بیان نابرابری های اجتماعی ، راه رفتن روی لبۀتیغ است ؛ چون روایتی قابل توجه تر خواهد بود که در آن افراط و تفریطی صورت نگرفته باشد . البته قرار دادنِ متنی همچون نمایش محبوبه ها، روی طناب ِ بی طرفی ، آن قدر دشوار است که گاه مسیر فراموش می شود . از سوی دیگر نسخه ای جهان شمول برای بیانِ دردهای بشریت از جمله دردهایی که زنان در طول تاریخ از اجتماع و خانواده متحمل شدند ، وجود ندارد ؛ پس نمی توان با نگاهی مطلق و یک طرفه، قضاوتی از یک جنسیت را با صدای بلند بیان کرد . اینکه در یک نگاه کلی ، تمام افراد پیرامون را دارای یک رذیله اخلاقی مشترک با چاشنیِ حماقت بدانیم ، حاصل شتاب زدگی در نتیجه گیری است . فاجعه سازی یک سویه از ماجرایی که فقط مختص زنان نیست بلکه در مواردی گریبانگیر مردان نیز می شود , ورود به کلیشه ای است که رضایت تماشاگران را محدودتر و درجه همذات پنداری این بازگویی را کم می کند. شاید اگر داستان به نوعی پیش می رفت که یک تحلیل جامع ، جایش را به نگاه سرسری و کلی نمی سپرد ،تماشاگر با روایت قابل باورتری مواجه می شد چرا که به هیچ عنوان نمی توان توانایی قلم نوشین تبریزی را در این نمایش کتمان کرد ؛ او به ظرافت می تواند شخصیت هایی را خلق کند که توانایی کنکاشِ لایه های مخفی آن توسط تماشاگر باقی بماند و این جدا از استعداد قویِ او در دیالوگ نویسی و نگارش جملات طلایی است. از سوی دیگر بازی نوشین تبریزی در نقش یک فالگیر امروزی و مدرن ، از نقاط قوت نمایش است.به طوری که نمیتوان بازی او و شخصِ ژاله صامتی را در این نمایش به راحتی ، فراموش کرد . در واقع گروه بازیگرانِ محبوبه ها به کمال توانسته اند از پس انتقال مفهوم و حس یک مهمانی زنانه و تمام حرف هایی که در این گونه محفل ها رد و بدل می شود ، برآیند . این انتقال حس مدیون کارگردانی قوی ژاله صامتی و توجه به جزییات در متن نوشین تبریزی نیز است .
هوشمندی ژاله صامتی در عدم تحمیل خود به این اجرا ، دنباله رویِ پیشینۀ او در گزیده کاری و به بهترین شکل ظاهرشدن است. میزان مدت نقش او کمتر از سایرین است اما به اندازه ، حضور دارد و در همان لحظات ، جدای از طنز ذاتی اش با تسلط در نقش یک زن با مختصات خاص ،در برابر تماشاگر قامت برافراشته است .
اگرچه دکور صحنه تداعی گر یک خانه در انتظار مهمان است اما مثلا استفاده از طرح کتابخانه به جای قرار دادنِ کتابهای واقعی در قفسه های واقعی ، این حسرت را به جا می گذارد که کاش به تمام ابعاد این صحنه ، توجه میشد .
هرچند که طراحی لباس هماهنگ با ویژگی های شخصیتی هر یک از بازیگران اختصاص یافته است ، اما موسیقی و استفاده از صدای پیانو در راستای بیان بازیگران نبوده و دلیلی منطقی برای تکرار این جمله که پیانو نواخته می شود ، وجود ندارد .شاید انتظار می رفت وجود نوازنده پیانو، ارتباطی با کلیت دیوار علت و معلولی ِ نمایش نامه داشته باشد.
با تمام ضعف و قوت ، محبوبه ها دارای انسجام در تمام بخش ها به ویژه بازی ها می باشد و این فاکتور در ترکیب با بازی های گرم و آفریدن فضایی صمیمی ، برگ برنده ای است که می تواند تماشاگر را از دیدن این نمایش با داستان تکراری ، در برخی جنبه ها راضی از سالن ، خارج کند . هرچند اگر هر اجرا از یک نمایش را چشاندن طعمی تازه به تماشاگر بدانیم ، محبوبه ها نیاز به بررسی مجدد دستور پخت دارد تا بتواند از ترکیب مزه های تازه تر ، محصول متفاوت تری خلق کند . مسلما بیان دغدغه های زنان جامعه جسارت قابل توجهی را می طلبد که از دغدغه مدار بودن صاحب اثر نشات می گیرد و از این حیث ، توجه گروه محبوبه ها به مسائل زنان ، قابل تقدیر است .