ویرگول
ورودثبت نام
مریم تاواتاو
مریم تاواتاو
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

درباره قلب نارنجی فرشته

مریم تاواتاو
مریم تاواتاو

بخشی از یادداشت درباره کتاب " قلب نارنجی فرشته " نوشته مرتضی برزگر

چاپ شده در روزنامه سازندگی در تاریخ 1399.06.20

نویسنده یادداشت : مریم تاواتاو

مجموعه داستانهای کوتاه در ایران ، اقبال بلندی ندارند ؛ نه ناشرها از چاپشان استقبال میکنند و نه بسیاری از خوانندگان ، آنها را جدی می‌گیرند ؛ این درحالی است که فضای اندکِ زمانی که در اختیار نویسنده برای بیان روایت در محیط داستان کوتاه قرار داده میشود ، امتحان دشواری برای آزمودن فن نویسندگی اوست .

اگرچه عدم استقبال ناشران ، چاپ مجموعه داستانهای کوتاه را به مسیر دشواری تبدیل می‌کند اما در مواردی کیفیت پایین داستانها نیز در زده شدن مخاطب از مطالعه چنین کتاب‌هایی موثر است . اما ورق دیگر این ماجرا آن است که در میان همین چاپهای محدود ،گهگاه مجموعه داستان‌هایی به بازار عرضه میشود که نمایشی از درایت و هوشمندی نویسندگانشان در گنجاندن قصه و روایت در ظرف داستان کوتاه است . از بین کتابهای داستان کوتاه در چند سال اخیر ، " قلب نارنجی فرشته " نوشته " مرتضی برزگر " مجموعه ای متفاوت است که تنوع در ایده ها و البته نوع نگاه تازه اش به مفهوم قصه ، داستانهایی را خلق کرده که نمیتوان از کنار عمیق بودن موضوعاتش به راحتی عبور کرد. سوای زبان قصه گوی نویسنده ، ویژگی غالب و کمتر دیده شده در این مجموعه، پایانهای کتاب است ؛ پایانهایی شگرف و عجیب که برگ تازه ای را پیش روی خواننده میگذارد که نه قابل پیش بینی بوده و نه دم دستی و ساده انگارانه .

کتاب از ده داستان کوتاه تشکیل شده ؛ اتفاقات در زندگی مردم متوسط و ضعیف جامعه ، پیش میرود و چیدمان جملات و توالی حوادث با نگاه فرمی در کنار محتوای غنی ، داستان‌ها را به گونه‌ای پیش برده که در سطح رخ نمیدهد بلکه عمقی انسانی از حادثه را مطرح میکند .

داستان کوتاه نویسی ، کیفتی است که ایجاد آن نیاز به شناختی عمیق از فرم قصه گویی و همچنین محتوای میخکوب کننده دارد . مخاطب در همان چندخط اول این اجازه را به نویسنده میدهد که او را جذب داستانی کند که شروع کرده و یا این فرصت را در همان پاراگراف اول بسوزاند . این ویژگی داستان کوتاه است ؛ نه میتوان به آن خرده گرفت و نه میتوان آن را مزیتی خاص دانست . واقعیت این است که یافتن یک ایده برای تعریف داستانی که در مدتی کوتاه بخواهد ماجرا و حس را انتقال دهد و در عین حال تاثیر در خواننده بگذارد، فرایند آسانی نیست . از سوی دیگر فاکتوری که منجر به نگهداری مخاطب و ترغیب او به خواندن ادامه اثر میشود ، جذابیت و کشش داستان است ؛ عاملی زیرپوستی و حساس که نادیده انگاشتن آن میتواند منجر به نصفه رها کردن داستان توسط خواننده شود ؛ از طرفی پایانبندی ، نقطه ای است که میتواند مسیر اصلی تاثیرگذاری و ماندگاری داستان را در مرحله بعد از مطالعه تعیین کند . قلب نارنجی فرشته از حیث توجه به آغاز ، ادامه و پایان داستانها ، نشان داده که نبض مخاطب را در دست دارد . نویسنده از جایی شروع به تعریف داستان میکند که نزدیکترین نقطه به وقوع ماجرای اصلی بوده و مخاطب را در میانه طوفان یک اتفاق قرار میدهد و با توصیفات دقیق و فضاپردازی ، ساختمان و جغرافیای قصه را در ذهنش میسازد . همین هاست که خواننده میتواند حس ، بو و رنگ داستان را درک نموده و وقوع آن را باور کند .

البته در داستانهای این چنینی که حضور پررنگ مفاهیمی همچون فقدان و از دست دادن عزیزانی مثل مادر ، جنگ ، ترس و تنهایی به عنوان مسائل عمیقتر دیده میشود ، فضاپردازی عامل اصلی خواهد بود که میتواند در تعدیل سنگینی و تلخی این مفاهیم به کمک ذهن مخاطب بیاید و هضم داستان را ممکن سازد . این صحنه آرایی در درونمایه اصلی داستانهای قلب نارنجی فرشته ، متن را از لایه اغراق جدا کرده و با زبانی قصه گو در معرض دید خواننده قرار داده است .

مرتضی برزگر ، بیان کلماتش را به بازیهای متکلف زبانی و راههای میانبرِ غیرقابل فهم ، وابسته نکرده بلکه سعی کرده با شناخت فرمهای جهانی داستان نویسی و استفاده از موضوعات بومی‌ ، مفاهیم جهان شمولی را در جهان داستان وارد کند . بدین معنا که حتی در صورت ترجمه این داستانها ، به درونمایه اصلی آسیبی نخواهد رسید ؛ چرا که بدنه قصه از مصالحی محکم ساخته شده و عناصر داستان در جای خود قرار گرفته و اتفاقاتی را بیان میکند که برای انسانهای از ملل مختلف قابل درک است . بنابراین آنجا که لازم بوده حسهای مختلف همچون پریشانی ، پشیمانی و حسرت بیان شود به درستی استفاده شده وموجودیت داستان را ساخته و البته موفق شده که نوعی صدا را به بطن قصه بیفزاید ؛ این صدا ، بار اضافی ای نیست که نویسنده مستقیما به شخصیت اضافه کرده باشد بلکه ناشی از لحنی است که در نتیجه شخصیت پردازی عمیق در بطن فضاسازی قصه به وجود آمده و در منحصر به فرد کردن قصه ها نقش اصلی داشته است . 

حقیقت آن است که قطار داستان کوتاه نویسی در جهان در مقایسه با ایران با سرعت بالاتر و البته رو به جلو در حرکت است . نگاه ادبیات جهان در دوره مدرن به مبحث داستان کوتاه ، نگاهی است ویژه و با اهمیت . تعدد نویسندگانی که در سطح جهانی در حال ورود و پیشرفت در این رشته هستند و مورد استقبال عمومی ناشران و البته فضای ادبیات قرار میگیرند رقم کمی نیست . ضمن اینکه نامهای بسیار جدیدی از نویسندگان تازهوارد در محافل ادبی به گوش میرسد که نشان از رو به رشد بودن این شاخه از ادبیات است . شاید دردناک آنجاست که برخی از این نامها با وجود شهرتشان ، در ایران چندان شناخته شده و یا مورد توجه نیستند . این بی اعتنایی به داستان کوتاه همانطور که اشاره شد درباره آثار شاخص داخلی هم به چشم میخورد . شاید قدم اول در پیشرفت و حرکت در مسیر بهتر شدن داستانها ، در کنار مطالعه کتابهای بهروز جهانی توجه به آثار نویسندگان داخلی است که سعی در ساخت داستان کوتاه باکیفیت نموده اند که البته اتفاق خوشایند ، وجود آثاری است که با استانداردهای جهانی قابل ارزیابی و بررسی است .

یقینا ترجمه تعدادی از داستانهای قلب نارنجی فرشته میتواند ارزشمندی این کتاب را در سطح جهانی هم به نمایش بگذارد ؛ اگرچه این اتفاق ، مبنا در نتیجه گیری پیرامون موفقیت یک اثر ادبی نیست اما قدمی رو به جلو و قابل دفاع از مجموعه ای است که میتواند زبان گویای بخشی از فرهنگ دوره معاصر ایران باشد ؛ جایی که جنگ ، فقر و بحرانهای اقتصادی به نوعی پا به مسائل روحی گذاشته و با تجربه های روانی همچون فقدان ، عشق و انتقام ترکیب شده و قصه سازی کرده است . جریان تخیل ، هدایتگر مسائل انسان مدرن به ادبیات است که اگرچه طی داستانی کوتاه و در یک نشست خوانده میشود اما میتواند تجسمی از حقیقت دغدغه های فردی یا اجتماعی زمانه بوده و جهان بینی تازه ای را به نمایش بگذارد و شاید این فشردگی در ارائه یک داستان ، نمادی از سرعت و هیجان دوره مدرن باشد ؛ جاییکه اهمیت زمان و در درون آن ، مفهوم شتاب زدگی در نظر گرفته میشود اما از همین محدودیت به عنوان یک فرصت برای تصویرسازی کوتاهتر حتی در حد فلش زدن جهت ترغیب مخاطب برای توجه به یک تفکر یا یک ماجرا از طریق گردآوری شخصیتها استفاده میشود .جایی که تاثیر کلمه به کلمۀ یک متن میتواند معجزه حضور روایت را در فضایی کم واژه تر ایجاد کند اما از ارزش داستانی آن نکاهد و مخاطب را به مرور مسیری که در مطالعه گذرانده تشویق کند . اتفاق واضح داستانهای قلب نارنجی فرشته ، درگیری ذهنی با جریان قصه هایی است که خواندنشان تجربۀ کوتاه در ورود به جهانی پر از هیجان ، احساس و تازگی در زمانه دغدغه های مدرنتر است.

قلب نارنجی فرشتهمرتضی برزگر
نویسنده . داستان نویس tavatavmaryam@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید