تئوري انتخاب (ویلیام گلاسر)
یک بیمار روانی در تیمارستان داشتم که مرتب به من فحش میداد و میگفت تو عرضه نداری میمونی که پشت من نشسته و دارد گوشت مرا میخورد را ، برداری
بعد از مدتی یک روز خیلی عادی به من گفت که فکر میکند مریض است و از من کمک خواست ، با انکه کمی ازش میترسیدم ولی قبول کردم و وقتی معاینه اش کردم متوجه شدم به بیماری ذات الریه مبتلا شده است .او را از بخش روانپزشکی به بخش دیگری منتقل کردم
در مدتی که طی درمان پزشکی در ان بخش بود به هیچ عنوان علامتی از روان پریشی بروز نمیداد.طوریکه پرستاران و کارکنان ان بخش باور نمیکردند او یکی از بدترین بیماران روان پریشی من باشد و شکایت میکردند که چرا یک ادم عاقل را در تیمارستان نگه داشته ام
به هر حال بعد از اینکه ذات الریه او بهبود پیدا کرد ، دوباره علایم روان پریشی او بازگشتند و ان میمون ظاهر شد .
قضیه به اینصورت است که نظریه انتخاب میگوید : او روان پریشی را انتخاب کرده است لذا
او انتخاب کرده بود که در ان مدت که بخاطر بیماری ذات الریه بستری بود ، بیماری روان پریشی نداشته باشد۰
شاید برای او زنده ماندن مهمتر از روانپریشی بود ،به همین دلیل او در ان مدت عاقل بودن را انتخاب کرده بود.
یکی از فنون من در نزدیک شدن به بیماران در تیمارستان ها این بود که به انها میگفتم ، لطفا وقتی با من هستی وانمود کن عاقلی،من علاقه ای به جنون ندارم
انسانها هیچوقت فکر نمیکنند مصیبتی که دارند از ان گله میکنند را خودشان انتخاب کرده باشند.
تئوری انتخاب میگوید : احساس بدبختی انتخاب خود ماست.دیگران نه میتوانند ما را بدبخت کنند و نه خوشبخت ،تمام انچه که از دیگران میتوانیم بگیریم یا بدهیم ، اطلاعات است
نگین افسرده هستم بلکه بگین من خودمو افسرده میکنم،احساس افسردگی یک احساس کاملا انتخابی است.
تا زمانی که احساس کنید می تونید روی زندگیتان کنترل موثری د اشته باشین، حالتون خوبه ، هر وقت که احساس کنید کنترل برخی چیزها توی زندگیتون از دستتون خارج شده و توان مدیریت یا برخورد باهاش رو ندارید و احساس درماندگی کنید ، کارتون تمومه
بیمار وقتی احساس میکند کنترل زندگی را از دست داده است ،خودش را افسرده میکند
افسرده کردن خود اگرچه مقداری کنترل به ما میدهد و اضطراب رو از بین میبرد، ولی بهای گزافی بنام احساس بدبختی دارد
منبع : تئوری انتخاب ویلیام گلاسر
منبع : http://ravanshenasinegaresh.blogfa.com/