یادداشت درباره فیلم Coda
چاپ شده در روزنامه سازندگی در تاریخ 1400.10.22
نویسنده یادداشت: مریم تاواتاو
فیلم Coda ( به معنای فرزند یک بزرگسال ناشنوا ) داستان دختری شنوا به نام "روبی" است که در یک خانواده ناشنوا زندگی میکند. روبی که در سنین نوجوانی به سر می برد، آنقدرها توسط دیگران درک نمیشود و از طرفی بار اصلی نقص جسمانی خانواده را برای ایجاد ارتباط با مردم به دوش میکشد. او سال هاست که در نقش یک مترجم زبان اشاره، به والدین و برادرش کمک می کند. تعلیق فیلم، زمانی اتفاق می افتد که روبی در یک دوراهی بین ادامه تحصیل در رشته موسیقی و ادامه شغل خانواده یعنی ماهیگیری قرار می گیرد. او در یک جدال درونی بین رویای خواننده شدن و کمک به والدینش گیر می افتد؛ آن هم وقتی که اعضای خانواده اش به دلیلی واضح، استعداد او را در موسیقی جدی نمی گیرند: چون نمی توانند بشنوند. این حتما حلقه گمشده بسیاری از تقابلها است. جایی که انسانی توان درک مساله یا رویای فرد دیگر را ندارد.
ما در زمانهای گیر افتادهایم که صداهای بلند بهسختی به گوشهای سالم میرسند؛ زمانهای که ناتوانی چشمها و گوشها در دیدن و شنیدن ربطی به نداشتن حس در آنها ندارد بلکه به جای خالی توان همراه بودن با دیگری مربوط است. آنچه در این فیلم اکیدا تکرار میشود حس همدلی است. آن هم در این روزگار که انگار دریچه قلبها به روی دیگری بسته شده و حتما که بار اصلی این ناتوانی، در کارکرد اعضا و جوارح نیست. انگار در میانه این همه پیشرفت و تکنولوژی مدرن، انسان ، هم نوع خود را از دست داده و دیگر تلاشی برای درک دیگران ندارد. تلاش Coda در شکستن این حصار، ستودنی است.
اصلی ترین درون مایه فیلم، انسجام خانواده است. Coda یک نگاه انسانی به ماجرای خانواده ای دارد که علی رغم نقیصه جسمانی، سعی در جلب ترحم ندارند؛ متحد و شادند و با وجود بحران های مالی هم چنان سیراب از عشق و توجه به یکدیگر هستند. تکیه جادویی فیلم به مفهوم خانواده و آرزو بینظیر است. جایی که روبی محدودیتهای سالم زندگی خود را پذیرفته و با پذیرش آن سراغ رویاهای خود رفته. حتی وقتی بین انتخاب ادامه تحصیل خود و همراهی با خانواده در دوراهی می ماند، این صمیمیت و عشق هم چنان در او باقی مانده و می فهمد که ورای نقش مترجم بودنِ خود به عنوان تنها عضو شنوای خانواده، حضورش به وابستگی خانواده به او ربط پیدا می کند ؛ و این وابستگی مرتبط است به سابقه ای که در سایه حضور او، نقطه امنی برای والدینش فراهم شده و حالا رفتنش این سایه پر از آرامش را به خطر می اندازد.
این که یک فیلم بتواند چنین پرداخت جذابی درباره گروهی اقلیت از جامعه نشان دهد جای خوشحالی است. فیلمی که برای بیان مسائل و دغدغه های این گروه نه راه خودقربانی گری را پیش گرفته و نه بیش از حد شعاری و آرمانگرایانه با ماجرا روبرو شده. بلکه خانواده ای را نمایش داده که در دایره محدودیت های خود دنبال فرصت شکوفایی می گردد. به همین خاطر این فیلم، یکی از بهترین فیلمهای 2021 است؛ فیلمی انسانی که روی موضوعی منحصربه فرد گذاشته.
تاکید فیلم بر مسأله رویا تلاش و خانواده آن هم بهشکلی غیرشعاری بینظیر است. خانواد ه ای که در اوج مسائل مالی به شکوفائی فرزند خود می اندیشند و سعی در فهم او دارند و این بار آن ها به ترجمه رویای فرزند شنوایشان می پردازند؛ درست مثل زندگی عادی که رفتار آدم ها نیاز به ترجمه دارند و ما در بهترین حالت مترجمهای ماهری هستیم که سعی داریم تا بهترین منظور را از یک جمله یا رفتار در نظر بگیریم و به سم ترجمه لفظی و کلمه به کلمه بسنده نکنیم؛ خود را جای دیگری بگذاریم و از دریچه ای عمیق تر به ماجرا نگاه کنیم و ازکنارمسائل با نگاهی سطحی نگذریم. این احساس درک انسانی دیگر، آن هم درحالتی که خود فاقد آن حس مستقیم هستیم، قدرتی ماورایی در درک متقابل محسوب می شود.
از طرفی جسارت پدرو برادر خانواده در احقاق حقوق خود در یک فضای رقابتی درحیطه شغل ماهیگیری نشان دادکه صرفا نداشتن قدرت تکلم، غارتگر فرصت های زندگی نیست بلکه این میزان خودباوری و درک فرد از شرایط منحصر به فرد است که می تواند او را وادار کند تا در برابر گروهی شنوا حرف بزند و حق خود را بگیرد. این تصویرحتما جزو بخش های مهم فیلم است.چراکه ارزش آدم ها برمبنای توانایی ذهنی ومهارت ایشان تعریف می شود نه با تکیه بر محدودیت هایی که با آن زاده شده اند.
تماشای این فیلم دریچه ای از انسانیت و جذابیت را به روی تماشاگری باز می کند که انتظار دیدن فیلم-های عمیق تر از موضوعات خاص را میکشد. مخاطبی که به دنبال درک شدن میگردد بازی موفق "امیلیا جونز" در نقش روبی و همراهی خانواده و ویژه پدر با بازی خیره کننده "تروی کوتسور" تصویری درخشان از احترام و صمیمیت را پیش روی تماشاگر می گذارد.تصویری که نمی توان به آسانی آن را فراموش کرد. بخشی از این ماندگاری، مدیون فیلمنامه ای است که به جزییات توجه ویژه ای داشته و توانسته نقص بدن شخصیت را وارد کلیشه نکند و درعین حال تصویری واضح از مشکلات زندگی ناشنوایان نشان دهد. عمق شخصیت پردازی این فرصت را به پرداختن درباره گروههایی از جامعه داده که کمتر پیرامشان فیلمی ساخته شده است؛ آن هم وقتی در بستر تعهد به خانواده، روایت جذابی را پیش برده است.