Alex Smit
Alex Smit
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

آکادمی جهش‌یافته قسمت ۸

می جلو می‌رود و کیف دختر را می‌گیرد. ایکاریس لبخند شل و ولی می‌زند. از راهروهای عمارت رد می‌شوند و به سمت محوطه باز بیرون می‌روند. همه بچه ها شکه به آن دو نگاه می‌کنند.

- ایکاریس! شنیدم چی شده...

دستش را می‌گیرد. ایکاریس لبخند می‌زند. می جلو می‌آید و می‌گوید:"اونم میاد ایکاریس. از پرفسور اجازه گرفتیم." کیف لوییس را هم می‌گیرد. هر سه به سمت کویین‌جت می‌روند. می کیف‌هایشان را در گوشه‌ای می‌گذارد. پشت صندلی خلبان می‌نشیند.

***

در تمام مسیر ایکاریس ساکت نشسته است. می بلند می‌گوید:"داریم می‌رسیم. آماده فرود باشید." می آرام کویین‌جت را فرود می‌آورد. لوییس سریع پیاده می‌شود. تا آکادمی معروف شیلد را ببیند. می از روی صندلی بلند می‌شود و به سمت ایکاریس می‌رود. آرام اشک‌های دختر را پاک می‌کند. لوییس بلند ایکاریس را صدا می‌زند. ایکاریس لبخند غمگینی می‌زند و داد می‌زند:"الان میایم."



*این داستان با الهام از مجموعه ی مردان ایکس می باشد.*




alex smit
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید