
#پیشنهاد_مطالعه:
#اشارههای_خوشایند
جستارهایی دربارهی شعر و اندیشهی سهراب سپهری
نویسنده: #مهرداد_مهرجو
انتشارات: #نقد_فرهنگ
۱۹۷صفحه
@MasoudQorbani7 : کانال تلگرام کتاب و نگاه
🔅همراه با #اشارههای_خوشایند...
مسعود قربانی
دنیای #سهراب_سپهری، دنیای جذابی است که ناخودآگاه
خیلی از علاقمندان به ادب این سرزمین را به سوی خود میکشاند و همین کشش، از آن سو باعث تولید کتاب و نوشتارهای فراوان با محوریت این شاعر و نقاش شده است؛ به گونهیی که استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی حجم تولیدات با موضوع سپهری را در این بیست ساله بیش از آنچه به شعرای بزرگ کلاسیک ما چون سعدی، حافظ، فردوسی و معاصرانی چون
فروغ، شاملو، اخوان و.. پرداخته شده، گزارش کرده است!
حال در این بازار آشفته، به نظرم باید غنیمت شمرد کارهای نویی که با گذر کردن از نوشتههای تکراری، دریچهیی تازه به شعر و
اندیشهی سهراب سپهری باز کردهاند.
از جملهی این کارهای ارزشمند #اشارههای_خوشایند اثر #مهرداد_مهرجو است که با نکتههای بدیعی که از شعر سهراب آورده، کتابش را
خواندنیتر کرده است:
نویسنده در مقالهی طنز سپهری، بعد از آنکه مفهوم و معنای طنز و ملاکهایش را بر میشمرد، از شگرد اجتماع نقیضین که از
دید شفیعی کدکنی، جامعترین معنا برای طنز است، در شعر سپهری میگوید و با طرح مثالهای مختلف از هشت کتاب، متاثر از دیدگاه ایرج پزشکزاد تاکید میکند «... طنز
با فکاهه، هجو، هزل و... متفاوت است و لزوما خندهدار نیست»(ص14)
اینگونه است که تعریف سادهی سپهری از زندگی؛ «زندگی شستن یک بشقاب است»،
لحن پرشور و نشاط سپهری، مثلا در دعایی که برای مردمان دارد؛ «گاوهاشان شیرافشان باد»،
جدی نگرفتن امورِ پیرامونی،
وارونهگویی،
انتخاب لحن خوشباشانه توسط سپهری حتا به هنگام از دست دادنِ نزدیکانش و...
همه نشانهی موجزدن طنز در اشعار او است.
سوای اینها نگاه انتقادی او به دینداران ظاهربین، سیاسیها و عوام سطحینگر از دیگر موارد طنز در اشعار سپهری است که فراوان توسط نویسنده شناسایی میشود.
🔅مهرجو با تاکید بر این نکته که: سپهری در شعر و نوشتههایش«با زبانی استعاری، عشق را با سلوک خود در تعارض میخواند و بر آن است که گرفتار عشق نشود، با اینهمه [از آنجاکه] عاشق شدن یا پرهیز از آن، از اختیار آدمی بیرون است»(ص45) معتقد است، او نیز مستثنا نبوده و برخلاف ادعای برخی که عنوان داشتهاند:
"عشق رمانتیک چندان مدّ نظر سپهری نیست"، سهراب را هم دچار عشق زمینی میبیند.
نویسنده در مقالهی ازحادثهی عشق، به همین موضوع میپردازد و جایگاه عشق زمینی را در منظومهی فکری سپهری میکاود.
در این مقاله ابتدا از جایگاه زن در شعر سپهری سخن میرود و سپس به زبان پوشیده، مبهم و محتاط او در مواجههی با عشق زمینی اشاره میشود.
او در بررسی اشعار هشت کتاب سوای تمنای عشق در برابر زنی که محبوب او است؛ حتا "مناسبات جسمانی" و "غرایز جنسی"
را نیز در شعر سپهری مییابد.
🔅سپهری در آینه بیدل، شاید از مفصلترین مقالاتی باشد که تاکنون به تاثیرپذیری سپهری از بیدل پرداخته است.
نویسنده با آوردن و تطبیق نمونههای فراوان از اشعار
بیدل و سپهری، بر این نکته تاکید فراوان دارد که « در انس سپهری با بیدل جای هیچ تردیدی»(ص95)نیست، اما نمیتوان او را شیفته و مقلد #بیدل_دهلوی خواند.
هندوستان و فرهنگ غنیِ آن و علاقهی سپهری به آن
خطه، اولین حلقهی اتصال سپهری با بیدل است؛
در کنارش مفاهیمی چون، طبعِ ناشاد بیدل و از آنسو اندوه سهراب؛
مفهوم جهانِ سراسر پوچ و هیچ در منظومهی بیدل و قرابتی
که با هیچِ سپهری دارد؛
مفاهیمی چون عالمِ وحشتکده و فانی و سیطرهی مرگ بر آن در نگاه بیدل و راهِ حلی که سپهری و بیدل در دستانِ مرگ به تماشا نشستهاند! و نیز
طبیعتگرایی هر دو و «دعوت به کنار زدن حجاب عادت و نگریستن به هستی با نگاهی نو»(ص124) از جمله موارد نزدیکی سهراب به بیدل است...
🔅به باغِ همسفران مقالهیی است قابل تامل که به بررسی تطبیقی شعر #بیژن_جلالی و #سهراب_سپهری
میپردازد و نزدیکیهای شگرفی را از دنیاهای این دو، که دقیقا معلوم نیست کدام بردیگری تاثیر گذاشتهاند! برایمان رونمایی میکند...
«جلالی و سپهری متوجه حضور همهجایی مرگ هستند و
به نیکی آگاهند که با هر نفسی که آدمی میکشد، در واقع گامی به سمت مرگ برداشته است. چنین است که سپهری از
"پیشرفتگی حجم زندگی در مرگ" سخن میگوید و
جلالی میسراید:
ما مرگ خود را
زندگی میکنیم
و صورت او را
در روزهای خود
میتراشیم
و شبها همراه او
خواب میبینیم...»(ص149)
@MasoudQorbani7 کانال تلگرام کتاب و نگاه