Alex Smit·۱ ماه پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۱۰آرام مینشیند. دخترک هنوز خواب است. بیدارش نمیکند. از روی پاتختی دفترش را بر میدارد. دفتری سیاه با لبه های سرخ. آرام دفتر را باز میکند.…
Alex Smit·۱ ماه پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۹ایکاریس به پشتی مبل تکیه میدهد. میداند کاری از دستش برنمیآید. دست هایش را مشت میکند و فشار میدهد. در باز میشود.لوییس آرام جلو میآی…
Alex Smit·۱ ماه پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۸می جلو میرود و کیف دختر را میگیرد. ایکاریس لبخند شل و ولی میزند. از راهروهای عمارت رد میشوند و به سمت محوطه باز بیرون میروند. همه بچه…
Alex Smit·۱ ماه پیشآکادمی جهشیافته قسمت ۷ به پرفسور لبخند میزند. کسی را در سایهها ی اتاق میبیند. - ممنون که سریع خودت رو رسوندی. موضوع جدیه پس سریع میگم. اومدن دنبالت.روبروی ای…
Alex Smit·۱ ماه پیشآکادمی جهشیافتهها قسمت ۵در سالن را باز میکند. وارد میشود و در را میبندد. فلش کوچکی را به دستگاه وصل میکند. بعد از چند دقیقه رباتها آماده میشوند. دستمال سیاه…
Alex Smit·۱۰ ماه پیشآکادمی جهشیافتهها قسمت ۴- "با قدرت زیاد مسئولیت زیاد هم میاد " درسته؟+ بله. "با قدرت زیاد مسئولیت زیاد هم میاد ". بخشی از این مسئولیت در قبال خودته. از همون روز ت…
Alex Smit·۱۰ ماه پیشآکادمی جهشیافتهها قسمت ۳- ایکاریس! ایکاریس!!آرام چشمانش را باز میکند. در یک لحظه همه چیز را به یاد میآورد. با وحشت از روی مبل بلند میشود .- آروم ایکاریس ، آروم…