتبه ۲ منطقه رو آوردم، این اتفاق هم شروعی شد برای آشنایی با برنامه نویسی.
این روند تا سال سوم دبیرستان ادامه پیدا کرد، ۳سال شرکت توی مسابقات بین المللی ایران اپن و ساختن چندین روبات مختلف باعث شد تا بدون شک و تردید اولین و آخرین انتخاب من برای دانشگاه، رشته کامپیوتر باشه. از اونجایی که آخرین سال مسابقات روباتیک خوارزمی توی دانشگاه امیرکبیر برگزار شده بود، دل من بدجوری اونجا گیر کرده بود و در همین راستا انتخاب ۶ام لیست من، علوم کامپیوتر دانشگاه صنعتی امیرکبیر شد.
چهار سال توی اون دانشگاه درسهای مختلفی مثل برنامه نویسی، سیستم عامل، طراحی وب، پایگاه داده و ... خوندم و با کلی مفهوم جدید دیگه آشنا شدم. سال ۹۵ که فارغ التحصیل شدم، به خاطر ۱۰۰۱یی مساله که توی دوران کارشناسی بود و کلا خسته شده بودم، ترجیح دادم برخلاف اکثریت دوستانم، مستقیم وارد دوره کارشناسی ارشد نشم! راستشو بخواین همون سال کنکور دادم ولی با رتبه ۱۲۰۰۰یی که توی رشته مهندسی کامپیوتر آوردم، گفتم این کار من نیست. نمیتونستم بشینم بکوب و پیگیر درسهایی رو بخونم که اصلا خوشم نمیاد ازشون. و علاوه بر این قبولی توی این رشته توی دانشگاهای تهران به رتبه خوبی نیاز داشت. همین باعث شد که به جای ارشد خوندن، از دی ماه وارد یه شرکت استارتاپی بشم و تجربه کار کردن رو شروع کنم.
از اونجایی که در کنار پدر مهندس، مادر استاد دانشگاهی داشتم که علاقه وافری به درس و تحصیل داشت، هر روز این روضه دم گوشم خونده میشد که مریم مادر! دیگه هر زپرتی یه کارشناسی ارشد گرفته، بیا کنکور شرکت کن، ارشد بخون. هرروز این بساط بود! تا جایی که واقعا خسته شدم و دی ماه سال ۹۶ تصمیم گرفتم توی کنکور ۹۷ شرکت کنم. ولی چون ۱سال توی استارتاپ کار کرده بودم و با مفاهیم کارآفرینی و نوآوری آشنا شده بودم، تصمیم گرفتم مدیریت کارآفرینی بخونم! که همون آسون باشه و هم بهش علاقه دارم.
اما باز مادر گرامی موافقت نمیکردن، میگفتن این رشته سبکه، زشته بخونی. یه رشته بهتر بخون! همین باعث شد که یه روز بریم مدرسان شریف و از مشاور برای انتخاب یه رشته سنگین و وزین کمک بگیریم! اون خانم مشاور که الهی هر جا که هست خدا خیر دو عالم رو بهش بده، منو برای اولین بار با رشته مدیریت فناوری اطلاعات آشنا کرد. رشته ای که مثل مهندسی کامپیوتر و فناوری اطلاعات سخت نبود، و در عین حالت او دیسیپلین کامپیوتری رو هم داشت. بسته این رشته رو خریدیم و اومدیم خونه!
درسهایی که برای کنکور باید میخوندم اینا بودن : مدیریت، مدیریت از دیدگاه اسلام، زبان، OR، کارآفرینی، ریاضی،اقتصاد. از همون اول تصمیم گرفتم یه سری درسهارو حذف کنم چون هیچ ایده نداشتم نسبت بهشون، و تمرکز رو بذارم رو مابقی علی الخصوص زبان که همیشه خدا دادرس من بوده. از اونجایی که صبح تا ساعت ۵ سر کار بودم، وقت کمی داشتم که توی ۵ماه بتونم درس بخونم. هر جمعه آزمونهای مدرسان رو شرکت میکردم و همون یکم انگیزه میداد بهم که به سرفصلها برسم.
مرداد ماه نتایج اومد و من کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات دانشگاه تربیت مدرس قبول شدم. رشته ای که اوایل نمیدونستم اینقدر جذابه و دوسش دارم. راستی اینم بگم که خرداد ماه همون سال (۹۷) کارم رو عوض کردم و توی یک شرکت پخش مشغول به کار شده بودم. همین باعث شد که درسهای اون ترم رو بتونم کامل توی دنیای واقعی لمس کنم، درسهای مبانی رفتار سازمانی، تئوریهای مدیریت، ERP، MIS، مدیریت دانش و آمار.
این که توی شرکت ما از سیستم ERP استفاده میشد، باعث شده بود خیلی راحت این درس رو بفهمم و بتونم تمرینها و تحلیلهاش رو انجام بدم. موضوعی که برای بقیه همکلاسیها خیلی سخت بود. همین اتفاق در مورد درس MIS هم افتاد. چون پروژه نهایی این درس تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات یک سازمان و ارائه پیشنهاد برای بهبودش بود. خب اگر یه نفر کارمند نبود کار سختی داشت در این مورد! این دو تا درس و اتفاقاتش در طول ترم باعث شد تا برای هر فردی که میخواد این رشته رو بخونه چنتا توصیه داشته باشم :
درسهای این رشته بیشتر یه معرفی و توضیح اجمالی از مباحث پیشرفته کامپیوتر مثل هوش مصنوعی، سیستمهای خبره، منطق فازی، سیستم های اطلاعاتی، داده کاوی و ... رو شامل میشن. طبیعی هست که به هیچ کدوم از این مباحث در حد عمیق پرداخته نمیشه و این خود شما هستید که بعد از آشنایی نسبی و پیدا کردن علاقتون، باید به دنبال یادگیری بیشتر اون موضوع برید. این کار هم که شکر خدا به لطف اینترنت به سادگی امکان پذیر هست. البته در کنار این موضوعات، به دلیل ماهیت اصلی رشته یعنی مدیریت، شما به نوعی به شکل یک مدیر فناوری اطلاعات هم تبدیل میشین. مدیری که برای وضعیت فناوری اطلاعات و سیستمهای سازمان تصمیم گیری میکنه، راه حل ارائه میده، سیاستگذاری میکنه و یک رابط میان مدیران ارشد و افراد کارمند در این حوزه میشه.
خلاصه که این داستان من و کارشناسی ارشد خوندنم بود. امیدوارم که از خوندن این متن خسته نشده باشید و اگر تصمیم به ادامه تحصیل توی این رشته رو دارید، این نکتهها بهتون کمک کنه :)
پ.ن : با احترام به تمامی کارشناسان ارشد مدیریت کارآفرینی و نوآوری و کارشناسان مترجمی زبان و معماران عزیز!