ویرگول
ورودثبت نام
Mst
Mst
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

معرفی کتاب " تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار"

کتاب  تاریخ اجتماعی زنان در عصر  قاجار
کتاب تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار


کتاب را که می‌خواندم، اشک ریختم.

نه موقع خواندن فصل‌هایی که موقعیت فرودست زنان قاجار را توصیف کرده بود، و نه موقع خواندن فصلی که به شبستان (حرمسرا) پرداخته بود و نه حتی فصلی که در مورد جرایم زنان و روسپیگری بود.

اشک را موقع خواندن تلاش‌های زنان برای کسب حق تحصیل ریختم و موقع خواندن تکه‌هایی از خاطرات سردار مریم بختیاری که در کتاب آورده شده و درک رنجی که می‌برد، رنجی مشابه آنچه همه انسان‌های آگاه در تمام جهان برده‌اند!


کتاب همانطور که از اسمش پیداست به حیات اجتماعی زنان در عصر قاجار در لابه‌لای تاریخ مردانه پرداخته است. کتاب گروهی نوشته شده و از این نظر قابل تحسین است. نویسندگان کتاب همگی پژوهشگرانی در شاخه‌های مختلف جامعه شناسی هستند و هرکدام فصلی را نوشته اند. در عین حال که تفاوت سلیقه و سبک نویسنده هر فصل پیداست، کتاب انسجام خود را حفظ کرده و نثر یکدستی دارد.

کتاب مانند سایر کتب جامعه شناسی، برای کسانی که کتاب‌هایی از این دست زیاد میخوانند یا اصطلاحات آن را میشناسند، دلچسب‌تر است. اما به این معنا نیست که خواننده عام نتواند بخواند یا آن را نفهمد.


آخر تمام فصل‌ها جمع بندی دارد، و منابع هر فصل هم همان‌جا نوشته شده، به سبک تمام نوشته‌های آکادمیک موضوعات را از ریشه مطرح کرده و اصطلاحات و تعاریف دقیق دارد که از نقاط قوت کتاب است.

من با خواندن کتاب علاوه بر درک ابعاد مختلف زندگی زنان آن دوره، تصویر دقیق تری از شرایط کلی زندگی مردم پیدا کردم که نسبت به ذهنیت قبلی‌ام مستند و به واقعیت نزدیک‌تر است.

همچنین بعضی باورهای نادرست من از دوران قاجار اصلاح شد. مثلا فصل دوم کتاب، شرح مفصل و دقیقی از وضعیت زنان در شبستان های قاجار دارد. برای نخستین بار، شبستان به عنوان نهادی با کارکردهای خاص خود معرفی شده که با باورهای عمومی مردم یا توصیفات دیگری که این جا و آنجا از حرمسراهای قاجار خوانده یا شنیده ایم، متفاوت است.


در مجموع کتاب خوبی است و دید شخصی مرا وسعت بخشید.

سطور زیر از متن کتاب به نقل از روزنامه‌ی تمدن انتخاب شده که قسمتی از نامه‌ی معترضه‌ی یک زن متقاضی حق تحصیل به روزنامه است:

"ما زن‌های ایرانی غیر از زاییدن چیز دیگری بلد نبودیم. آن هم شما پدران ما بودید، که ما را اینطور پروردید وگرنه ما هم همچون عموم خلایق دارای هوش و ذکاوت بودیم. ما هم دارای عقل و شعور بشری بودیم. فرقی که داشتیم ما زن بودیم و شماها مرد.

آخر ما هموطن شما هستیم. آخر ما هم هم‌کیش شما هستیم، شماها که از حقوق ملت حرف می‌زنید. شما‌ها که از قانون سخن می‌رانید، شما که اظهار غیرت و تعصب می‌کنید. ما هم جزو این ملت هستیم. ما هم از این حقوق بهره داریم."





تاریخ اجتماعیکتابمعرفی کتابزنانتاریخ
من بیش‌تر از نوشته‌هایم هستم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید