من یک آفرودیت هستم. الهه زیبایی، جذابیت و شهوت در یونان باستان. حاصل اخته شدن اورانوس توسط پسرش. پسری که در واقع عضو بدن مذکور پدرش را در آب انداخته و طبق روایات یونانیان باستان، در اثر این واقعه، آفرودیت سوار بر گوش ماهی از میان کف آب بالا آمده و به ساحل رسیده است. این داستان را سر یکی از قرارهایی که رفته بودم پسرک آن ور میز برایم تعریف کرد وقتی که به او گفتم طبق تست روانشناسی کهن الگو من یک آفرودیت هستم.
وقتی از میان موضوعات متنوع مسابقه محتوابازها، که برعکس موضوعات تمام انشاءهای مدرسه جذاب بود، به عشق در یک نگاه برخوردم، با خودم گفتم:« مریم تو ساخته شدی که درباره این موضوع بنویسی!» البته در این دنیای مدرن درهم و برهم، نمی دانم نگاه را اولین باری در نظر بگیرم که عکس طرف را در میان انبوه عکس های پسرهای تکیه داده به ماشین و کت شلوار پوش بامبل دیدهام، یا زمانی که در اینستاگرام چشمم به عکس گرد کوچک پروفایلش افتاده بود.
به عنوان یک الهه عشق، به شخصه عشق در نگاه اول را بارها و بارها تجربه کردهام. از آنجایی که از آن دسته افرادیم که هر بحثی پیش میآید به دنبال حقیقت، دست به دامن پیردانا یا گوگل خودمان می شود، میخواهم اول از همه برای شما بنویسم که آیا از نظر علمی عشق در نگاه اول واقعا وجود دارد؟ اگر وجود دارد چرا اتفاق میافتد؟ و بعد برایتان تجربه های شخصی خودم را تعریف کنم.
مقالات روانشناسی در این رابطه را زیر و رو کردهام و آخرش فهمیدم عشق در نگاه اول وجود دارد و حدود 60 درصد از آدمها آن را گزارش می کنند. تحقیقات نشان داده است که افراد تمایل دارند در عرض چند ثانیه پس از ملاقات با یک شخص تصمیم بگیرند که آیا به صورت عاشقانه به آنها علاقه مند هستند یا خیر و این تصمیم تقریباً آنی، به ترکیبی از نشانه های فیزیکی و روانی بستگی دارد که در نگاه اول در مورد آن شخص دریافت می کنند.
در ادامه باید بگویم که روانشناسان نمی توانند یک چیز زیبا را برای ما نگه دارند و گزارش کردهاند که عشق در نگاه اول با زیبایی و جذابیت فرد رابطه مستقیم دارد و در واقع مردم کشش فیزیکی را با عشق اشتباه می گیرند. هورمون هایی مانند سروتونین و دوپامین که کارشان به ترتیب، جاری کردن حس خوب و ایجاد لذت است، وارد عمل میشوند تا احساسات عجیبی در آدم ایجاد کنند تا باور کنی یک اتفاقی افتاده است.
در واقع، هرچه جذابیت فرد برای شما بیشتر باشد احتمال عشق در نگاه اول با آن فرد، افزایش پیدا می کند. این نشان می دهد که اکثریت افرادی که ادعا می کنند در نگاه اول عاشق شدهاند در واقع در نگاه اول شهوت را تجربه کردهاند.
احساسات شدید اشتیاق و هیجان مرتبط با عاشق شدن حاصل مجموعهای از واکنش های عصبی شیمیایی است که توسط سیستم پاداش مغز و انتقال دهنده عصبی دوپامین تغذیه می شود. این واکنش شیمیایی فرد را برمی انگیزد تا به دنبال نزدیکی و صمیمیت باشد. حس جاذبهای که فرد این این فرآِیند تجربه میکند، شبیه حسی است که یک فرد معتاد به مواد مخدر تجربه می کند. تحقیقات هلن فیشر، رفتار شناس، نشان میدهد که این سیستم پاسخ به محرک عاشقانه از نظر تئوری میتواند به صورت آنی فعال شود و همان عشق در یک نگاه را شکل بدهد.
در تحقیقی در سال 2017 درباره عشق در نگاه اول، محققانی که از حدود 400 زن و مرد درباره تجربه شان پرسش و پاسخ کردند. نتایج این تحقیق را در ادامه باهم بخوانیم.
· عشق در نگاه اول فقط یک خاطره ساختگی نیست.
برخی محققان معتقد بودند که افراد پس از شکل دادن رابطه، خاطره ساختگی میسازند که از همان نگاه اول عاشق آن فرد شده اند. گرچه این خطا ممکن است در مغز اتفاق بیفتد اما افراد زیادی هم دقیقا پس از آشنایی با فردی عشق را گزارش میدهند.
· مردان بیشتر از زنان عشق در نگاه اول را گزارش می دهند.
و بازهم مردان نظرباز...
· عشق در نگاه اول معمولاً دوطرفه نیست.
واقعیت تلخی که باید بپذیریم حتی عشق در حالتهای دیگر هم ممکن است دوطرفه نباشد.
· عشق در نگاه اول واقعا عشق نیست.
به عنوان دختری یک لنگه پا مانده میان دهه هشتادی و دهه هفتادی بودن، اولین باری که عشق در یک نگاه را تجربه کردم، وقتی بود که عکس او را در فضای بنفش رنگ وایبر دیدم. چهارده سال و نیمه بودم و تا به حال حسی شبیه به آن را تجربه نکرده بودم.
بعد از 7 ماه رابطه با عشق اولم فهمیدم نه! عشق تنها احساسات لحظهای و تپش قلب نیست. برای خودش منطقی باید داشته باشد و نوع سالم و ناسالمی دارد. با گذشت 6 سال، آخرین بار یک سال پیش بود که باز در دام عشق در یک نگاه افتادم. اگر مثل من فردی باشید که روابط عاطفی مختلفی تجربه کرده است و در عین حال به عاشق شدن اهمیت زیادی میدهد، حتما می دانید که حتی وقتی تصور میکنی دیگر فقط منطقی به رابطه نگاه میکنی باز در دام آن حس هیجانی میافتی و آرزو میکنی این بار مانند فیلمهای سینمایی و رمانهای نوجوانیات همه چیز خوب پیش برود.
آن زمان هم بعد از تجربه تمام کردن یک رابطه دو ساله و سرقرار رفتن با پسرهای مختلفی که از نظرم خیلی از بدیهیات ارتباط اجتماعی را بلد نبودند، برای پسری با موهای فرفری قهوهای و چشمان روشن همراه با لک و پیسهای کوچکی بر روی دستانش قلبم به تپش افتاد. اما او هادس بود، خدای دنیای مردگان و روحیاتش دقیقا برعکس من آفرودیت شیطون و اجتماعی بود. با این وجود من حس جاذبه عجیبی نسبت به او داشتم. این جاذبه نتیجهای هم نداشت و با فاصله گرفتن او و بیخیال شدن من به پایان رسید.
اما در آن زمان این تجربه به من نشان داد حتی بعد از تلخی یک رابطه دو ساله ناموفق و دلتنگی مستمر، می توانم عشق را، حتی به غلط تجربه کنم. من فکر میکنم عشق در یک نگاهاگرچه عشق واقعی نیست، اما هیجانی است که در میان زندگی روزمره میتواند به ما یادآوری کند که عشق چقدر زیبا و ضروری است. انگیزهای است که باعث میشود از ناامیدی نسبت به پیدا کردن نیمه گمشدهمان دست برداریم و بار دیگر پس از شکستهای مختلف برای عشق قدم برداریم. به نظر من عشق در نگاه اول راه طبیعی است که ما انسانها را هل بدهد تا از عشق ناامید نشویم و دست از دنبال کردن آن برنداریم.