Alex Smit·۶ ماه پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۱۱ساکت در راهروها به سمت پارکینگ آکادمی میرود. یک ماه قبل از بیمارستان مرخص شده بود و تمام ماه را به جلسه با اعضای مختلف سازمان گذرانده بود…
Alex Smit·۶ ماه پیش...سلامچند ماهی از آخرین باری که اینجا نوشتم گذشته...هنوز هم مدام دفترم پیشم هست و همش دارم مینویسم ولی حس نویسنده بودن ندارم. اونقدر خوب نیس…
Alex Smit·۱ سال پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۱۰آرام مینشیند. دخترک هنوز خواب است. بیدارش نمیکند. از روی پاتختی دفترش را بر میدارد. دفتری سیاه با لبه های سرخ. آرام دفتر را باز میکند.…
Alex Smit·۱ سال پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۹ایکاریس به پشتی مبل تکیه میدهد. میداند کاری از دستش برنمیآید. دست هایش را مشت میکند و فشار میدهد. در باز میشود.لوییس آرام جلو میآی…
Alex Smit·۱ سال پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۸می جلو میرود و کیف دختر را میگیرد. ایکاریس لبخند شل و ولی میزند. از راهروهای عمارت رد میشوند و به سمت محوطه باز بیرون میروند. همه بچه…
Alex Smit·۱ سال پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۷ به پرفسور لبخند میزند. کسی را در سایهها ی اتاق میبیند. - ممنون که سریع خودت رو رسوندی. موضوع جدیه پس سریع میگم. اومدن دنبالت.روبروی ای…