مسعود نظری منش
مسعود نظری منش
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

یادداشتی بر ترانه زیبای "قهوه قجری" از محسن چاوشی

احتمال زیاد میدم که تا حالا به این ترانه به چشم یک نیایش تمام عیار عاشقانه با خدا نگاه نکرده بودی!

ولی با اطمینان میگم که اگر دیالوگ های این ترانه (که استعاره ی بسیار زیبایی از داستان حضرت یوسف در قرآن هست) رو با نگاه یک معاشقه ی عارفانه بین خودت و خدا فرض کنی، لذتی وصف نشدنی از گوش دادن بهش خواهی برد ...

https://www.aparat.com/v/v20130l


گاهی بهانه هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضیم به هرچی تو می خواهی
ترجیح می دهی چه کسی باشم؟

(با استعاره از ماجرای بین یوسف و زلیخا در قرآن) شاعر خطاب به پروردگارش میگه گاهی من رو با وعده های هوس انگیز شیطان امتحان کردی و گاهی با خطر بی آبرو شدن و مورد ظلم واقع شدن صبر و طاقتم رو مورد آزمون قراردادی. من به هر سناریویی که تو برای پرورشم در نظر داشته باشی راضی هستم، ترجیح میدی این بار من رو به چه راهی ببری؟

من خام بودم و تو پُرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالی است
مردی که روبروی تو می خواند
جز یک نوار پُر شده چیزی نیست

من یک گِل خام و ناپخته بودم که تو به من اسماء الهی رو تعلیم دادی! ولی در این مقطع از هستیِ خودم، دچار فراموشی هستم و چیزی از اون روز ازل به یاد ندارم! و این انسانی که الان داره تو رو صدا میکنه، هیچ دانشی بجز ذهنیت های مبهم که جامعه درباره تو بهش آموخته نداره !

دیوار دورِ خانه ی ما چینی است
دار و ندارم آنچه که می بینی است
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینی است

این "من" یا هویت ذهنی (ایگو) که برای خودم ساخته ام، مثل چینی کاملا شکننده و تو خالی است!

من خودم رو با داشته ها و نداشته هام تعریف می کنم درحالیکه همه ی این جهانِ مادی که ذهن ما بعنوان واقعیت شناخته، مجازی است و فقط تو هستی که حقیقت داری و داری واقعیت این جهان رو شکل میدی ..

من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه می سازم
هر روز پیش چَشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم

من میدونم که در داستان زندگیم باید مثل یوسف(ع) برای رسیدن به تو، همه فراز و نشیب های موجود در سفر قهرمانیم رو با موفقیت پشت سر بگذارم. چه این چالش خیانت دیدن و قطع امید کردن از برادرهای خونی باشه، چه گیرافتادن در اعماق یک چاه تاریک! من خودم رو برای همه شون آماده کردم ...

من سال های سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یکبار هم که آمده ای ما را
مهمان به قهوه قجری کردی

سالهاست که من در طلب وصل تو هستم. دین و آیینم رو تغییر ندادم و همواره مشتاق وصل تو بوده ام ولی تازه فهمیدم که برای ملاقات تو باید خودم رو قربانی کنم { اشاره به مردن از هویت ذهنی یا ایگو -> شاعر به جای این حدیث از پیامبر (مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا) استفاده ی بسیار زیبایی از رسم قهوه قجری کرده.

در آیین و رسومات خاندان قاجار این دیدگاه وجود داشت که فردی که به خواستگاری دخترانشان می آید حتما باید جرأت مرگ و کشته شدن را هم داشته باشد. شیوه پذیرایی از خواستگار بخت برگشته ی شجاع این بود که در زمان خواستگاری دو فنجان قهوه برایش می آوردند که یکی آلوده به سمّ بود و دیگری یک فنجان قهوه سالم! شهامت خواستگار برای عبور از این مرحله شاخص مهمی برای صحت عشق او به دختر محسوب می شد.

در این بیت هم شاعر اشاره میکنه که اگر عاشق وصل و ملاقات پروردگارت هستی باید بین زندگی در هویت ذهنی و رسیدن به هویت حقیقی یکی رو انتخاب کنی!

دیوار دور خانه ی ما چینی است
دار و ندارم رو آنچه که می بینی است
من عاشق تویی شده بودم که تنها تنها تنها تنها

استفاده زیبای عبارتِ "تنها" توسط شاعر یا آهنگ ساز به زیبایی ذکر "لا اله الا الله" رو تداعی میکنه

از هر شب بدون تو بیزارم
از وهم ها و این همه انکارم
این حرف ها نشانه سوادیی است
من حدس می زنم که جنون دارم ....

از شبهایی که دچار فراق هستم و از یاد تو غافل شده ام بی زارم! از این همه توهم و حدس و گمان درباره چیستی تو خسته ام! نمی دونم اصلا این نیایش رو با چه کسی دارم می کنم.....

ذهنم میگه نکنه دچار جنون شدی چون تو که تک و تنها نشستی و کسی در مقابلت نیست ..... {اشاره زیبای شاعر به وادی حیرت در مسیر سلوک}

این ترانه زیبا رو می تونید از این لینک دانلود کنید.

https://nex1music.ir/post/7449/



https://vrgl.ir/uCeGB


قهوه قجریترانهمحسن چاوشیعرفانخودشناسی
کارآفرین - فاندر استارت آپ دیجی رفاهی (پلتفرم مدیریت خدمات رفاهی کارکنان)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید