درباره کتاب یکلیا و تنهایی او نوشته تقی مدرسی
چاپ شده در مجله تجربه - در آذر ماه 1400
نویسنده یااداشت :مریم تاواتاو
«یکلیا و تنهایی او» نوشته «تقی مدرسی» اولینبار در سال ۱۳۳۳ چاپ شد؛ در روزگاری که از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ گذشته بود و مدرسی ترجیحش نوشتن رمانی متفاوت بود تا تلخی آن دوره را تاب بیاورد. از طرفی در همان روزها با کتاب عهد عتیق آشنا شد و نتیجهاش انعکاس اسطورههایی کهن در متنش شد.
یکلیا دختر پادشاه، عاشق چوپان پدرش میشود. پادشاه، چوپان را میکشد و زنگولهای بر پای دختر میبندد تا همه بفهمند که او از اورشلیم رانده شده. یکلیا در همان شب در بیابان، مردی را ملاقات میکند و مرد در یک گفتگوی طولانی، داستانی از دوران کهن را بازگو میکند و از عشق و تنهایی میگوید. این ویژگیِ بازگو شدن یک داستان تازه، موازی با داستان اصلی، شبیه اتفاقی است که در داستانهای هزارویک شب افتاده و خواننده را در دالانهای مختلف و تودرتوی داستان قرار میدهد. در این کتاب، داستان دوم ماجرایی خاصتر از آشفتگی انسان کهن را بازگو میکند.
زمان نگارش این کتاب در دورهای است که دم و دستگاه حکومتی، مهر سکوت بر زبان نویسندگان زد و اختناقی بزرگ در ادبیات و سایر فضاهای سیاسی و اجتماعی حاکم شد. در چنین موقعیتی حتما استفاده از زبانی نمادین و تمثیلی میتواند احساسات نویسنده را البته در قالبی جدیدتر ثبت کند و در عین حال با پناه به نمادها از گزند سوال و جواب حکومت هم در امان بماند. مکان بیابان به عنوان ظرف اصلی اتفاق یلکیا، نشان از همان آشفتگی حاکم بر جامعه داشته است.نمی توان ارتباط یا حداقل تاثیرپردازی این مسایل را با رویداد سیاسی ویژه در آن زمانه کتمان کرد که حتما پریشانیِ گیرافتادگان در آن بیابان، شبیه مردمانی است که در یک بزنگاه تاریخی، امید خود را از دست دادهاند و تاب آوریشان از کف رفته. فضاپردازی خاص متن از شب، تاریکی و وهم کمک گرفته تا حس رعب و وحشت را انتقال دهد و ماورای از دست دادن عشق یکلیا از رنج بزرگتری که بر روح او سوار است سخن به میان آورده شود .
اسطورهها ریشه در جهانبینی مردمی دارند که در دورهای از زندگی روزمرهشان، بقای داستان این اساطیر را با نقل قول زنده نگه¬داشتند.متن یکلیا با نگاهی پررنگ به همین اسطوره¬ها و متون عهد عتیق واستفاده از غزلهای زیبای سلیمان نبی ، نوعی شاعرانگی به داستان اضافه کرد. شخصیت پردازی کتاب در عین این عمق، به سمتی رفته که محوریت تنهایی یکلیا روایت شود.تاکید بیشتر کتاب بر مسأله عشق و تنهایی و جایی است که انسان در دوراهی عشق و موانعش قرار میگیرد.
چاپ مجدد کتاب و اجازه دیدن شدن آن با توجه به محتوای خاصش حتما اتفاق مبارکی است؛ آن هم در زمانه پرداخت¬های تکراری و به دست فراموشی سپرده¬شدن بخشهای خاصتر ادبیات. از طرفی انتخاب زبان تمثیل توسط نویسنده در آن زمان، رفتار هوشمندانهای بوده تا بتواند با استفاده از اسطوره¬ها به انسان بیپناهِ آن زمانه کمک کند تا تنهایی خود را تاب بیاورد. اینجاست که ادبیات نشان می¬دهد حتی برای دوران اختناق و روزگار نومیدی میتواند روشنگر باشد. ادبیات، دعوت به سکوت نیست بلکه صدایی است برای روشنگری؛ همان امکان بزرگی است که در هر شرایطی راهی را برای گفتن پیش رو میگذارد و ذهن.ها و دهانها را دعوت میکند به گفتن و نترسیدن. هرچند که به اقتضای هر دوره، ابزاری در اختیار اهلش قرار میدهد تا حتی در شرایطی که تهدید و ارعاب بر فضای گفتن حاکم است، به مصلحت از گلوگاه صراحت فاصله بگیرند و به تمثیل و نماد پناه ببرند و حتما آن سوتر مردمانی هستند آگاه که کلام پشت ظاهرکلمه را میفهمند و میدانند یکلیا و امثال او در بیابانهای زیادی تنها ماندهاند و بسیارند آنها که بین عشق و مصلحت در دو راهی گیر افتادهاند و سلسله تنهایی را ادامه دادهاند.