درباره انیمشین "افسون" محصول شرکت دیزنی
چاپ شده در روزنامه سازندگی در تاریخ 1400.11.06
نویسنده یادداشت : مریم تاواتاو (نویسنده و منتقد)
جادو یعنی تو
انیمیشن موزیکال "افسون"محصول شرکت دیزنی، از فیلم های خوش آب و رنگ سال 2021 است. داستان، درباره یک خانواده خارق العاده به نام "مادریگال" است که در خانه ای جادویی زندگی می-کنند. جادوی اِنگانتو به هر کودک در این خانواده، قدرتی شگفت انگیز داده. تنها عضوی که از این قدرت محروم مانده "میرابل" است؛ دختری پر جنب و جوش که در این شهر شگفت انگیز کنار خانواده اش زندگی می کند. آن هم در حالی که قدرت های ماورایی سایر اعضا باعث غرور و تعصب آن ها شده و رفتار مناسبی با میرابل ندارند. یک نوع کمال گراییِ نهادینه شده در بطن این خانه وجود دارد و تمرکز اصلی این فیلم روی نقد همین تعصب بی جا است.
شرکت دیزنی، این بار دست گذاشته روی آدم های معمولی و تیرخلاص زده به تایید همیشگی جامعه که نصیب متفاوت ها می شود؛ همان ها که به واسطه توانایی خاص خود و درخشش در عرصه های رقابت، عنوان " اولین "و "بهترین" را نصیب خود کرده اند. انیمیشن، این حجم از ستایش خاصها را مورد نقد قرار داده و دوربین را به سمت دختری چرخانده که قدرت ماورایی ندارد اما با شوق و عشق خود سعی دارد زندگی کند و از پسِ جماعتی که برتری را در موهبت خاص داشتن می بینند بربیاید.
میرابل، نماینده قشر معمولی تر جامعه است که اگرچه هیچ گاه از دید عموم، آن قدر خاص نبودند که اسم استثنا و ستاره بودن را یدک بکشند اما با حضورشان سعی در بهتر کردن اتمسفر اطراف خود دارند حتی اگر وسعت این اتمسفر در حدی نیست که بتواند توجه همگان را جلب کند. نقد اصلی به جامعه ای بازمی گردد که مهر تاییدش، پای کارنامه ستاره ها می خورد و تمایل جامعه را به این سمت هل می دهد تا برای بهترین شدن از جان و عمر خود مایه بگذارند که به هرقیمتی پردستاورد باشند و تابلوی بی نقص بودن را در دست بگیرند و در نهایت، توجه دیگران را جلب کنند. نتیجۀ این ستایشِ بی رویه از بهترین ها، فرهنگی است که منجر به حضور خودشیفته ها می شود؛ همان ها که همواره با تکیه بر جادوی خود به تحقیر معمولی ترها می پردازند.
جادوی میرابل، در عشق او به خانواده و شاد بودن است؛ همان نگاه خاصی که به زندگی دارد و خود را با تمام محدودیت ها و قوت ها پذیرفته. او با همین نگاه بر حس بی ارزشی و سرخوردگی خود فائق آمده و از خود انتظارات معقول تری دارد.
افسون، انیمشینی است پر از رنگ وحرکت؛ موسیقی زیبا و صداپیشگی حرفه ای حتما درشخصیت پردازی تاثیر به سزایی داشته. اجرای این صدایشگی در حدی درست و به جا است که در تک تک شخصیت ها نشسته و تاثیرگذار بوده. افسون با این ویژگی ها در طیف سمعی و بصری موفق تر از بیان محتوا کلیشه و قابل حدسش بوده. قابلیت پیش بینی بخش پایانی، ویژه برای مخاطبان پیگیرتر انیمیشن های دیزنی می تواند منجر به بی حوصلگی شود. شاید اگر با عمق بیشتری از شخصیت ها پرداخت می شد و فیلم، ماجراهای پیچیده تری را به روایت سرراست خود می افزود تا حدودی می شد از ورطه تکرار موضوع، خارج شود. هم چنین پرداخت به شخصیت های فرعی با جزییات انجام نگرفته و همین امر تا حدودی پازل این فیلم را ناقص کرده.
هدایت اجرای ماجرا در قالب ترانه و کاربرد موسیقی اگرچه خلاقانه است اما سرعت بالای حرکت در بعضی صحنه ها که اگرچه با نیت تزریق جنب و جوش بیشتر بوده، منجر به سردرگمی تماشاگر شده. رئالیسم جادویی و استفاده از عناصر جادو در واقعیت حتما در تحریک حس تخیل پردازی مخاطب تاثیرگذار بوده ودر کنار بافت های رنگی هرصحنه، لحظاتی پر از رویا را پیش روی تماشاگر قرار داده است. شاید اگر در اجرا و گره افکنی و گره گشایی و ویژه در پایان بندی، پرداخت عمیق تری صورت می گرفت می شد درجه کیفی بالاتری به این فیلم داد و رضایت بیشتری را از سمت تماشاگران کسب نماید.
انیمیشن افسون با دنیای جذابِ گرافیکی اش، دست روی مفهوم قدیمی اما پررنگی با محوریت مفهوم " خانواده" گذاشته و سعی دارد به این فرایند طعنه بزند که انگشتان جستجوگر جامعه در بین جمعیتش می گردد تا برترین ها را انتخاب کند و نشان طلایی از دستاوردها را به او بدهد غافل از آن که جادوی بزرگ تر، یک زندگی معمولی اما درمسیر رشد فردی داشتن است؛ همان راهی که با تمام محدودیت ها فرد را پذیرفته و شکوفا می کند.