*عکس تزئینی است. برای تجسم هیولا توصیفات متن را بخوانید*
امروز میخواهم از "عمق سنج" بگویم. او اینروزها غمگینترین هیولای خانه است.
اشتباه نکنید او یک معیار اندازهگیری در کتابهای فیزیک نیست، او یک هیولاست. گرچه ظاهرش شباهت زیادی به هیولاها ندارد. عمق سنج هیولای ریزهمیزه کوچکی از خانوادهی "هیولاهای سنجش" است. همه هیولاهای سنجش، گوشهای نوک تیز و چشمان درشت دارند و در جیب جا میشوند. چشمان درشت عمقسنج اینروزها محزون است.
عمقسنج مانند بقیه اعضای خانواده، هیولای خوشمشربی است. وقتی مهمان بیایید، برخلاف "کارهایانجام نشده" که مدام در گوش آدم وزوز میکند : چرا نمیروند؟ و "کهچه" که یک گوشه کز میکند و صداهای عجیبی از خودش در میآورد و "دستنامرئی" که دستوپای مهمانها را به همدیگر گره میزند؛ "عمقسنج" همیشه میآید پیش مهمانها مینشیند و با دقت به حرفهایشان گوش میدهد. وقتی یخش باز شد، از کولشان میرود بالا، با موهایشان تاب بازی میکند، میپرد پشت گردنشان و آنوقت بی اعتنا به اشارههای چشم و ابروی من، وسیله اندازهگیریاش را میآورد بیرون!
همه خانوادهی سنجشها وسایل اندازه گیری عجیب و غریب دارند. وسیله اندازه گیری "عمقسنج" یک چیز دراز فلزی انعطاف پذیر است که قابلیت رد شدن از استخوان جمجمه را داردو به یک مانتیتور دستی کوچک وصل است. "عمقسنج" هر آدم جدیدی ببیند، بی سر و صدا و آرام و بدوندرد، وسیلهاندازی گیری را در جمجمهاش فرو میکند تا عمق ذهن آن آدم را اندازه بگیرد. آنوقت عدد ظاهر شده روی مانیتور را مینویسد و بعد به طرز مسخرهای حالت چهرهاش مطابق با عدد عمق آن آدم تغییر میکند.
من و عمق سنج با هم بیرون میرویم. تر و فرز میپرد توی جیب لباس یا کیفم، هر تعداد آدم که ببیند از سر و کولشان بالا میرود تا عمقشان را اندازه بگیرد.
عمق سنج، عمق بعضی آدمها رو چندبار اندازه میگیرد، مثلا دفعه اول که دیدشان، دفعه سوم و دفعه یازدهم. بعد تندتند یادداشتهایی مینویسد.
اینروزها عمقسنج بعد از هر یادداشت، آه کوتاهی میکشد و چهرهاش محزون است.
گاهی شبها میبینمش که تند و تند یادداشتهایش را نگاهمیاندازد و چیزهایی مینویسد یا نمودارهایش را خط میزند و دوباره میکشد.
یکبار که از او پرسیدم چه مرگش است، چیزهای مبهمی گفت که متوسط عمق ایرانیها رو به کاهش است و این در ژنوم ایرانی تاثیر میگذارد و حرفهایی شبیه این؛ که خیلی نفهمیدم.
چندباری هم سعی کردم یواشکی به سراغ دفترش بروم و خط خرچنگ غورباقهاش را بخوانم. یادداشتهای تحلیلی نوشته بود که میانگین عمق زنها دارد بالا میرود و عمق مردها دارد پایین میآید. عمق آدمهای شلخته شکم گنده بیشتر از عمق آدمهاییاست که باشگاه میروند و هرچه جایگاه شغلی آدمی بالاتر باشد؛ عمقش کمتر است و از این چیزها.
از من خجالت نکشید. میدانم شما هم در خانهتان هیولای سنجش دارید، همه دارند! خودم چندتایشان را دیدهام. یکی از دوستانم "قد سنج" دارد. قد سنج او هم مانند عمق سنج من، تر و فرز از کول آدمها بالا میرود و وقتی رسید پشت گردنشان، با متر کوچک عجیبی، قد آن آدم را اندازه میگیرد و در دفتر کوچکی یادداشت میکند. با این که جنسیت برای هیولاها مطرح نیست؛ من مطمئنم قدسنج، دختر است. چون همیشه قد پسرها را اندازه میگیرد و وقتی پسری خیلی قدبلند باشد، همانجا روی شانهاش مینشیند. آنقدر میماند و پاهایش را تکان تکان میدهد تا موقع رفتن شود.
دوست دیگرم هیولای "خلوصسنج" دارد. خلوصسنج خودش را به قلب آدمها میرساند و چیزی شبیه گوشی پزشکی در میآورد و از صدای قلب هرآدمی، عدد خلوصش را یادداشت میکند. خلوصسنج هم مثل عمقسنج، چهرهاش موقع یادداشت کردن متعجب و محزون است.
رومخترین هیولای سنجشی که دیدهام "لاکچریسنج" است، آبرو حیثیت آدم را میبرد. لاکچری سنج همه چیز از مدل ماشین و گوشی گرفته تا برند عینک و تکتک لباسها حتی لباس زیر را بررسی میکند، از بوی نفس قیمت آخرین غذای خورده شده را میفهمد و آخر سر با وسیلهی اندازه گیریاش DNA طرف را در میآورد تا از وضعیت ژنهایش باخبر شود. بعد عدد نهایی لاکچری بودن را یادداشت میکند. خودم دیدم که وقتی عدد کسی بالاست، با اشتیاق گوشه لپش را میبوسد.
امیدوارم عمق سنج از من ناراحت نشود. راستشرا بخواهید، من خیلی از هیولاهای سنجش را میشناسم: دماغسنج، کچلیسنج، مدرکسنج، مذهبسنج، بختسنج، دروغسنج، لیاقتسنج و...
آخر آنها ماهی یکبار در خانهی ما جمع میشوند تا جلسات نقد و بررسی برگذار کنند و به بزرگ خانواده "فضولسنج" گذارش دهند.
نگران نباشید به کسی نمیگویم، اصلا در گوشم بگویید، هیولای خانهی شما چیسنج است؟