ویرگول
ورودثبت نام
مسعود نظری منش
مسعود نظری منش
خواندن ۴ دقیقه·۱ ماه پیش

از پیله به پروانه

جاده تحقق رسالتِ فردی، مسیری متفاوت از تجربه های معمولی و روزمره همین زندگی نیست!

از ابتدای پیدایش حیات تا کنون، هر مخلوقی در جهان برای هدفی خاص به وجود آمده (و هر لحظه داره به وجود میاد)! برای یک ماموریت ویژه در یک مکان و زمان خاص! یک نقش منحصر به فرد و غیر تکراری، برای موقعیتی منحصر به فرد و غیر تکراری!

هیچ تکراری در آفرینش نیست! {لا تِکرارَ فِی التَّجَلِّی}

بعنوان مثال ماموریت ویژه یک کِرم ابریشم اینه که: از لحظه خروج از تُخم، یک خزنده ی خوب باشه و از برگ های درختی که روش به دنیا اومده خوب و کافی تغذیه کنه! نه بیشتر و نه کمتر! اون موظفه تا رُشد تدریجیِ خودش رو با احساس خوب و احساس کفایت امکانات لازم برای رشد و بلوغی که هرلحظه نیاز داره، سپری بکنه تا به تدریج به بلوغ لازم برای مرحله ی تنیدن پیله برسه!

این کِرم، بعد از اینکه یک پیله ی بی نقص برای خودش تدارک دید، تازه باید در انزوا و ابهام، شب های تاریک فرآیند استحاله شدن رو تاب بیاره، تا روز و ساعتی که دردِ ناشی از تنگنای قفس مجبورش کنه تا ریسک شکافتن و خروج از پیله رو به جون بخره، تا شاید تولدی دوباره رو تجربه کنه!

و جالب اینجاست که در عبور از این چالش (خروج از پیله) هر کمکی به پروانه، باعث افول قابلیتهای آتی زندگی پروانه خواهد شد!

در این سکانس از زندگی، همون کِرمِ قصه ی ما که ماموریت مهمش فقط خوردن و چریدن بود، حالا باید برای پرواز آماده بشه! اون باید از کِرم زیستن بمیره تا پروانگی خودش رو به جهان تقدیم کنه!

پروانگیِ، هیچ شباهتی به خزیدنِ کُند و کِسل کننده ی یک کِرم نداره! بلکه به تجربه های بی نظیر همچون بلند پروازی و شناوری در آسمان بی نهایت هستی ارتقا پیدا کرده!

خوراک این پروانه دیگه جویدن برگ های خشک نیست، بلکه تغذیه از شهد شیرین زیباترین گل ها است!

این پروانه حالا دیگه بال هایی داره که چندین برابر طول و عرض بدنِ کرمِ اول داستان وسعت دارند، درحالیکه در دوران کِرم زیستن، هیچوقت به مخیله اش هم نمی رسید که در وجودش چنین قابلیت واستعدادی پیش بینی شده باشه!

و روز خروج پروانه از پیله، عید است!
برای چه کسی؟
اول از همه برای خود پروانه!
چه بسیار تُخم هایی که به کِرم تبدیل نشدند!
چه بسیار کرم هایی که به پیله تنیدن نرسیدند!
چه بسیار کِرم هایی که در تاریکیِ درون پیله نا امید شدند و از بین رفتند!
و چه بسیار کِرم های بالدار شده ای که در آزمون خروج از پیله مردود شدند و برای همیشه از پرواز محروم ماندند!
ولی خوشا به حال پروانگان! موجوداتی که سبک زندگی شون رو، از خزیدن به پریدن ارتقا دادند!
زیبایی جهان با تولد دوباره این موجودات دوچندان می شود...

شادی پروانه هایی که تازه در حال تجربه پرواز هستند رو دیدی؟ رقصیدنشون در هوا رو!

انگار میشه صدای خنده های این پرنده های نوپا رو در هوا شنید! این شادی، پاداش کِرم برای صبر زیبای او (صبر جمیل) در دوران پیله نشینی هست!

در گذر از هر چالشی، صبر کردن برای خدا، ذهنِ کِرم گونه ی انسان رو به ذهنِ پروانه تبدیل میکنه! صبر و تاب آوریِ کرم، باعث میشه زندگی زمینیش (خزیدن) تبدیل به زندگی در تراز آسمانی بشه!

بعد از این مرحله، اون پروانه دیگه نمی تونه ( و نمی خواد) با کِرم ها دوستی کنه! دیگه هم نشینی با کِرم ها براش جذابیت نداره! چون تجربه های جدیدِ این پروانه در سیر و سلوکِ زیبایی های هستی، برای هیچ کرمی قابل باور نیست! منظره های زیبایی که پروانه از آسمان جنگل تماشا می کنه کجا؟ و نگاهِ نزدیک بین کِرم در لابلای خس و خاشاک کجا؟

و حالا نقش من و تو در چنین مسیری چگونه تعریف میشه؟ آیا در فطرت ما هم پتانسیل پرواز دیده شده یا قراره تا ابد در حال خزیدن باشیم؟ از کدام برگ ها باید تغذیه کنیم و از چه طعامی باید پرهیز کنیم؟ کدام پیله هست که باید دور خودمون ببافیم تا در حریمش به استحاله از ذهنیت های گذشته (زندگی خزنده گونه ی مردم عادی) و کسب بال پرواز برسیم؟ به نظرت آیا موفق می شیم؟

https://www.aparat.com/v/p651ok1

تغییر ساختاری بدن یک کرم (از وضعیت یک خزنده) به ساختار فیزیکی یک پروانه (ساختار موجود پرنده) یکی از شگفت انگیزترین فرآیندهای طبیعت هست که در حوزه عرفان و خودشناسی بهش استحاله گفته میشه و مصداق بسیار مناسبی برای توصیف سفر قهرمانی هر انسان به شمار میاد.

پیشنهاد میکنم این داستان رو هم از آموزه های استاد مسعود ریاعی مطالعه کنید:

https://www.masoudriaei.com/?p=3549




https://vrgl.ir/biqtq


https://vrgl.ir/LdW6U



تاب آوریسبک زندگیپروانهانسان کاملموفقیت
کارآفرین {بنیانگذار استارت آپ "دیجی رفاهی" و "پلتفورم موبایل لرنینگ آرش و آنا"}
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید