علیرضا علویتبار |||
چه نسبتی میان مناسک و شعائر دینی با دینداری وجود دارد؟ این پرسش بهطور معمول در زمانهایی چون ماه رمضان و یا موسم حج برای دیندارانی که به دینداری خود بازاندیشانه مینگرند، طرح شده و ذهنشان را مشغول میکند. میکوشم تا در حد توان خویش به این پرسش پاسخ دهم. اما گمان میکنم، قبل از آن باید در مورد برخی از مفاهیم توافق کنیم.
اگر بتوانیم نسبت میان دینداری و مناسک و شعائر دینی را مشخص کنیم، در پرتو آن نسبت میان دینداری و روزه نیز مشخص میگردد. قبل از هر چیز باید بگویم که رویکرد مورد قبول من در دینشناسی، «متنگرایی انتقادی» است. اگر گوهر دین را «پیام و دعوت خدا خطاب به انسان» بدانیم، منابع معتبر دینی (قرآن و سنت) به اندازه کفایت در برگیرنده این پیام و دعوت هستند و نیازی به پیامآوری جدیدی نداریم (متنگرایی). اما در تفسیر و فهم پیام و دعوت موجود در منابع دینی (قرآن و سنت معتبر) بایستی نقدهای عقل مدرن را جدی گرفت و از باورهای خردستیز پرهیز کرد (نگاه انتقادی). در چنین رویکردی مفاهیم «دین»، «دینشناسی»، «ایمان» و «دینداری» را میتوان متمایز از یکدیگر مورد بررسی قرار داد، اگرچه پیوند درونی میان آنها وجود دارد.
در اینجا بحث در مورد دینداری است. در نگاه متعارف دینداری ترکیبی است از «ایمان و عمل صالح». با توجه به عنصر «شناختی» که در ایمان وجود دارد، دینداری را اگر گستردهتر تعریف کنیم، شامل سه عنصر ایمان، علم (شناخت و معرفت) و عمل، میشود. این نکتهای است که نواندیشان دینی نیز بر آن تاکید کردهاند (فنایی، ۱۳۸۹: ۳۹۰). با توجه به رویکرد متنمحور، اگر بخواهیم تعریف دقیقی از دینداری ارائه کنیم، میتوانیم بگوییم، دینداری عبارت است از: «برخورداری از تجربه دینی، داشتن تفسیر و تبیین موجهی از دادههای وحیانی و زیستن متناسب با این تجربه و تفسیر.»
همانطور که مشاهده میشود، یک رکن دینداری «تجربه دینی» است. مطابق تعریف، تجربه دینی عبارت است از ادراک مستقیم، بیواسطه و غیراستنتاجی و دگرگونکننده خدا یا امر منسوب به خدا. تجربه دینی منشاء نگرشی است که «ایمان» نامیده میشود. اطمینان قلبی، احساس نزدیک بودن و همراهی خدا، دگرگونی عواطف و شکلگیری اراده برای عمل، همگی محصول تجربه دینیاند. البته تجربههای دینی سطوح مختلف دارند و متناسب با سطح آَنها ایمان شکل گرفته نیز سطوح مختلف دارد. همه دینداران، برخوردار از سطح و نوعی از تجربه حضور خدا و عنایتها و نشانههای او هستند. رکن دیگر دینداری «باورهای دینی» است، باورهای دینی حاصل تعامل «عقل» و «متن دینی»اند. انسانها پرسشهای خویش را که برگرفته از دانشها، ارزشها و شیوه معیشتی آنهاست با متن دینی در میان میگذارند و با توجه به داشتههای ذهنی خود اقدام به فهم متن میکنند. حاصل این تلاش «آموزههای دینی» است که موضوع باور دینداران هستند. این آموزهها گاه از جنس نظریاند و نوع نگاه دینداران را به جهان، انسان و تاریخ (جهانبینی دینی) نشان میدهند و گاه عملیاند و رهنمودهایی برای سامان دادن به باطن رفتار (اخلاق) و یا ظاهر آن (فقه) به انسانها میدهند. رکن سوم دینداری، رفتار و عمل است؛ دیندارانه زیستن، متناسب با ایمان و فهمی که از دعوت خدا داریم، زندگی کردن و تبعیت از یک اراده برای مومنانه زیستن. همین رکن سوم است که به پیدایش مجموعهای از شعائر و مناسک دینی میانجامد. آموزههای عملی دینی، پاسخگوی این رکن عملی دینداری هستند.
پرسشی که برای دینداران در دنیای جدید مطرح شده است، پرسش در مورد کارکرد و نقش این مناسک است. انجام عبادات، رعایت کردن حدود دینی در خوردن و آشامیدن و ارتباط با دیگران، چه نقشی در زندگی دینی ما ایفا میکنند؟ آداب و مناسک دینی، برای دیندارانی که آگاهانه و هوشیارانه، دینورزی میکنند حداقل چهار نقش اساسی بازی میکند (نراقی، ۱۳۹۰: ۱۰۷):
۱) نقش ابزاری. عبادات و رعایت احکام الهی، اگر با رعایت شرایط لازم صورت گیرد، زمینهساز تجربههای عمیق درونی در وجود دینداران میگردد. تصدیق قلبی، حاصل تحول عمیقی است که در جریان عبادت و اطاعت امر الهی برای دینداران پیش میآید. عبادت «ابزار» آماده کردن ذهن و روح انسان برای تجربه مستقیم و بیواسطه امور الهی است. التزام به آداب دینی، فرد را برای تجربههای معنوی آماده میسازد. از همین رو ارزش آداب دینی تا هنگامی است که در خدمت اهداف دینی قرار دارند. غایت مناسک دینی رسیدن به تجربه دینی است. به همین دلیل است که در زبان دین اغلب به صورت «اگر-آنگاه» بیان میشوند.
۲) نقش هویتبخشی. آداب و مناسک دینی بهدلیل آنکه در آنها «شکل» از اهمیت ویژهای برخوردار است و در آنها «تکرار» دیده میشود، به تدریج صورت خارجی زندگی فردی و جمعی دینداران را از سایر گروهها و آیینها متمایز میسازند. از این رو مناسک دینی نقش معیار متمایزسازی و تثبیت استقلال و هویت خاص برای پیروان یک دین یا مذهب را دارند.
۳) نقش اظهاری. تجربهی ایمانی شباهتی عمیق با تجربهی عشقی دارد. وقتی این تجربه حاصل میشود حال درونی فرد دگرگون میشود و هر چقدر این تجربه عمیقتر باشد، دگرگونی نیز ژرفتر خواهد بود. فرد متحول شده، راز دل خود را به تدریج آشکار میسازد و میکوشد تا عشق خود را با معشوق در میان بگذارد. اگر این حال دگرگون شده تداوم یافته و پایدار گردد، کم کم در عمل فرد نیز آشکار میگردد. مناسک و آداب دینی از یکسو زمینهساز پیدایش تجربههای دینیاند و ابزار رسیدن به این تجربهها محسوب میشوند و از سوی دیگر اظهار و ابراز حال دگرگونی عمیق درونی حاصل از آن هستند. هم «ابزار»اند و هم «ابراز». عبادت اقرار زبانی و عملی به تجربهی عمیق دینیاند، مانند لبخند که تجلی بیرونی شادیاند (نراقی، ۱۳۹۰: ۱۰۸).
۴) نقش حفاظتکننده. آداب و مناسک دینی گوهر تجربه ایمانی را در درون خود حفظ کرده و نگاه میدارند. به عنوان تمثیل به شادی و خنده بنگرید! شادی موجب خنده ما میشود، خندیدن به شاد ماندن و شادتر شدن ما یاری میرساند. ایمان به حفظ و نگهداری نیازمند است، مناسک و عبادات همین نقش را بازی میکنند.
غایت مطلوب دینداری رسیدن به تجربه دینی (درک مستقیم خداوند) است. تجربهای که انسان را دگرگون کرده و از او انسانی نو میسازد. شعائر، آداب و مناسک دینی را باید در نسبت با همین تجربه دینی دید. یکی از ارکان دینداری نیز یقین و حالی است که از این تجربه حاصل میگردد. تجربهها کمالپذیرند و از نظر عمق با یکدیگر متفاوتند، از این رو ایمان حاصل از آنها نیز از نظر سطح با یکدیگر متفاوتند. شعائر دینی قرار است که نقش ابزاری، هویتبخش، اظهاری و حفاظتکننده برای تجربههای ایمانی ما ایفا کنند.
روزه، یکی از مهمترین آداب و مناسک دینی اسلام است. صوم (روزه) اگرچه در لغت به معنای خودداری از انجام کاری (خوردن، گفتن، رفتن و…) است، اما در اسلام خودداری از خوردن و آشامیدن و انجام کارهای دیگری که در کتب فقهی آمده است، از طلوع فجر تا رسیدن به شب است. بنابر تصریح قرآن، هدف واجب شدن «روزه»، «تقوا» است. (بقره: ۱۸۳). تقوا از ریشهی لغوی «وقایه» گرفته شده که معنای آن نگهداری شئی از آنچه اذیت و آزار میرساند، است. (راغب، ۱۳۹۴: ۸۵۰). از این رو تقوا بهمعنای حفظ و صیانت از نفس در برابر چیزهایی است که از آنها بیمناکیم. در عرف دینی تقوا عبارت است از حفظ نفس از آلوده شدن به گناه. تقوا، «خودنگهداری» است از مخالفت با دستورات خداوند و نگهداری خود برای حرکت در مسیری که به جلب رضایت او میانجامد. (خمینی، ۱۳۸۹: ۲۰۶).
البته آیاتی از قرآن و احادیث معتبر نشان میدهند که تقوا سطوح و درجاتی دارد که در هر مرتبه حفظ و نگهداری نفس از آلودگی به چیزی متناسب با همان سطح و مرتبه مورد نظر است. (راغب، ۱۳۹۴: ۸۵۰).
بهطور مثال گفته میشود که در پایینترین سطح تقوا یعنی پرهیز از گناه (محرمات)، در سطح زاهدان، تقوا یعنی پرهیز از علاقه به دنیا، در سطح مخلصان، تقوا یعنی پرهیز از حب نفس و الی آخر… (خمینی، ۱۳۸۹: ۲۰۶). روزه مناسبترین راه است برای تقویت توان انسان در «مهار و نظارت بر خویش». تقویت اراده در مهار خواستهها و تمایلات و سیر از کنش «التذاذی» به سوی کنش «تدبیری». سایر نتایج روزه (مانند درک وضعیت گرسنگان و…) فرع بر این افزایش «توان خود نگهداری» هستند. این توان خود نگهداری نیز جایگاه ویژه خویش را در تربیت و پرورش دینی افراد دارد.
اگر به آنچه در کتب فقهی ما در مورد روزه آمده است، بنگریم، نقشهای چهارگانه (ابزاری، هویتبخش، اظهاری و حفاظتکننده) را در آن میبینیم.
در مورد همه آداب و شعائر و مناسک دینی، دینداران میتوانند هنگام التزام به آنها به آفتهای خاصی دچار شده و از مشاهده آثار این التزام بیبهره گردند. مهمترین آفتهای التزام به مناسک دینی به شرح زیر هستند (نراقی، ۱۳۹۰: ۱۱۳).
الف) ریاکاری. این آفت آنگاه رخ میدهد که دیندار نه برای تزکیه باطن و تقریب به خداوند بلکه برای جذب و جلب مردم و کسب نام و نان، این مناسک را برگزار نماید.
ب) شکلگرایی. عبادتها و مناسک دینی معنا و غایت مشخصی دارند. البته ظاهر تعریفشده و تکرارشوندهای نیز دارند. شکلها اگرچه در مناسک دینی مهماند، اما قرار است که در خدمت معنا و هدف باشند. اگر رابطه ابزاری میان شکل و هدف گسسته گردد، شکل به پوستهای خالی از محتوا تبدیل میشود. اگر عبادات و مناسک ما از حد شکل فراتر نروند، آنچه را که از آنها انتظار داریم تحقق نمییابد. باطن و غایت عبادتها مطلوباند و فینفسه ارزشمند، اما ظاهر آنها فقط تا آنجا که در خدمت باطن هستند ارزشمند و مطلوباند.
پ) ملالزدگی. مناسک و عبادتها تکرارشوندهاند و این از ویژگیهای آنهاست. اما تکرارشوندگی ممکن است بهتدریج «عبادت» را به «عادت» تبدیل کنند و لطف و دلانگیزی آن را بگیرند. باید با کمک مربیان و معلمان دین و عرفان بهطور دائم در جستوجوی روشهایی بود که مانع از تبدیل عبادت به عادت میشوند. گفتهاند که بهرهگیری از هنر و تجربههای هنری در این زمینه نقشی اساسی دارند.
عبادتها و اجرای مناسک دینی، شرط لازم دینداریاند. اگر آفتزدایی شده و در خدمت اهداف و غایتهای تعریفشده خویش قرار گیرند، نقشی اساسی در «زیست مؤمنانه» ایفا میکنند.
منابع
-نراقی، آرش (۱۳۹۰)، «حدیث حاضر و غایب»، تهران: نگاه معاصر
-خمینی، روحالله (۱۳۸۹)، «شرح و چهل حدیث»، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار
-راغب اصفهانی (۱۳۹۴)، «مفردات الفاظ قرآن کریم»، ترجمه حسین خداپرست، تهران: کتاب عقیق
-فنایی، ابوالقاسم (۱۳۸۹)، «اخلاق دینشناسی»، تهران: نگاه معاصر
تاریخ انتشار: پنج شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
نشانی وبسایت مشقنو:
mashghenow.com